آخرین خبرها

نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه » در این قسمت از وب سایت دانشنامه تی تیل قصد داریم تا یکی از بهترین مجموعه های سوالات حقوق اساسی یک را که مخصوص دانشجویان دانشگاه پیام نور گرد آوری گردیده است خدمتتان معرفی نماییم . در ادامه با ما همراه باشید .

عنوان درس : حقوق اساسی ۱

کد درس : ۱۲۲۳۰۲۲_۱۲۲۳۲۲۱

 رشته تحصیلی : حقوق – حقوق بین الملل -حقوق دادرسی اداری -علوم سیاسی- حقوق خصوصی

نيمسال دوم ۹۷-۹۶ با جواب
نيمسال اول ۹۷-۹۶ با جواب
نيمسال دوم ۹۶-۹۵ با جواب
نيمسال اول ۹۶-۹۵ با جواب

نيمسال دوم ۹۵-۹۴ با جواب
نيمسال اول ۹۵-۹۴ با جواب
نيمسال دوم ۹۴-۹۳ با جواب
نيمسال اول ۹۴-۹۳ با جواب
نيمسال دوم ۹۳-۹۲ با جواب

نيمسال اول ۹۳-۹۲ با جواب
نيمسال دوم ۹۲-۹۱ با جواب
نيمسال اول۹۲-۹۱ با جواب
نيمسال دوم ۹۱-۹۰ با جواب
نيمسال اول۹۱-۹۰ با جواب

نيمسال دوم ۹۰-۸۹
نيمسال اول ۹۰-۸۹ با جواب
نيمسال اول ۸۹-۸۸
نيمسال دوم ۸۸-۸۷

نيمسال اول ۸۸-۸۷ با جواب
نيمسال دوم ۸۷-۸۶
نيمسال دوم ۸۷-۸۶
نيمسال اول ۸۷-۸۶
نيمسال دوم ۸۶-۸۵ با جواب

نيمسال اول ۸۶-۸۵ با جواب
نيمسال دوم ۸۵-۸۴
]نيمسال اول ۸۷-۸۶
نيمسال دوم ۸۶-۸۵ با جواب

چند مورد از نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ آماده شده در این پکیج

بعد پیشین

⭐موضوع عمده علم سیاست در کدام جواب آمده است؟

۱٫امنیت – دولت

۲٫ نهاد سیاسی – حکومت

۳٫ حاکمیت – حکومت

۴٫ قدرت – دولت

⭐موضوع حقوق اساسی از دیدگاه ((آندره هوریو)) در کدام جواب آمده است؟

۱٫موضوع حقوق اساسی عبارت است از چارچوب بندی حقوقی پدیده های سیاسی

۲٫موضوع حقوق اساسی عبارت است علم قواعد حقوقی که بوسیله آن قدرت سیاسی مستقر ، اجرا و منتقل می گردد.

۳٫موضوع حقوق اساسی عبارت است بررسی پدیده های نهادین شده سیاسی با شیوه های حقوقی

۴٫موضوع حقوق اساسی عبارت است بررسی ارتباط حقوق با فرد و جامعه

⭐مصوبات مجلس را چه می نامند؟

۱٫قوانین حکومتی

۲٫مصوبات ادی

۳٫قانون عادی

۴٫ آیین نامه عادی

⭐نقطه پایه ای ایده دمکراتیک در کدام جواب آمده است؟

۱٫اصل عدم تبعیض

۲٫اصل تعیین سرنوشت

۳٫اصل برابری سیاسی

۴٫اصل حاکمیت قانون

⭐در کدام روش تصویب قانون اساسی توسط نمایندگان ملت و شاه یا حاکم وضع می شود؟

۱٫شیوه غیر مردم سالار

۲٫شیوه مختلط

۳٫شیوه مردم سالار

۴٫شیوه همه پرسی

⭐در کدام قانون اساسی،اصول و قواعد قانون از ارزش واحد و یکسانی برخوردار می باشد؟

۱٫قانون اساسی انعطاف پذیر

۲٫قانون اساسی انعطاف ناپذیر

۳٫قانون اساسی یکدست

۴٫قانون اساسی مختلط

⭐در ایران وظیفه انطباق مصوبات مجلس شورای اسلامی با موازین شرع و قانون اساسی به عهده کدامیک از نهادهای زیر است؟
۱٫مجمع تشخیص مصلحت نظام

۲٫شواری امنیت ملی

۳٫شورای نگهبان

۴٫دیوان عالی کشور

⭐رابطه و پیوند حقوقی و سیاسی که جمعیت را به کشوری مربوط می کند چه نام دارد؟

۱٫اقامت

۲٫زبان مشترک

۳٫تابعیت

۴٫نژاد یکسان

⭐کدام نظریه پرداز حاکمیت را به مفهوم ((اراده عمومی)) تلقی نموده است؟

۱٫ژان بدن

۲٫ژان ژاک روسو

۳٫ایمانوئل کانت

۴٫نیکولو ماکیاولی

⭐منظور از دولت تک ساخت ، واحد و یکپارچه و نوعی وحدت گرا ، در کدام جواب آمده است؟

۱٫دولت مرکب

۲٫دولت منطقه گرا

۳٫دولت بسیط

۴٫دولت بسیط پیچیده

بعد پیشین

دانلود بخشی از نمونه سوالات موجود در این پکیج بصورت رایگان

 

در پی دی اف - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

دانلود رایگان نمونه نمونه سوالات قانون اساسی یک

 

 

اساسی - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

 

در ادامه نیز تعدادی از اصطلاحات مهم و پر کاربرد حقوقی را برای شما آورده ایم امیدوارم که مورد پسند واقع شود . حتما نظر خود را در خصوص این بخش از سایت در نظرات بیان کنید.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با ( الف )

احتياط: اخذ شيوه‌اي كه در آن حتي‌المقدور منظور مقنن عملي گردد و اين در مواردي است كه شك پيش آيد.
احضار: امر مرجع قضايي و يا مرجع صلاحيتدار ديگر به حضور مأمور در نزد او در موعد يا زمان معين.
احصائيه: علم و طرز علمي در شمارش پديده‌ها و وقايع خارجي اعم از اجتماعي و مادي و اقتصادي و غيره.
احضار: امر مرجع قضايي يا مرجع صلاحيتدار ديگر به حضور مأمور در نزد او در موعد يا زمان معين.
احوال: مجموع اوصاف يك شخص كه قانون مدني آنها را موضوع آثار حقوقي براي آن شخص قرار داده است.
احوال مدني: عبارت است از وضع قضايي اشخاص از نظر حقوق خصوصي.
احياء: مقصود احياء زمين‌هاي موات و مباح است و مقصود از آن كارهايي است كه در نظر عرف،‌آباد كردن محسوب شود.
اخاذي: گرفتن وجه يا چيزي از ديگري به زور و تهديد.
اختراع: ابداع محصول صنعتي تازه و نيز كشف وسيلة تازه يا اعمال وسايل موجود بطريق نو براي تحصيل يك نتيجه يا محصول صنعتي يا فلاحتي را گويند.
اختلاس: برداشتن مال غير از راه حذعه
اخطار: به معني ياد‌آوري كردن و خاطر نشان نمودن است.
اخوه: در باب ارث شامل برادران و خواهران هر دو مي‌باشد.
آداب و رسوم: در اصطلاحات حقوقي به يك سلسله مقررات كه در معرف و عادت متداول بوده و در قوانين نوشته و مدون منعكس نشده باشد گفته مي‌شود.
ادعا: مرادف دعوي است.
ادله اثبات دعوي: آنچه از مقررات نوشته يا معرفي كه در مقام اثبات امري از امور در مراجع قضايي به كار رود
ادله‌ اربعه: در نزد عامه كتاب و سنت و قياس و اجماع را گويند و در نزد خاصه كتاب و سنت و عقل و اجماع است.
اذن: اعلام رضاي مالك يا رضاي كسيكه قانون براي رضاي از اثري قايل شده است براي انجام دادن يك عمل حقوقي

کلمات کلیدی این مقاله : نمونه سوالات حقوق اساسی 1 دانشگاه پیام نور ، نمونه سوال حقوق اساسی۱ ، جواب خودآزمایی حقوق اساسی 1 ، نمونه سوالات حقوق اساسی 1 با جواب ، نمونه سوال حقوق اساسی 1 به همراه پاسخنامه ،نمونه سوالات حقوق اساسی 1 رشته حقوق نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

اراده: حركت نفس به طرف كاري معين پس از تصور و تصديق منفعت آن.
اراضي آيش: عناصر آن عبارتست از: الف ـ بالفعل مالك داشته باشد ب ـ زمين مزروعي باشد ج ـ مالك براي مدت معلوم يا محدودي از كشت و زرع آن چشم پوشيده باشد.
ارتداد: نوعي از فساد عقيده سياسي است و آن عبارت است از خروج مسلمان از دين اسلام.
ارتشاء: اخذ وجه يا مال يا اخذ سند پرداخت وجه يا تسليم مالي است از طرف مستخدم دولتي يا مملكتي يا بلدي براي انجام دادن يا ندادن امري.
ارتفاق: حقي است براي ملك شخصي در ملك ديگري
ارش: كسري است كه صورت آن تفاوت قيمت صحيح و معيب روز تقويم سال مورد معامله است و مخرج آن كسر، قيمت صحيح روز تقويم مي‌باشد.
اساسنامه: مقررات يا قراردادي كه براي طرز كار يك جمعيت مقرر و معين مي‌شود.
استخلاف: عبارت است از اينكه شخص ديگري را براي بعد از فوت خود مالك قسمتي از داراي خود نمايد.
استدلال: تمسك فكري است به چيزي كه انديشه را به چيز ديگر راهنمايي مي‌كند.
استرداد: در لغت به معني بازپس گرفتن است.
استرعاء: عبارت است از دعوت شاهد اصل از شاهد فرع مبني بر اينكه، شهادت او را تحمل نمايد.
استشهاد: دعوت به شهادت در ورقة عادي يا رسمي را گويند
استعداء: اقامه دعوي را گويند. نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
استعفا: عملي كه به موجب آن شخصي كه در موسسه دولتي يا ملتي يا وابسته به دولت سمتي را دارا مي‌باشد تقاضاي ترك آن سمت را مي‌نمايد.
استعمال: در حقوق اداري اسلام به معني استخدام به كار مي‌رود.
استقراء: بررسي جزئيات مربوط به يك كل بمنظور استخراج قاعدة كلي كه مشترك بين آن جزئيات باشد
استنابه: عمل حقوقي كه بموجب استنطاق: تحقيق از متهم راجع به مورد اتهام از طرف مأمور صلاحيتدار قضايي.
استيفاء: استفاده از كار يا مال ديگري با رضاي او
استيمان: مطالبة مالي بعنوان امانت
استيناف: پژوهش
استعاط: از بين بردن حقي به توسط صاحب حق
اسناد رسمي: اسنادي كه در اداره ثبت اسناد و املاك يا دفاتر اسناد رسمي يا نزد ساير مأموران رسمي در حدود صلاحيت آنان و برابر مقررات قانوني تنظيم شده باشد.
اشاعه: اجتماع حقوق چند نفر بر مال معين
اصل انتقال حقوق: هر حقي قابل انتقال به غير است جز آنچه قانون آن را غيرقابل انتقال بداند.
اعاده اعتبار: بازگشت تاجر ورشكسته به موجب حكم دادگاه به اعتبار بازرگاني خود.
اعاده حيثيت: بازگشت به اهليتي كه شخص به علتي آن را از دست داده است.
اعتراض: در لغت به معني منع و جلو كسي يا چيزي را گرفتن است
اعراض: چشم پوشيدن مالك است از مال خود
اعيان: جمع كلمه عين است و عين به معني مالي است كه داراي جرم و ابعاد مي‌باشد اعيان در مقابل منافع و حقوق استعمال مي‌شود.
اعياني: در مقابل عرصه استعمال مي‌شود و عرصه به زمين مملوك گفته مي‌شود و اعياني، اموال غير منقول موجود روي آن زمين را گويند.

حقوق مجموعه قواعدی ست که از طریق موسسات اجتماعی یا دولتی، جهت تنظیم رفتار ایجاد و اعمال می‌شود. علم حقوق، دانش تحلیل و سیر تحول قواعد حقوقی ست. حقوق، مجموعه قواعد و مقرراتی است که نظم اجتماعی را تأمین می‌کند

حقوق مجموعه قواعدی ست که از طریق موسسات اجتماعی یا دولتی، جهت تنظیم رفتار ایجاد و اعمال می‌شود. علم حقوق، دانش تحلیل و سیر تحول قواعد حقوقی ست. حقوق، مجموعه قواعد و مقرراتی است که نظم اجتماعی را تأمین می‌کند

افلاس: صفت مفلس است و بجها ورشكستگي به كار مي‌رود.
اقاله: بهم زدن عقد لازم است به تراضي يكديگر آن را تفاسخ و تقايل نيز مي‌نامند.
اقامة دعوي: طرح دعوي در مرجع صلاحيتدار مدني يا كيفري يا اداري
اقرار: عبارت است از اخبار بحقي بنفع غير و به زيان خود.
اقطاعات: جمع اقطاعه است و آن قطعه‌اي است از اراضي مواد كه امام يا نايب او در اختيار كسي مي‌گذارد كه او آن را مورد انتفاع خود قرار دهد.
اكراه: عملي است تهديدآميز از طرف كسي نسبت به ديگري به منظور تحقق بخشيدن عمل حقوقي مورد نظر اكراه كننده
التزام: مترادف تعهد و تعهد كردن است.
الزام: در لغت به معني اجبار است.
امانت: مال مورد وديعه را گويند.
اناطه: حالت توقف رسيدگي و اظهار نظر يك دادگاه بر ثبوت امر ديگري در دادگاه ديگر.
انتقال:‌زوال مالكيت مالك نسبت به مال معين به نفع مالك جديد.
انحلال: در معني از بين رفتن يك موسسه رسمي
انفال: اموالي است كه به موجب قانون متعلق به شخص اول اسلام مي‌باشد.
انفساخ: انحلال قهري عقد را گويند.
انكار: در اصطلاح آئين‌ دادرسي مدني كسي كه سندي عليه او ابراز شود و او مهر يا امضاء يا اثر انگشت منتسب به خود را نفي كند و آنها را از خود نداند اين عمل را انكار گويند.
اهل: غير محجور را اهل مي‌گويند و در لغت به معني شايسته آمده است.
اهليت: صفت كسي است كه داراي جنون، سفه،‌صفر، ورشكستگي و ساير موانع محروميت از حقوق باشد.
ايفاء: در مورد پرداخت دين به كار مي‌رود.
ايقاع: عملي است تضايي و يكطرفي كه به صرف قصد انشا،‌و رضاي يكطرف منشأ اثر حقوقي شود.

سوال حقوق اساسی 1 - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
نمونه سوال حقوق اساسی 1

 اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ب)

باطل: هر عمل حقوقي كه مخالف مقررات قانوني بوده باشد.
بدهكار: كسي كه در ذمه او تعهدي به نفع غير وجود دارد.
برات: سندي است تجارتي كه بوسيله آن شخصي كه محيل ناميده مي‌شود به شخصي كه محال عليه ناميده مي‌شود حواله مي‌دهد كه مبلغي در وجه شخص ثالث بپردازد.
بستانكار: كسي كه به نفع او تعهدي بر ذمه ديگري وجود دارد.
بنچاق:‌اسناد راجع به مالكيت يا نقل و انتقال سابق بر معامله‌اي كه فعلاً انجام مي‌گيرد.
بيع: تمليك عين است به عوض معلوم
بيع سلف: مترادف بيع سلم است و آن بيعي است كه ثمن حال و مبيع مؤجل باشد.
بيع مؤجل: بيع نسيه
بيع محاباتي: بيع به كمتر از ثمن‌المثل را كه عالماً عامداً صورت گرفته باشد را گويند.

 اصطلاحات حقوقی شروع شده با (پ)

پرداخت: اجراء تعهدي كه موضوع آن وجه نقد باشد.
پروتكل: صورت جلسات مجالس سياسي كه براي مذاكره و رسيدگي در امري منعقد شده باشد.
(ت)
تأسيس: يعني پي نهادن و ايجاد نمودن. به معني وضع قانوني است كه در معرف و عادت وجود نداشته است.
تابعيت: رابطه‌اي است سياسي كه فردي يا چيزي را به دولتي مرتبط مي‌سازد به طوري كه حقوق و تكاليف اصلي وي از همين رابطه ناشي مي‌شود.
تاجر:‌كسي كه شغل معمولي خود را معاملات تجاري قرار دهد.
تبرع: در عطاء يعني دادن مال بدون چشم داشت عوض
تبعه: كسي كه تابعيت كشور معيني را داشته باشد.
تبعيض: هرگونه تفاوت محروميت با تقدم كه بر پايه نژاد و رنگ پوست و يا جنسيت و يا مذهب و با عقيده سياسي در امور مربوط به استخدام و اشتغال، تساوي احتمال موقعيت.
تجارت: معاملات به قصد انتفاع به طوريكه در تفاهم معرف به آن صدق تجارت نمايد.
تجاوز: خروج از يكي از مقررات جاري يك كشور از روي تعهد.
تحليف: كسي را وادار به اداء سوگند كردن
تخلف: عدم انجام تعهد يا تأخير انجام تعهد. نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
تدليس: اعمالي كه موجب فريب طرف معامله شود.
تركه: دارايي زمان فوت مستوفي كه به سبب فوت وي از ماليت او خارج مي‌شود قبل از اخراج واجبات مالي و ديون و ثلث.
تسبيب: وارد كردن ضرر به مال غير كه فعل منشاء ضرر به وسيله خود غافل، به هدف هدايت نشده باشد بلكه براثر تقصير با بي‏مبالاتي و غفلت وي ضرري متوجه غير گردد.
تسعير: تعيين ارزش پول يك كشور با پول كشور ديگر.
تسليط: هر كس در مال خود حق هرگونه تصرف كه مخالف شرع نباشد دارد.
تصرف: عبارت است از اينكه مالي تحت اختيار كسي باشد و او بتواند نسبت به آن مال در حدود قانون يا بعدوان تصميم بگيرد.
تصرف عدواني: تصرفي است كه بدون رضاي مالك مال غير منقول از طرف كسي صورت گرفته باشد.
تضامن: در هر يك از دو مورد زير بكار ميرود: 1 در صورت تعدد بستانكاران كه هر كي از آنها حق مطالبه تمام تمام طلب را داشته باشند 2 در صورت تعدد بدهكاران كه بتوان تمام طلب را از هر يك از آنان مطالبه نمود
تعرفه: صورت قيمت ارقام كالا
تعزير: مجازاتي است كه داراي حداكثر و حداقل باشد، حداكثر آن در قانون معين است و حداقل آن باختيار قاضي است

کلمات کلیدی این مقاله : نمونه سوالات حقوق اساسی 1 دانشگاه پیام نور ، نمونه سوال حقوق اساسی۱ ، جواب خودآزمایی حقوق اساسی 1 ، نمونه سوالات حقوق اساسی 1 با جواب ، نمونه سوال حقوق اساسی 1 به همراه پاسخنامه ،نمونه سوالات حقوق اساسی 1 رشته حقوق نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

تعهد: عبارتست از يك رابطة حقوقي كه بموجب آن شخص يا اشخاص معين، نظر به اقتضاي عقد باشند عقد يا جرم يا شبه جرم يا بحكم قانون ملزم به دادن چيزي يا مكلف به فعل يا ترك عمل معيني به نفع شخص يا اشخاص معيني مي‌شوند
تغليب: غلبه دادن يك جنس بر جنس ديگر بطور مجاز
تفاسخ: مترادف اقاله است.
تفليس: صادر نمودن حكم افلاس كسي
تقسيط:‌تعيين اقساط براي محكوم عليه يا متعهد از طرف مرجع صلاحيتدار قضايي يا اداري
تقسيم: تفكيك حصه هر يك از شركاء ملك مشاع معين از طريق تراضي شركاء يا از طريق حكم دادگاه در صورتيكه بين همه شركاء تراضي واقع نشود.
تكليف: او امر و نواهي قانوني را گويند.
تلف: از بين رفتن مال بدون دخالت مستقيم يا غيرمستقيم مالك يا شخص ديگر.
تملك: قصد انشا در قبول ملكيت
تنفيذ: اجازه كردن عمل حقوقي غير نافذ
توقف: در حقوق تجارت به معني ورشكستگي استعمال مي‌شود.
توقيف: سلب آزادي از شخص يا مال او با حالت انتظار ترخيص.
توليت: تصدي امور وقف را گويند.
تهاتر: يكي از اسباب سقوط تعهدات است. به موجب آن دو تعهد متقابل كه طرفين آنها فرق نمي‌كنند و موضوع آن تعهدات وجه نقد يا شيي مثلي و همجنس است به تعداد متساوي با يكديگر ساقط شوند.

سوال حقوق اساسی - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
نمونه سوال حقوق اساسی

 اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ث)

ثبت: نوشتن قرارداد يا يك عمل حقوق يا احوال شخصيه با يك حقوق يا هر چيز ديگر در دفاتر مخصوصي كه قانون معين مي‌كند.
ثبت احول: ثبت وقايع 4گانه: تولد، فوت، ازدواج و طلاق.
ثمن: مالي كه عوض مبيع در عقد بيع قرار مي‌گيرد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ج)

جاعل: از نظر حقوق مدني متعهد در جعاله را گويند
جرايم: جمع جرم است كه عبارتست از مخالفت با نهي كه قانون براي آن مخالفت مجازات كرده باشد.
جرم: عملي است كه قانون آن را از طريق تعيين كيفر منع كرده باشد.
جريمه: وجه نقد يا مال ديگر كه بعنوان مجازات از مجرم گيرند. نمونه سوالات حقوق اساسی ۱
جزيه: مالي است كه يهود يا نصاري يا زرتشتيان به رئيس حكومت اسلام يا نايب او مي‌دهند.
جماله: التزام شخصي است به پرداخت اجرت معلوم در مقابل عملي
جواز: صفت مشترك عقود و ايقاعاتي كه به صرف قصد يك طرف قابل فسخ است، مترادف پروانه است.
جهل به قانون: يعني بي اطلاعي از قانوني كه منتشر شده و ضمانت اجراء دارد، جهل به قانون عذر محسوب نمي‌شود مگر در موارد خاص

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (چ)

چك‌: نوشته‌اي است كه بموجب آن صادر كنندة چك وجوهي را كه نزد ديگري دارد كلاً يا بعضاً به نفع خود يا ثالث مسترد مي‌دارد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ح)

حاكميت: قدرت سياسي دولت كه در دست حكومت مي‌باشد.
حبس: نوعي از عقود احسان است.
حجر: نداشتن صلاحيت در دارا شدن حق معين و نيز نداشتن صلاحيت براي اعمال حقي كه شخص آنرا دارا شده است.
حد: حد بمعني مطلق مجازات است خواه مصرح در قانون جزا باشد يا باختيار قاضي بوده باشد.
حضانت: عبارت است از نگهداري مادي و معنوي طفل به توسط كساني كه قانون مقرر داشته است.
حق ارتفاق: حقي است براي شخص در ملك ديگري بواسطه مالكيت در ملك معين.
حق انتفاع: حقي است كه بموجب آن، شخص مي‌تواند از مالي كه عين آن ملك ديگري است يا مالك خاصي ندارد استفاده كند.
حق العملكاري: نوعي از وكالت است در امور تجاري
حقوق اساسي: رشته‌اي است از حقوق داخلي هر ملت كه بحث مي‌كند از شكل حكومت و سازمانهاي دولتي
حواله: عقدي‌است كه به موجب آن طلب شخصي از ذمة مديون به ذمة شخص ثالثي منتقل مي‌گردد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (خ)

خسارت: مالي كه بايد از طرف كسي كه باعث ايراد ضرر مالي به ديگري شده به متضرر داده شود.
خلاف: نوعي از جرائم كه ماهيت آنها مخالفت با نظامات عادي باشد
خيار: تسلط قانوني شخص در اصمحلال عقد

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (د)

دائن: كسيكه تعهدي به نفع او بر ذمة غير وجود دارد.
دادخواست: شكوائيه‏اي است كه به مراجع قضايي بطور كتبي و يا شفاهي عرضه مي شود.
دادخواه: مدعي را گويند كسيكه طرح دعوي مي كند و تظلم مي نمايد.
دادرسي: مجموعه عملياتي است كه بمقصود پيدا كردن يك راه حل قضايي بكار ميرود – رسيدگي به مرافعه .
دارايي : به مجموع اموال و مطالبات و ديون گفته مي شود.
دانگ :يك ششم از مال غير منقول
داير:زميني است كه تحت كشت يا بنياد و مانند آنها باشد .
درآمد اتفاقي: هر درآمدي كه به صورت غير مستمر و اتفاق بدست آيد مانند پاداش، جايزه و …
دستمزد: مزدي كه براي انجام كار بدني غير مستمر داده مي‌شود.
دفتر اسناد رسمي: محل كار سردفتر اسناد رسمي كه براي انجام كار خود اختيار كرده است.
دفتر تجارتي: دفاتري كه تاجر مطابق مقررات قانون تجارت تهيه و نگهداري كند.
دفتر روزنامه: يكي از دفاتر تجارتي است كه تاجر جميع واردات و صادرات تجارتي خود را روزانه بايد در آن ثبت كند.
دفتر كل: يكي از دفاتر بازرگاني است كه تاجر بايد كليه معاملات را لااقل هفته‌اي يكمرتبه از دفتر روزنامه استخراج و با جداكردن انواع مختلف آن هر نوع را در صفحه خاص بطور خلاصه ثبت كند.
دلال: كسيكه با دريافت حق معيني واسطه بين خريدار و فروشنده مي‌شود.
دين: تعهدي كه بر ذمه شخصي به نفع كسي وجود دارد.
دين مؤجل: ديني كه در موعد معيني قابل مطالبه و پرداخت است.
ديه: كيفري است نقدي

حقوق اساسی پیام نور - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
سوالات حقوق اساسی پیام نور

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ذ)

ذمه: حقي كه شخص بعهدة ديگري دارد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ر)

رابطة حقوقي: بستگي حقوقي دو يا چند شخص و نيز بستگي حقوقي شخص با اشياء و اموال و حقوق و منافع را گويند
راشي:‌كسيكه براي اقدام به امري با امتناع از انجام امري كه از وظايف مأموران و مستخدمان دولت است وجه يا مالي بدهد
راهن: رهن دهنده، عقد رهن، عقدي است كه بموجب آن، مديون مالي را براي وثيقه به راهن دهد.
ربح: به معني ربح پول و يا نزول استعمال مي‌شود.
رسمي: عمل رسمي عملي است كه منسوب به دولت است.
رشوه:‌دادن مالي است به مأمور رسمي يا غير رسمي دولتي به منظور انجام كاري از كارهاي اداري يا قضايي
رشيد: كسيكه داراي وصف رشد است در مقابل غير رشيد يا سفيه استعمال مي‌شود هر رشيدي عاقل است ولي هر عاقلي رشيد نيست.
رقبه:‌عنوان املاك غير منقول
رهن: عقدي است كه به موجب آن، مديون مالي را براي وثيقه به دائن مي‌دهد.
فك رهن: خروج مال مورد رهن از حالت وثيقه بودن

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ز)

زيان: در معني ضرر به كار مي‌رود
زيان ديركرد: به معني خسارت تأخير تأديه است.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (س)

سازش: تراضي طرفين دعوي بر فيصلة نزاع معين در دادگاه و با دخالت دادرس
سب: در فقه از جرايم ضد شرع است و عبارت است از ناسزا گفتن.
سبب: خويشاوندي است بين دو نفر كه براثر رابطة زناشويي بوجود مي‌آيد.
سرقت: ربودن مال و اشياء منقول غير بدون رضاي او بر خلاف حق
سرقفلي: پولي كه مستأجرثاني به مستأجر سابق در موقع انتقال اجاره بلاعوض مي‌دهد و هم‌چنين مستأجر اول به موجر مالك ميدهد
سرمايه‌گذاري: تخصيص اعتبار ومصرف آن براي هدفهاي معين ومخصوص
سفته: عبارتست از سند تجارتي كه به موجب آن امضاء كننده تعهد مي‌كند در موعد معين يا عندالمطالبه در وجه حامل يا شخص معين و يا بحواله كرد آن شخص كارسازي نمايد اسم ديگر آن فته طلب است.
سفيه: كسي است كه تصرفات او در اموال و حقوق مالي خود عقلائي نباشد.
سقوط: تنزل و از بين رفتن حق را گويند.
سكني: حق انتفاع هرگاه به صورت سكونت منتفع در مسكن متعلق به غير باشد آن را سكني نامند.
سلطه: عبارتست از اختيار قانوني شخص بر اشياء يا اموال يا اشخاص ديگر.
سلف: بيعي كه ثمن آن حال و مبيع آن مؤجل باشد.
سلم: ‌بيعي كه ثمن آن حال و مبيع آن مؤجل باشد.
سند: عبارت از نوشته‌اي است كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد.
سهم: حصة شريك در مال الشركه
سهو: غفلت از چيزي بطوري كه با كوچكترين يادآوري متنبه گردد. هر سهوي اشتباه است ولي هر اشتباهي سهو نيست.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ش)

شارع: قانونگذار و مقنن
شاكي‌كسيكه از دست ديگري به يكي از مقامات رسمي مرجع شكايت، تظلم شفاهي يا كتبي مي‌كند.
شاهد: كسيكه شاهدت بر امري مي‌دهد.
شبه عقد: عبارت است از يك عمل ارادي كه قانون آن را منع ننموده و بدون اينكه عقدي منعقد گردد ايجاد تعهد در مقابل غير نمايد.
شخص: كسي كه موضع حق قرار گيرد مانند انسان و شركت تجاري
شخص حقوقي: عبارت است از گروهي از افراد انسان يا منفعتي از منافع عمومي
شخص حقيقي: به معني شخص طبيعي است.
شخص طبيعي: اشخاص انساني را گويند كه موضوع حق و تكليف مي‌باشند.
شرط: امري است محتمل الوقوع در آينده كه طرفين عقد يا ايقاع كننده، حدوث اثر حقوقي عقد يا ايقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع نمايد.
شرع: به معني قانون است.
شركت: اجتماع حقوق چند مالك در شيئي معين به نحواشاعه
شريك: كشي كه با يك يا چند نفر ديگر در شيئي يا اشياء معيني به نحو اشاعه ذي‌حق است.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ص)

صحت‌: يك عمل حقوقي است و عبارت از مطابقت آن عمل با شرايط قانوني مي‌باشد.
صداق: مهر
صراف: بازرگاني كه معاملات پولي مي‌كند.
صغير: كسي كه به سن 18 سال تمام نرسيده باشد.
صلح: عقدي است كه در آن طرفين توافق بر امري از امور كنند بدون اينكه توافق آنها معنون به عنوان يكي از عناوين معروف عقود باشد.
صيغه: در عقود وايقاعات تشريفاتي الفاظ معين را گويند كه عقد يا ايقاع بدون آن الفاظ درست نيست.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ض)

ضامن: متعهد در عقد ضمان را گويند
ضمان: به معني عقد ضمان است و عبارت است از اينكه شخصي مالي را كه بر ذمة ديگري است به عهده بگيرد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ط)

طلب: تعهدي كه بر ذمة شخصي به نفع كسي وجود دارد

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ظ)

ظهرنويس: عبارت است از اينكه دارندة سند دين و مخصوصاً تجاري در پشت سند دستور يا اذن مي‌دهد كه سند را به شخص ديگري بدهد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ع)

عدالت: يعني ترك جرايم بزرگ و اصرار نورزيدن بر جرايم كوچك و رعايت مروت
عرف: چيزي كه در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است عطف قانون به ما سبق: يعني حكومت قانون نسبت به وقايعي قبل از تاريخ وضع و نشر آن
عقد: تعهد يك طرف بر قبول امري كه مورد قبول طرف ديگر باشد.
علت: امري است كه به محض وقوع آن چيز ديگري بدون اينكه تأخيري رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
عوض: در معاملات معوض هر يك از دو موضوع مورد معامله را عوض نامند.
عين: اشياء مادي مستقل

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (غ)

غش: از جرايم مربوط به تقلب در كسب است.
غصب: تصرف در مال غير به نحو عدوان
غير منقول: مالي كه از جائي به جائي قابل انتقال نباشد مانند زمين و معدن

حقوق - نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه
کلمات کلیدی این مقاله : نمونه سوالات حقوق اساسی 1 دانشگاه پیام نور ، نمونه سوال حقوق اساسی۱ ، جواب خودآزمایی حقوق اساسی 1 ، نمونه سوالات حقوق اساسی 1 با جواب ، نمونه سوال حقوق اساسی 1 به همراه پاسخنامه ،نمونه سوالات حقوق اساسی 1 رشته حقوق نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ق)

قرار: نوعي رأي است، تصميم دادگاه در امر ترافع
قرارداد: عقود عهدي و تكميلي و مالي و غير مالي و معوض و غير معوض است.
قرض: عقدي است كه بموجب آن يكي از طرفين عقد مقدار معيني از مال خود را به طرف ديگر تمليك مي‌كند كه طرف او مثل آن را از حيث مقدار و جنس و وصف رد نمايد.
قرضه: سندي است حاكي از وجود مبلغي طلب دارندة آن از موسسه صادر كنندة آن
قسم: گواه گرفتن يكي از مقدسات بر صدق اظهار خود.
قصد: مصمم شدن به انجام يك عمل حقوقي از قبيل اقرار، بيع و غيره.
قولنامه: نوشته‌اي غالباً عادي حاكي از توافق بر واقع ساختن عقدي در مورد معيني كه ضمانت اجراء تخلف از آن است.
قيم: نماينده قانوني محجور كه از طرف مقامات صلاحيتدار قضايي در صورت نبودن ولي قهري و وصي او تعيين مي‌شود.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ك)

كيفر:‌عقوبت و مجازات براي كسي كه خلاف قانون يا اخلاق يا عرف و عادت رفتار كرده و مرتكب عمل شده باشد.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(گ)

گرو‌: مرادف رهن است و گرو دهنده راهن است و گروگير مرتهن است و گروگان عين مرهونه را گويند.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ل)

لايحه: طرح

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (م)

مؤجل: تعهدي كه انجام دادن مشروط به رسيدن اجل معين باشد.
مأجور: به معني عين مستأجره استعمال شده است.
مؤسس: كسي كه سازمان يا كار يا گروهي را بوجود مي‌آورد.
ماترك: مالي كه با فوت مالك آن و بحكم قانون به وارث تعلق گيرد.
مالك: صاحب ملك، صاحب مال غيرمنقول، صاحب اراضي، صاحب سرمايه در عقد مضاربه
مالكيت: حق استعمال و بهره‌برداري و انتقال يك چيز به هر صورت مگر در مواردي كه قانون استثنا كرده باشد.
مايملك: قسمت مثبت از دارايي شخص را گويند.
مباح: چيزي كه ترك و فعلش جايز است.
مباحات: اموالي كه ملك اشخاص حقيقي يا حقوقي نباشد.
مباشر: كسيكه از طرف مالك بطور مستمر ادارة اموال او را تصدي مي‌كند.
مبيع: عين موجود در خارج يا عين كلي در ذمه كه بعنوان عوض و به انتظار دريافت عوض معلوم به طرف تمليك مي‌شود.
متصالح: قبول‌كننده را در عقد صلح گويند.
متهم: كسي كه فاعل جرم تلقي شده ولي هنوز انتساب جرم به او محرز نشده است.
مثمن: معوض را در عقد بيع گويند.
مجرم: كسي كه مرتكب جنايت يا جنحه يا خلاف مي‌شود.
مجنون: كسي كه فاقد تشخيص نفع و ضرر و حسن و قبح است.
محجور:‌كسي كه فاقد عقل و يا رشد و يا كبر باشد.
محق: كسي كه ادعاء او حق است.
محكوم: كسي كه به حكم كيفري يا مدني يا اداري محكوم شده است.
محل اقامت: محلي كه شخص در آنجا سكونت داشته و مركز مهم امور او نيز در آنجا باشد.
مديون: كسي كه بر ذمه او تعهدي به نفع غير وجود دارد.
مراهنه: هر نوع برد و باخت و شرط بندي به هر وسيله كه صورت گيرد.
مرور زمان: گذشتن مدتي است كه بموجب قانون پس از انقضاي آن مدت، دعوي شنيده نمي‌شود.
مستشار: عضو محاكم عالي

 

رییس انجمن علمی حقوق اساسی ایران در برنامه خانواده

دکتر علی اکبر گرجی ازندریانی رییس #انجمن_علمی_حقوق_اساسی_ایران در برنامه خانواده یک از حقوق شهروندی می گوید

 

 

 

 

کلمات کلیدی این مقاله : نمونه سوالات حقوق اساسی 1 دانشگاه پیام نور ، نمونه سوال حقوق اساسی۱ ، جواب خودآزمایی حقوق اساسی 1 ، نمونه سوالات حقوق اساسی 1 با جواب ، نمونه سوال حقوق اساسی 1 به همراه پاسخنامه ،نمونه سوالات حقوق اساسی 1 رشته حقوق نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ به همراه پاسخنامه

مستعير: كسي كه مال غير را به عاريه مي‌ستاند.
مستغل: اموال غير منقول كه مورد بهره‌برداري است.
مستغلات: اموال غير منقولي كه مورد بهره‌برداري به توسط مالك آنهاست
مستودع: مرادف وديعه گير
مشتري: كسي كه در عقد بيع قبول عقد مي‌كند و عوض مي‌دهد.
مصالح: كسي كه در عقد صلح ايجاب از ناحيه اوست
مضاربه: عقدي است كه به موجب آن يكي از متعاملين سرمايه مي‌دهد با قيد اينكه طرف ديگر با آن تجارت كرده و در سود آن شريك باشند.
معافيت:‌عفو از حق به معني چشم‌پوشي از حق خود به نفع طرف است
معاوضه: عقدي است كه به موجب آن يكي از طرفين مالي مي‌دهد به عوض مال ديگر كه از طرف ديگر اخذ مي‌كند.
معوض: در عقد معوض مالي كه از طرف ايجاب كننده داده مي‌شود معوض نام دارد.
مقاوله نامه: نوشته حاكي از يك قرارداد بين‌المللي را گويند
ملكيت: رابطه‌اي است حقوقي بين شخص و چيز مادي
موت فرضي: موتي است كه بموجب حكم دادگاه دربارة شخصي كه غائب مفقودالخبر شده است فرض مي‌شود
موجر: در اجارة اشياء صاحب عين مال مورد اجاره را گويند.
موصي: كسي را گويند كه طي وصيت تمليكي مال يا منفعتي از مال خود را براي زمان پس از مرگش به ديگري تمليك مي‌كند

اصطلاحات حقوقی شروع شده با (ن)

نايب: كسي كه در امر مخصوصي از طرف شخص كه واجد صلاحيت است به او اختيار خاصي داده مي‌شود.
نحله: هبه
نقل: سلب مالكيت يك مالك نسبت به مال معين و اعطاء آن به ديگري خواه به رضاي مالك باشد و خواه به حكم قانون

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(و)

واخواست: اعتراض را گويند
وارث: كسي كه از ديگري مالي را به ارث ميبرد.
وثيقه: مالي است كه وام گيرنده تحت يكي از صور قانوني آن را نزد وام دهنده مي‌گذارد.
وجوب: به معني لزوم عقد يا ايقاع
وديعه: عقدي است كه به موجب آن يكنفر مال خود را به ديگري مي‌سپارد براي اينكه آن را مجاناً نگهدارد
وصيت: اعمال حقوق مدني از طريق استخلاف
وكالت:‌عقدي است كه به موجب آن, شخص به ديگري اختيار انجام عملي را به نام و به نفع خود مي‌دهد وكالت دهنده را موكل و وكالت گيرنده را وكيل نامند.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ه)

هامش: هر نوشته كه بصورت تغيير يا اضافه در حاشيه سند درج شود و جزء سند باشد.
هبه: تمليك عين بدون عوض و بطور منجر.

اصطلاحات حقوقی شروع شده با(ي)

يد: تصرف در مالي را يد گويند.

 مطالبی که در این مقاله در خصوص آنها صحبت کردیم : نمونه سوالات حقوق اساسی ۱ ، جواب خودآزمایی حقوق اساسی 1 ، نمونه سوالات نمونه سوال حقوق اساسی 1 به همراه پاسخنامه رشته حقوق ، اصطلاحات حقوق اساسی

 

Legal terms started with (a)
Caution: Obtain a way in which the police are considered to be practicable and this is in doubt.
Summoning: the judicial authority or other competent authority to the presence of the officer in due time or at a specified time.
Census: Science and methodology in counting phenomena and external events, including social, material and economic, and so on.
Summoning: The judicial authority or other competent authority to the presence of a servant in due time or on time.
Applicable: The sum of the attributes of a person whose civil law makes them the subject of legal works for that person.
Civil status: the legal status of individuals in terms of private law.
Resuscitation: The purpose of the resurrection is the earth and soul, and the purpose is to do things that are considered to be abashed in the common sense.
Extortion: Getting money or something from the other to force and threaten.
Invention: The invention of a new industrial product, as well as the discovery of new equipment or the use of existing equipment in a new way for the study of an industrial product or product.
Embezzlement: Removal of non-piracy funds
Warning: Reminds and reminds you.
Awah: There are brothers and sisters in both the inheritance.
RULES: In legal terms, a series of regulations that are commonly used and not reflected in written and codified laws are said to apply.
Claim: the code is a claim.
Evidence of Proceedings: What is written or introduced from regulations that serve as evidence of affairs in judicial authorities.
Arghay’s Proof: In the public domain, they say, the tradition, and the analogy and consensus, and in the domain of the book, tradition and reason and consensus.
Admission: Declaration of the owner or satisfaction of the law for the satisfaction of the work to perform a legal act.

Key words of this article: Examples of fundamental rights questions 1 Payam Noor University, Examples of fundamental rights questions 1, Self-examination of fundamental rights 1, Examples of fundamental rights questions 1 With answers, sample questions Basic rights 1 with answers, examples of basic rights questions 1 Sample rights Basic rights questions 1 with the answer

Will: Movement of the soul to a certain work after the perception and acknowledgment of its benefit.
Land: Its elements are as follows: a) Ownership of the property is subject to a permanent land plot; c. The landlord is owed to a certain or limited period of cultivation.
Apostasy: A kind of corruption in political thought is the departure of Muslims from the religion of Islam.
Bribery: obtaining money or obtaining a document of payment or surrender from a public servant or a state or a willingness to do or not to do so.
Affiliate: The right to own a private property in another property
Arsh: The deficit is the amount of the difference between the fair price of the calendar day of the year and the denominator of that deduction is the correct price of the calendar day.
Statute: A regulation or contract that is prescribed for the work of a given community.
Substitute: It means that someone else owns some part of his possession after his death.
Argument: Brainstorming is a thought that guides the thought to something else.
Refund: In the word means return.
Atayah: It is an invitation to witness the principle of a witness that he will bear his testimony.
Confirmation: They are called for a testimony on a regular or official note
Giving: Litigation. Sample basic rights questions 1 with the answer
Resignation: An act by which a person holding a position in a government institution or a government or state-affiliated institution is required to leave that position.
Usage: In the administrative law of Islam, it means recruiting.
Induction: A study of the details of a whole in order to extract a general rule that is common to those details.
The law applicable to divorce: Investigation of the defendant on the charge by a competent judicial officer.
Employing: using a job or another with his or her satisfaction
Styman: Financial Claims as Trust
Appeal: Research
Resignation: Eliminating the right to the rightful owner
Documents: Documents filed at the Office of Registration of Documents and Real Estate, or Offices of Official Documents or with Other Officials, within the limits of their competence and in accordance with legal requirements.
Propagation: the community of several people’s rights over certain property
Principle of Transfer of Rights: Any transferable right is other than what is law unfeasible.
Repayment: The return of the bankrupt businessman by virtue of a court order to his commercial credentials.
Restoring Dignity: Returning to a livelihood that a person has for good reason lost.
Protest: In the word, it means forbidden or forbidden someone or something
Refusals: Waiver is the property of your own
Peoples: The sum of the words is identical, and in the same sense, it means financial, which has a crime and dimensions, is used against interests and rights.
Ayani: In front of the arena, the arena is said to be on the earth, and the Ayani say the immovable property on that earth.

Law is a set of rules that are created and applied through social or state institutions to regulate behavior. The science of law is the knowledge of the analysis and the evolution of legal rules. Rights are the set of rules and regulations that provide social order

Law is a set of rules that are created and applied through social or state institutions to regulate behavior. The science of law is the knowledge of the analysis and the evolution of legal rules. Rights are the set of rules and regulations that provide social order

Ophthalm: The attribute is false, and it is used as a bankruptcy.
Excerpts: It is necessary to break the marriage contract and call it an analogy to each other.
Litigation case: A lawsuit filed at a civil, criminal or administrative authority
Confession: It is a news item in its own right.
Specifications: The sum of the items is that part of the lands of the material that the Imam or his deputy gives to someone whom he deserves.
Disenchantment: It is an act of threat from one’s person to another in order to realize a legal act.

 

 

منابع :  Law ، britannica  .گرد آوری » دانشنامه تی تیل

 

 

4.4/5 - (14 امتیاز)

درباره‌ی vahid ezati

دوست دارم دارم تا تمام چیزی را که می دانم در اختیار بازدید کنندگان وب سایت قرار دهم پیشنهادات و انتقادات شما بنده را خوشحال می کند

12 نظر

  1. سمیرا گنابادی

    من و خانومم که پارسال اختلاف داشتیم و پرونده ی مهریه و تمکین باز بود بعد از 6 ماه بصورت سازش نامه ای که در دفتر وکالت خانومم تنظیم شد با هم آشتی کردیم و پرونده ها بسته شد، الان میخواستیم این سازش نامه را باطل کنیم ، چطور امکان پذیر است ؟؟

  2. پاسخ به سوال شما بستگی به متن سازش نامه دارد ولیکن به طور کلی ابطال سازش نامه ضرورت نداره و در صورت عدم سازش می توانید به صورت قانونی اقدام نمایید.

  3. سلام وقت بخیر بنده در سال 92 به فروشندم مقدار344 گرم طلا امانت دادم و رسید گرفتم ایشان در حال حاضر تهران نیستند و در شمال زندگی میکنند میخواستم بدونم با رسید و کپی کارت ملی میتونم اقدام قانونی (حقوقی یا کیفری ) داشته باشم و به مالم برسم؟

  4. در صورتی که در رسید کلمه امانی بودن نوشته شده باشد می توانید با استناد به آن بابت خیانت در امانت شکایت کنید در صورت عدم ذکر امانی بودن بسته به متن رسید می توانید بابت مطالبه وجه یا استرداد طلاها اقدام نمایید.

  5. حمید رضا شیری

    سلام. نحوه اعتراض به قرار نهایی منع تعقیب به چه صورتی است؟ فرمت خاصی دارد؟ هزینه آن چقدر است؟ به کجا باید مراجعه شود؟

  6. ظرف ده روز از ابلاغ قرار صادره فرصت اعتراض وجود دارد و فرمت خاصی نیز ندارد و باید به شعبه صادرکننده قرار مراجعه نمایید.

  7. بله تعلق میگیرد مبلغ روزانه 50 تومن مندرج در قرارداد بابت عدم تخلیه است اشاره به مبلغ 50 تومن شما نشده شما میتوانید برای تخلیه ایشان اقدام قضایی کنید و پول را واریز کنید به حساب صندوق دادگستری و بعدطبق قراداد دادخواست مطالبه ضرر 50 تومن رو بده و بولی که به حساب دادگستری ریختی روتوقیف کنید.

  8. حمید رضا شیری

    سلام میخواستم نحوه دریافت این مجموعه رو بدونم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

  9. سلام ممنون از سایت خوب و به روز و ممنون بابت اینکه نمونه سوال کار آفرینی رو اینجا گذاشتید

  10. سلام چطور می تونم نمونه سوالات رو تهیه کنیم ؟

  11. عرفان احمدبیگی

    ممنون بابت مقاله ی مفید.

  12. خیلی نمونه سوالات خوبی دارید ممنون که وقت گذاشتید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *