گوش دادن به صداي خوش هنگام فعاليت بدني خستگي را كاهش مي دهد. اهميت تاثير متغيرهاي بيروني به ويژه موسيقي بر اجراي حركتي انسان از اوايل قرن بيستم،
با اين فرضيه مطرح و مشخص شد كه موسيقي عامل محركي براي اجراي طبيعي است
ارتباط بين موسيقي با تغييرات فيزيولوژيكي و رواني در هنگام استراحت و فعاليت بدني همواره نظر متخصصان پزشكي و ورزشي را در تحقيقات به خود معطوف داشته است. در برخي پژوهشها نتايج تاثير موسيقي بر اجراي ورزشي با نشانههاي بهبود وضعيت فيزيولوژيك، افزايش ظربان قلب، افزايش ميزان اندرفين پلاسما، بهبود هماهنگي و عملكرد دستگاه ليمبيك و مراكز كنترل خودكار و بالطبع كاهش درد و افزايش توانايي تحمل فشار تمرين گزارش شده است.
چگونه موسيقي به اعمال ورزشي كمك ميكند؟
با بررسي اين حوزه و بر اساس مطالعات تحليليِ انجامگرفته در دانشكده، آشكار ميگردد كه موسيقي ممكن است به چهار طريق به انجام ورزش و تمرينات ورزشي كمك نمايد. اول، در طول تمرينات منظم مانند دويدن، موسيقي ميتواند توجه ورزشكار را محدود و درنتيجه توجه شخص را نسبت به احساس خستگي منحرف كند. اين تكنيكي است كه بسياري از دوندگان ماراتن و ورزشكاران ورزشهاي سهگانه به آن بهعنوان مسئلهاي مهم و مجزا مينگرند.
دوم، موسيقي ميزان برانگيختگي شخص را تغيير ميدهد و بنابراين بهعنوان شكلي از تحريك كه اهميت زيادي در مسابقات دارد، مورد استفاده قرار ميگيرد يا بهعنوان مسكّني براي فرو نشاندن اضطراب ورزشكاران تلقي ميگردد. يكي از عوامل مؤثر، توليد كاستهاي صوتي است كه تركيبي هستند از موسيقي محرك و آثار كلامي كه به مثابة راهكاري براي ايجاد اعتماد به نفس تلقي ميگردند. همچنين نويسنده از موسيقي آرامبخش همانند پسزمينهاي در تكنيكهاي آرامشبخش استفاده ميكند، كه از طريق آموزشهاي كلامي عموماً به كار گرفته شدهاند.
سوم، موسيقي ميتواند به دليل وجود تشابهاتي بين ريتم و حركات بدن انسان مفيد واقع گردد. بنابراين تطابق موسيقي با ورزش، همواره افزايش راندمان شركتكنندگان در تمرينات ورزشي را نمايان ساخته است.
چهارم، در ارتباط با نكتة قبلي، خصوصيات ريتمي موسيقي از الگوهاي مهارتهاي فيزيكي تقليد مينمايد، بنابراين موسيقي قادر است اكتساب مهارتهاي حركتي را افزايش داده و محيط آموزشي بهتري را ايجاد نمايد. براي اثبات مدعي شواهدي در ورزشهاي ژيمناستيك و شنا ارائه شده است.
انتخاب موسيقي صحيح:
تحقيقات اخير نشان ميدهد كه چهار عامل مهم و تأثيرگذار در خصوصيات برانگيزندة موسيقي وجود دارد. اول، به اين علت كه مردم به عكسالعمل نشان دادن نسبت به محركهاي ريتميك، تمايل نهفتهاي دارند. در حقيقت پاسخ ريتميك به موسيقي، نهفتهترين عامل است.
دوم، جنبههاي هارمونيك و ملوديك موسيقي، اجراي شنونده را شكل ميدهد و بر حالات روحي وي تأثير ميگذارد.
سوم، مشخصة فرهنگيِ موسيقي از طريق پرورش فرهنگي ـ اجتماعي و موسيقياي كه شخص قبلاً در معرض آن بوده، بر پاسخ شنونده تأثيرگذار خواهد بود.
چهارم، عامل ارتباط كه مربوط ميشود به ارتباطات موسيقايي مفرط كه توسط موسيقي برانگيخته شدهاند؛ به اين معني كه صدا ميتواند باعث ايجاد اصوات ديگري شود كه فعاليتهاي فيزيكي را خلق ميكند. پاسخ ريتميك و فاكتورهاي موسيقايي در درون طبيعت موسيقي وجود دارد، حال آنكه تأثيرات فرهنگي و عوامل ارتباطي نسبت به موسيقي، عوامل خارجي محسوب ميگردند.
نتيجه:
موسيقي اغلب منبعي بكر براي انگيزش و الهام گرفتن در ورزش و تمرينات ورزشكاران محسوب ميشود. يكي از مهمترين نكات كه بايد به ياد داشته باشيم اين است كه سليقة موسيقايي در واقع امري بسيار شخصي است و به همين دليل از توصيه براي انتخاب نوع موسيقي پرهيز شده است زيرا اين مسئله كاملاً بستگي به تصميم شخص دارد. به هر حال اكنون شما بايد نسبت به عواملي كه گوش فرا دادن به موسيقي در امر ورزش را ارزشمندتر ميكند، هوشيارتر باشيد.
پخش موسيقي هنگام تمرين آثار ناراحت كننده ناشي از فشار تمرين را در ذهن آزمودنيها كاهش ميدهد، در حالي كه در صورت حذف عوامل شنيداري نظير موسيقي و ديداري ممكن است توجه به فشار كار دروني معطوف شود و توانايي تحمل خستگي كاهش يابد. اين آثار با تغييرات افزايشي ميزان سروتونين و كاهش دوپامين در مغز هنگام اجرا در شرايط پخش موسيقي ارتباط دارد.
از ديدگاه عصبي – عضلاني نيز ميتوان بيان كرد كه هر محرك بيروني نظير موسيقي در هنگام اجراي فعاليت جسماني ميزان آتشباري نرون در مراكز اوليه حركتي را افزايش ميدهد و در نتيجه بار كاري از طريق انقباضات عضلاني قويتر، حتي در شرايط خستگي افزايش مييابد. در نهايت با توجه به اينكه تمرين به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخلهي موسيقي، سازگاريهاي تمريني در همهي افراد رخ داده است، ولي اين نكته شايان ذكر است كه آثار تمرين در شرايط پخش موسيقي بر تحمل خستگي بارز بوده است.
به طور كلي نتايج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسيقي بر شاخصهاي بروز خستگي جسماني نظير زمان رسيدن به واماندگي، ضربان قلب و باركاري هنگام واماندگي اثر افزايشي دارد. به طوري كه آزمودنيها قادر ميشوند فشار بيشتر را از طريق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوي ديگر نيز گرچه ميانگين متغيرهاي تحقيق در گروه موسيقي تند بالاتر از گروه موسيقي كند است، آثار نوع موسيقي بر متغيرهاي اجرايي در اين پژوهش از نظر آماري معنيدار نبود. پيشنهاد ميشود در پژوهشهاي بعدي تاثير موسيقي در ورزشكاران حرفهاي آزمايش شود.
آیا عاشق موسیقی هستید ولی وقت رفتن به کلاس های موسییقی را ندارید؟آیا می خواهید با هزینه بسیار کم آموختن چند ساز را یاد بگیرید ؟ما این محصولات را به شما پیشنهاد میکنیم