آخرین خبرها

شعر قاصدک مهدی اخوان ثالث با صدای خود شاعر

شاعر بزرگ فارسی مهدی اخوان ثالث معروف به م. امید،  در سال 1307 متولد و در سال 1369 زندگی را ترک کرد.  مهدوی اخوان ثالث که کار ادبی را با سرودن شعر به شیوه ی سنتی آغاز کرد، 

ثالث - شعر قاصدک مهدی اخوان ثالث با صدای خود شاعر
ثالث
 از اولین پیشروان نوگرایی در شعر فارسی بود  که توانست شعرنیمایی را حتا بهتر از نیما به اوج برساند.
*****************************************************************************
قاصــــــــــــــدک

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما،‌ اما
گرد بام و در من
بی ثمر می‌گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو ، فریب
قاصدک! هان ، ولی … آخر … ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم، خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند .

………………………………..

قاصدک گفته بودم که دگر نیست مرا انتظارخبری

باز اما تو چنین پر شتاب پر غرور از چه روی از برم می گذری؟

قاصدک ,قاصدک گفته بودم که مرا نیست,تمنای کسی

در دلم نیست به جز مهر نیاز وهوسی

گفته بودم که دگر من نروم سوی کسی

گفته بودم که به ماتم کده ام نیست حتی امیدی به حضور مگسی

باز اما تو چرا؟تو چرا بر سر راه منم در گذری

قاصدک ,خسته ,پریشان ودلم غمگین است

رو به هر سوی نمودم اما هیچ جا نیست مرا هم نفسی

نیست فریاد رسی

قاصدک پرتو مرگ به روی دل من سنگین است

سایه ی جانم بربود دل تنهای من اما از آن چه کسی خواهد بود؟

از آن چه کسی خواهد بود ؟

قاصدک حس تنهایی و بی یاوری ام بیش نمودی و رفتی

گفته بودم که نیا ,گفته بودم برو آنجا که چشمی وگوش با کس

برو آنجا که تورا منتظرند

تو که خود فهمیدی

تو که خود فهمیدی

در دل من همه کورند وکرند

باز اما ز چه روی آمده ای ؟

قاصدک ,قاصدک آمدی گفتی که هیچ خبری نیست زکس

گفتی اما چه کنم؟چه کنم؟باورم نیست که که نیست هیچ کس را خبرم

هیچ کس از دلم آگاه نشد

هیچ کس با درد من آشنا نشد

هیچ کس همدم وهمیار نشد ,قاصدک ,قاصدک

نور مهتاب حرامت نشود ,

خیز تا صبح دگر باز رسد ,خیز وبال پر خود را بگشا

دل وجانم بستان

پر گش و با خود بر

قاصدک دل من سخت اسیر است

دل من سخت گرفته است

نیست تابم که ببینم تو چنین خسته ورنجورشوی

بال پرکش به دیاری دیگر سوی یاری دیگر

نیست امید مرا روز وصالی دیگر

قاصدک قاصدک در به در کوچه ی غم

قاصدک بی خبر از رنج دلم

قاصدک,قاصدک بی خبرم

قاصدک قاصدک بی خبرم زود رد شو ز برم

زود رد شو ز برم

برای دانلود این دکلمه زیبا اینجا کلیک کنید.

3.6/5 - (62 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *