آخرین خبرها

عید نوروز

سال نو

نزدیک عید که میشه بعضی ها خوشحالن بعضی هام ناراحت…وقتی اسفند میشه مامان ها اول گندم آب میریزن تا سبزه عید رو آماده کنن…این روزا مامان ها خیلی با بچه هاشون مهربون میشن..اگه دیدین مامانتون باهاتون داره با مهربونی حرف میزنه از همون اول بفهمید چیزی ازتون میخواد. اگه دختر باشین که باید گردگیری حسابی کنین ولی اگه پسر باشین باید برید رو چهارپایه وایسین شیشه های پنجره رو دستمال بکشین.

اخی یادش بخیر اون موقع ها که بچه بودیم از یه ماه قبل از عید میرفتیم لباس میخریدیم اخه مامانم میگفت قبل از عید آدم باید لباس نو بپوشه لباس کهنه خوب نیست. ما خیلی ذوق داشتیم می رفتیم بازار خرید می کردیم بازار شلوغ بود جای پا نبود. تو بازار باقلا می فروختن چغاله بادام که بهم چشمک می زد همیشه سر خریدن چغاله با بابام بحث میکردم اخه زیاد می خوردم دل درد می گرفتم. حالا اینا به کنار از دو هفته قبل عید منتظر رسیدن پیک عید نوروزی بودیم. وقتی پیک می دادن از همون روز اول می نوشتیمش البته بماند که بعضی هامون تنبل بودیم اصلا نمی نوشتیم.

ماهی گلی می خریدم همون هفته اول می مرد. تخم مرغ رو با آبرنگ رنگ می کردیم.خیلی خوشگل می شد.قبل از سال تحویل لباس رو نو می پوشیدیم دور سفره مینشستیم بابام قرآن میخوند. وسط قرآن برامون عیدی می گذاشت.سال که نو می شد روی همدیگر رو می بوسیدیم عیدی رو می گرفتیم شیرینی می خوردیم بعد به بازدید اقوام می رفتیم اونجا هم کلی شیرینی و اجیل میخوردیم.البته اجیل که نه بادام ها و پسته ها رو می خوردیم.

 

0.059042001394217248 parsnaz ir 300x200 - عید نوروز

یادمه یه شب به خانه اقوام رفته بودیم بعد چن دقیقه برق رفت. همه داشتن تعریف می کردن تاریک بود چیزی نمی دیدیم بعد که برق اومد همه صلوات فرستادن.یه نگاه تو ظرف اجیل انداختیم دیدیم که اصلا ظرف اجیل، پسته نداره.نگو که داداش در یک چشم بهم زدن همه رو خورده بود.

بعد از دید و بازدید از اقوام مسافرت می رفتیم

اونم چه مسافرتی….

همه جا شلوغ بود.هر جا می رفتی باید کلی تو صف  می ایستادیم از نانوایی بگیر تا ظرف شدن تو پارک ها.

رفتن به سیزده به در یه معضل دیگه بود. هرکسی یه جایی می گفت اخر هم می رفتیم یه جای شلوغ. خیلی خوش می گذشت.

 

وقتی بر می گشتیم فکر رفتن به مدرسه بودیم باز باید می رفتیم مدرسه. تو مدرسه لباس های نو خودمون رو نشون دوستامون می دادیم بعد معلم انشا هم سریع می گفت انشا بنویسید که عید خود را چگونه گذراندید…

دوران بچگی هم واسه خودش عالمی داره.. به هر حال امیدوارم سال 94 سال خوبی برای شما باشه…

 

5/5 - (1 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی arvin

یک نظر

  1. واقعا یادش بخیر چه دورانی داشتیم .
    ممنون برای مطلبتان .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *