آخرین خبرها

شعر

شعر و اشعار

شب و هوس از فروغ فرخزاد

fu1700 - شب و هوس از فروغ فرخزاد

در انتظار خوابم و صد افسوس   خوابم به چشم باز نميآيد   اندوهگين و غمزده مي گويم   شايد ز روي ناز نمي آيد   چون سايه گشته خواب و نمي افتد   در دامهاي روشن چشمانم   مي خواند آن نهفته نامعلوم   در ضربه هاي نبض پريشانم   مغروق اين جواني معصوم   مغروق لحظه هاي فراموشي …

بیشتر بخوانید »

عشق چه زیبا بود اگر

fu1694 - عشق چه زیبا بود اگر

عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود. عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکبار در چشمانت نشانی از آن می دیدم. عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید. عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم. عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید. عشق …

بیشتر بخوانید »

اشعاری در مورد باران

hhe60 300x205 - اشعاری در مورد باران

خيلي وقته ديگه بارون نزده رنگ عشق به اين خيابون نزده خيلي وقته ابري پرپر نشده دل آسمون سبك تر نشده مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض توي سينه ي منه ابر چشمام پر اشكه اي خدا وقتشه دوباره بارون بزنه خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده قلبم از دوري تو بد جوري دلتنگ شده بعد …

بیشتر بخوانید »

شعر عصیان خدا از فروغ

en714 - شعر عصیان خدا از فروغ

گر خدا بودم ملائک را شبي فرياد ميکردم سکه خورشيد را در کوره ظلمت رها سازند خادمان باغ دنيا را ز روي خشم ميگفتم برگ زرد ماه را از شاخه ها جدا سازند نيمه شب در پرده هاي بارگاه کبرياي خويش پنجهء خشم خروشانم را زير و رو ميريخت دستهاي خته ام بعد از هزاران سال خاموي کوهها را در …

بیشتر بخوانید »

در باره ی استاد شهریار

en725 - در باره ی  استاد شهریار

  شهریار مُلک سخن «استاد شهریار» شهریار مُلک سخن ایران زمین، در سال 1285 ش، با نام «محمد حسین» در محله خُشکناب تبریز، پا به جهان هستی نهاد. پدرش «حاج میرآقا» مردی روحانی و از وکیلان دادگستری بود. محمد حسین مقدّمات فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و تحصیلات ابتدایی را در دبستان های «متحده» و «فیوضات»، و دوره …

بیشتر بخوانید »

شعر مرگ من را از احمد شاملو

en715 - شعر مرگ من را از احمد شاملو

اینک موج سنگین گذرزمان است که در من می گذرد اینک موج سنگین زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد اینک موج سنگین زمان است که چو نان دریائی از پولاد و سنگ در من می گذرد   ***************   در گذر گاه نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام در گذرگاه باران سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام …

بیشتر بخوانید »

لحظه های کاغذ

fu1777 300x205 - لحظه های کاغذ

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای …

بیشتر بخوانید »

خانه ی دوست کجاست

en721 300x205 - خانه ی دوست کجاست

خانه دوست كجاست؟ در فلق بود كه پرسيد سوار آسمان مكثي كرد رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شبها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت نرسيده به درخت كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است ميروي تا ته آن كوچه كه از …

بیشتر بخوانید »

آب را گل نکنیم

en724 - آب را گل نکنیم

در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب. یا که در بیشه دور، سیره‌یی پر می‌شوید. یا در آبادی، کوزه‌یی پر می‌گردد. آب را گل نکنیم: شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی. دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب. زن زیبایی آمد لب رود، آب را گل نکنیم: روی زیبا دو برابر شده است. …

بیشتر بخوانید »

سلام ای بی وفا ای بی ترحم

en5106 310x205 - سلام ای بی وفا ای بی ترحم

سلام اي بي وفا،اي بي ترحم سلام اي خنجرحرفاي مردم   سلام اي آشنابا رنگ خونم سلام اي دشمن زيباي جونم   بازم نامه ميدم با سطر قرمز آخه اين بارشده من با تو هرگز   نمي خوام حالتو حتي بدونم تعجب مي كني آره همونم   هموني كه زموني قلبشو باخت همون كه از تو يك بت، يك خدا …

بیشتر بخوانید »

 نگر کز چشم شاهد چیست پیدا

en5892 310x188 -  نگر کز چشم شاهد چیست پیدا

نگر کز چشم شاهد چیست پیدا رعایت کن لوازم را بدینجا ز چشمش خاست بیماری و مستی ز لعلش گشت پیدا عین هستی ز چشم اوست دلها مست و مخمور ز لعل اوست جانها جمله مستور ز چشم او همه دلها جگرخوار لب لعلش شفای جان بیمار به چشمش گرچه عالم در نیاید لبش هر ساعتی لطفی نماید دمی از …

بیشتر بخوانید »

سرگشته وار بر تو گمان خطا برم

en5749 310x205 - سرگشته وار بر تو گمان خطا برم

سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟ من جان زینهاری خود را کجا برم؟ دانم که در دلی و جدا نیست دل ز تو لیکن به …

بیشتر بخوانید »

اشعاری زیبا در مورد وطن

en1190 300x205 - اشعاری زیبا در مورد وطن

اي وطن اي مادر تاريخ ساز     اي مرا بر خاک تو روي نياز     اي کوير تو بهشت جان من     عشق جاويدان من ايران من     اي ز تو هستي گرفته ريشه ام     نيست جز انديشه ات انديشه ام     آرشي داري به تير انداختن     دست بهرامي به شير انداختن     کاوه آهنگري ضحاک کش     …

بیشتر بخوانید »

شعر در جست و جوی پدر

en1180 300x205 - شعر در جست و جوی پدر

دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در در مُشت گرفته مُچ دست پسرم را یا رب به چه سنگی زنم از دست غریبی این کلّه ی پوک و سر و مغز پکرم را هم وطنم بار غریبی به سر دوش کوهی است که خواهد بشکاند کمرم را من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز چون شد که شکستند …

بیشتر بخوانید »

با این غرور بلندت از خسرو گلسرخی

en1255 310x205 - با این غرور بلندت از خسرو گلسرخی

در بقعه های ساکتِ بودن ، همراه خوب من آن شال ِ سبز کِبر را به دور بیفکن و با تمامی وسعت انسانیت بگو که ما باغی ایم باغی چنان بزرگ و سبز که دنیا در زیر سایه اش خواب هزار ساله ی خود را خمیازه می کشد . در بقعه های خامُش ِ بودن از جوار ضریح چندی است …

بیشتر بخوانید »

آسان است برای من از شمس لنگرودی

en1238 300x205 - آسان است برای من از شمس لنگرودی

آسان است برای من که خیابان ها را تا کنم و در چمدانی بگذارم که صدای باران را به جز تو کسی نشنود آسان است به درخت انار بگویم انارش را خود به خانه ی من آورد آسان است آفتاب را سه شبانه روز بی آب و دانه رها کنم و روز ضعیف شده را ببینم که عصا زنان از …

بیشتر بخوانید »

شعر صبح از یدالله رویایی

227x205 - شعر صبح از یدالله رویایی

جرس از همهمه افتاد كه باز كاروان افتد در راه درنگ نای آوازگر پیك خروس به هر آن دور طنین داد چو زنگ شب سپیدی زد و چون مار گریخت روز ماری گشت آغوش گشود قطره قطره همه دنیای وجود ریخت در دامن این مار كبود ریخت بر خاك همه اختركان خاك رخساره دگر بگرفت سایه های دشت از هم …

بیشتر بخوانید »

شعر یار دبستانی

en1186 310x205 - شعر یار دبستانی

یار دبستانی من ، با من و همراه منی چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش دست …

بیشتر بخوانید »

از ماست که برماست

fu2999 - از ماست که برماست

روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست واندر طلب طعمه پر و بال بياراست بر راستی بال نظر کرد و چنين گفت امروز همه روی زمین زير پر ماست بـر اوج فلک چون بپرم از نظـر تــيز می‌بينم اگر ذره‌ای اندر ته درياست گر بر سر خـاشاک يکی پشه بجنبد جنبيدن آن پشه عيان در نظر ماست بسيار منی کـرد …

بیشتر بخوانید »

رو مسخرگی پیشه کن

en1173 290x205 - رو مسخرگی پیشه کن

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز خواهی که شود بخت تو فرخنده و پیروز خواهی که شود عید سعیدت همه نوروز خواهی که شود طالع تو شمع شب افروز خواهی که رسد خلعت و انعام به هر روز رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز امروز به جز مسخره رندان نپسندند علم و هنر و فضل بزرگان نپسندند ادراک …

بیشتر بخوانید »