آخرین خبرها

داستانهای کوتاه

داستانهای کوتاه آهمونده عارفانه

داستان کوتاه آموزنده غلام و وزیر

و وزیر 310x205 - داستان کوتاه آموزنده غلام و وزیر

سلطان به وزیرگفت۳سوال میکنم فردا اگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول: خداچه میخورد؟ سوال دوم: خداچه می پوشد؟ سوال سوم: خداچه کارمیکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم. اینکه: خداچه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کارمیکند؟ غلام گفت هرسه را میدانم اما …

بیشتر بخوانید »

قصص قرانی کسی که خرما می خورد نمی تواند کسی را از خرما خوردن نهی کند

خرما

در زمـان پـیـغمبر اکرم (ص) طفلى بسیار خرما مى خورد . هر چه او را نصیحت مى کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد فایده نداشت . مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیغمبر (ص) بیاورد تا او را نـصـیـحت کند. وقتى او را به حضور پیغمبر آورد از پیغمبر خواست تا به طفل بفرماید که خرما نخورد اما آن حضرت …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه اموزنده سخن با معشوق

داستان اموزنده وصف خدا

زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد ، پدر خانمش ، ملاصدرا ،چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد .در همان ایام در قمصر ، جوانی به خواستگاری دختری رفت .والدین دختر پس از قبول خواستگار ، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق داردبرای دیدن عروس به …

بیشتر بخوانید »

داستان آموزنده استادان اصلی من

داستان کوتاه اموزنده

یكی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید: مولای من استاد شما كه بود؟ عارف: صدها استاد داشته ام. مريد: كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟ عارف اندیشید و گفت: در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند. اولین استادم یك دزد بود. شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم …

بیشتر بخوانید »

المپیک چیست

800px GR olympia palaestra 310x205 - المپیک چیست

در مورد پیدایش بازی های المپیک روایتهای زیادی وجود دارد . ما در اینجا یکی از مشهورترین و قدمی ترین روایات را مورد نظر گرفته ایم . یکی از این روایات نخستین بازیهای المپیک را با مفهوم εκεχειρία«(اکخیریا)» یا آتش بس المپیک مرتبط می‌داند. بر اساس شمارش سالهای المپیاد ها تاریخ آغاز این بازیها به سال ۷۷۶ پیش از میلاد …

بیشتر بخوانید »

زندگی خوابگاهی

rahafun.com ax khabgah pesarha 34 310x205 - زندگی خوابگاهی

(زندگی خوابگاهی) پسران در خوابگاه پسران اصولا چیزی به عنوان خواب وجود ندارد و در کل کلمه خواب با اتاق پسران بیگانه است. سالن مطالعه مکانی برای خواب و استراحت می باشد. پسرها وقتی برای مطالعه ندارند.بعضی از اتاق ها زنگ تفریح برای بقیه دوستان است دوستان وقتی وارد اتاق زنگ تفریح می شوند و کلی تفریح می کنند. همه …

بیشتر بخوانید »

عید نوروز

0.059042001394217248 parsnaz ir 310x205 - عید نوروز

سال نو نزدیک عید که میشه بعضی ها خوشحالن بعضی هام ناراحت…وقتی اسفند میشه مامان ها اول گندم آب میریزن تا سبزه عید رو آماده کنن…این روزا مامان ها خیلی با بچه هاشون مهربون میشن..اگه دیدین مامانتون باهاتون داره با مهربونی حرف میزنه از همون اول بفهمید چیزی ازتون میخواد. اگه دختر باشین که باید گردگیری حسابی کنین ولی اگه …

بیشتر بخوانید »

نوشته کوتاه / مــــادر

mother child photography Rotterdam Olga Rook 13 310x205 - نوشته کوتاه / مــــادر

توی جمعی پیری خواست سلامتی بده: می خورم سلامتی دو بوسه! همه خندیدن و همهمه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم دو بوسه؟ گفت: اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولدش میزنه و بچه نمیفهمه. دومیش: به سلامتی اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه. به سلامتی تمام …

بیشتر بخوانید »

دعای کوروش کبیر برای ایران زمین

fun1514 250x205 - دعای کوروش کبیر برای ایران زمین

کوروش روزی  به درخواست بزرگان ایرانی برای ایران زمین دعایی کرد خداوندا اهورا مزدا ای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین بزرگ،سرزمینم و مردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار. بعد از اتمام دعا عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعا نمودید؟ فرمودند:چه باید می گفتم؟ یکی جواب داد :برای …

بیشتر بخوانید »

داستان یک عشق منطقی

fun1519 1 310x194 - داستان یک عشق منطقی

جوانی بود که عاشق دختری بود. دختر خیلی زیبا و زرق و برق دار نبود، اما برای این جوان همه چیز بود. جوان همیشه خواب دختر را می‌دید که باقی عمرش را با او سپری می‌کند. دوستان جوان به او می‌گفتند: «چرا اینقدر خواب او را می بینی وقتی نمی‌دانی او اصلاً عاشق تو هست یا نه؟ اول احساست را …

بیشتر بخوانید »

عشق یا پول

fun1225 310x205 - عشق یا پول

روزی دختری همراه پدرثروتمندش شیرینی هایی را به مدرسه ی شیوانا بردند و گفتند  اینها هدایای ازدواج  دختر با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است. شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟ مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه آهنگر و خدا

رابطه تغذیه و سلامت قلب

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره …

بیشتر بخوانید »

غزوه ذات الرقاع چیست

غزوه ذات الرقاع چیست

غزوه ذات الرقاع چیست – ” رُ قاع” ، در واژه عرب به معنای وصله ها است؛ از این نظر به این جهاد مقدس ، ” ذات الرقاع” می گویند كه مسلمانان در این جبهه به یك سلسله پستی ها و بلندی ها برخوردند كه بسان جامه وصله دار نمایان بود. گاهی گفته می شود از این جهت ” ذات …

بیشتر بخوانید »

غزوه ی بنی النضیر چه بود

غزوه ی بنی النضیر

غزوه ی بنی النضیر چه بود –  منافقان و یهودیان مدینه از شكست مسلمانان در احد و كشته شدن رجال علمی سخت خوشحال بودند و به دنبال فرصت بودند تا درمدینه شورشی برپا كنند و به قبایل خارج از مدینه بفهمانند كه كوچكترین اتحاد و وحدت كلمه در مدینه وجود ندارد ، و دشمنان خارجی می توانند حكومت نوپای اسلام …

بیشتر بخوانید »

خلاصه داستان لیلی و مجنون

خلاصه داستان لیلی و مجنون

خلاصه داستان لیلی و مجنون – بی شک بارها نام لیلی مجنون را شنیده ومی خواهید بدانید داستان دلدادگی این دو چیست که اینقدر بر سر زبان هاست وحتی ضرب المثل کوی وبرزن شده است . می خواهم خیلی خلاصه داستان را بیان کنم هر چند شما دوستان عزیز استاد مایید . امیدوارم طوری بیان کنم که در اخر معلوم …

بیشتر بخوانید »

یک داستان از ناپلئون

ناپلئون

یک داستان از ناپلئون -به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد . گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در …

بیشتر بخوانید »

داستان امام جواد و مجازات دزد

امام جواد و مجازات دزد

داستان امام جواد و مجازات دزد – عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید. گفتم : چه شده است که امروز این چنین …

بیشتر بخوانید »

داستانک سیاه و سفید

داستان سیاه و سفید

داستانک سیاه و سفید – همیشه سوار خط شب‌رو می‌شوم. همه‌ی شش روز هفته را. تا ماربل آرچ پیاده می‌روم و سوار خط ۲۹۴ می‌شوم که مرا می‌برد خیابان فلیت. هیچ با مردهای تو اتوبوس حرف نمی‌زنم. بعد هم می‌روم تو {بار} سیاه و سفید که تو خیابان فلیت است. گاهی هم دوستم می‌آید آن‌جا. یک فنجان چایی می‌خورم. دوستم …

بیشتر بخوانید »

داستانک گردنبند پر برکت

گردنبند پر برکت

داستانک گردنبند پر برکت – روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: « اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد. » پيامبر (ص) فرموند:« اکنون چيزي ندارم. » سپس به بلال فرمودند:« اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر …

بیشتر بخوانید »

داستانک قلب کوچک

داستانک قلب کوچک

داستانک قلب کوچک – من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو. مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند، ‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند. برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟ ‌دلم می‌خواهد تمام این قلب کوچولو …

بیشتر بخوانید »