رزیدنت اویل 1 رزیدنت اویل 2 رزیدنت اویل 3 رزیدنت اویل 4 رزیدنت اویل 5 و اکنون رزیدنت اویل 6 در مورد این نسخه از بازی چه می دانید . با ما همراه باشیددر دانشنامه تی تیل.
خرید اینترنتی بازی resident evil 6 برای کامپیوتر کلیک کنید
بازی Resident Evil 6 امتیاز های کمی گرفت و نقد های تند و نا امید کننده ای برای آن نوشته شد، فروشش چیزی نبود که همه انتظار داشتند اما خُب فروش بازی کم هم نبود و سودی برای شرکت سازنده به همراه داشت.
Resident Evil 6 در نگاه اول بسیار متفاوت است، از زاویه ی دوربین گرفته تا شخصیت پردازی ها و صحنه های بی نظیر و تکرار نشدنی که کمتر در بین بازی در این سبک دیده بودیم.
در این نسخه شما می توانید سه داستان را به طور دلخواه دنبال کنید و هیچ پیشنهاد و یا اصراری مبنا بر اینکه کدام بخش را برای شروع انتخاب کردید، وجود ندارد. بسیار هیجان انگیز است که در بازی Resident Evil 6 شما با بخش هایی روبرو هستید که به نوعی شماره های قبلی از این سری در آن ریشه دارند. البته به جز یک بخش که با داستانی متفاوت اما مرتبط و شخصیتی جدید شروع می شود که باز هم به نوعی به ریشه و اصل سری Resident Evil باز می گردد.
هر سه بخش یا بهتر بگم هر سه داستان، ویژگی های منحصر به فردی دارند و در هر بخش بازیکن قادر است که از بین ۲ شخصیت، یکی را انتخاب کند و با آن شخصیت تا پایان بازی پیش رود.
پس از اینکه سه بخش را با موفقیت به پایان رساندید، بخش چهارمی باز می شود که به نوعی یک بخش سفارشی برای علاقه مندان است.
بازی Resident Evil 6 با مقدمه ای نفس گیر آغاز می شود و بازیکن را حسابی در شک می گذارد.
پس از مقدمه شما وارد بخشی می شوید که ۳ داستان مختلف در روبروی شما قرار می گیرد.
مهم نیست ابتدا کدام داستان را انتخاب کنید، اما این را بدانید که هر ۳ داستان به صورت زنجیر وار به هم مرتبط هستند و ممکن است برخی قسمت ها از بخش های دیگر برای بازیکن لو رود.
با این حال، اصل هر بخش، با دیگر بخش ها متمایز، اما داستان به هم ربط دارد.
گرافیک بازی تغییر داشته و نسبت به قبل بسیار بهتر شده است، افکت های نور، آتش و سایه ها بسیار خوب از آب در آمدند و طراحی چهره و جزئیات هر شخصیت فوق العاده است.
روند اصلی و یا همان گیم پلی در بازی Resident Evil 6 به طور کلی تغییر کرده و ما کمتر شاهد بخش های ترسناک و دلهره آور و گاها معماهای شماره ی ۴ به قبل هستیم و این موضوع باعث شده بازی Resident Evil 6 از ریشه ی خودش دور شود و امتیاز های کمی را دریافت کند.
هنوز همان زامبی های جسور در بازی حضور دارند که هوش مصنوعی آنها خیلی ضعیف تر شده و چنگی به دل نمی زنند. من خودم شخصا بازی را روی درجه ی سخت به پایان رساندن و با این حال فقط جز کم بود مهمات و محدود بودن آیتم ها، دچار دردسر بزرگتری نشدم، اما باید بگم که در درجه ی سخت هیجان بازی بسیار زیاد خواهد شد و من پیشنهاد می کنم که اگر از طرفداران پر و پا قرص سری بازی های Resident Evil هستید، نسخه ی Resident Evil 6 را روی درجه ی سخت تمام کنید.
همیشه یک نفر دیگر به عنوان همراه در کنار شما بازی می کند، که او از درجه ی هوش مصنوعی بهتری نسبت به زامبی ها برخور دار است. در بخشی که با لیون بازی را بازی می کنید، زامبی های نوستالژیک و ترسناک دیده می شوند و در بخش های بعدی بیشتر با دشمنانی بر خورد می کنید که از نظر نظامی مجهز هستند و به طور مثال به این فکر کنید که یک شبه زامبی با سلاحش به شما تیر بزند. البته این افراد شبه زامبی، خودشان زامبی نیستند اما ویروس C به نوعی در بدن آنها وجود دارد و آنها را بسیار خطرناک کرده است.
در بازی Resident Evil 6 یک لحظه هم احساس آرامش وجود ندارد و همواره باید منتظر یک اتفاق غیر قابل پیش بینی باشید. در مواردی که آن را اتفاق های لحظه ای می نامم، اکشن ها و عکس العمل های سریع بازیکن باید جان قربانی را نجات دهد، به این معنا که با زدن دکمه های مناسب در زمان درست، باید به نوعی خود را از خطر نجات دهید. این بخش ها در Resident Evil 6 بسیار زیاد هستند و هیجان بازی را چندین برابر می کنند.
بازی خطی است و ماموریت ها در هر بخش واضح و مشخص هستند، در برخی اوقات باید به دنبال آیتم مخفی بروید و یا کلیدی را برای درهای بسته پیدا کنید. اما گاها یک یا دو معما در بازی Resident Evil 6 بسیار بی معنی و آسان هستند و ای کاش معماهای شماره ی چهارم در نسخه ی ۶ بازی منعکس می شد.
اما خیلی چیز ها هست که بازی Resident Evil 6 را به یک بازی بسیار خوب تبدیل می کند و واقعا نباید کور کورانه به برخی تغییرات بازی ایراد گرفت.
به هر حال هر بازی باید تغییر کند و سازنده گان باید همیشه این ریسک را بپذیرند.
همان طور که در قسمت قبلی مقاله گفتم بازی پر است از لحظه های حماسی و هیجان انگیز که واقعا نفس بازیکن را در سینه حبس می کنند، همانند قسمت های پایانی که با کریس داستان بازی را دنبال می کنید، مرحله ی برفی و قسمت های مختلفی از بخش داستانی لیون که برای فرار از زامبی ها به کلیسایی پناه می برید و مبارزه با مار نامرئی، از بخش های فوق العاده هستند.
دمو ها و پیش نمایش هایی که در لابه لای بازی دیده می شوند، بازی Resident Evil 6 را به یک شاهکار هنری تبدیل کرده اند. این میان پرده ها همانند یک فیلم سینمایی می مانند که مملو از لحظه های اکشن و میخکوب کننده است.
از نعریف ها که بگذریم به بخش آیتم ها و برخی نقاط ضعفی بر خورد می کنیم که در بازی Resident Evil 6 دیده می شوند. اول از همه باید بگم که زاویه ی دوربین بازی اصلا خوب نیست و شخصیت بازی بسیار نزدیک نشان داده می شود، گرچه بعد ها ممکن است به این وضعیت عادت کنید اما در کل اگر زاویه ی دوربین کمی بهتر تنظیم می شد خیلی از مشکلات در بازی به راحتی رو به بهبود می رفتند.
بعد از زاویه ی دید بازی، نوبت به آیتم ها می رسد که نسبتا خوب و متنوع هستند. البته برخی اوقات که با کمبود مهمات روبرو هستید و برای پیدا کردن آیتم مورد نیاز جستجو می کنید، جز یک سری “اعتبار” برای به روز کردن “مهارت” ها پیدا نمی کنید که عملا بی استفاده هستند، البته این مهارت ها که در آخر هر بخش می توانید آنها را بخرید، کمی به شما در روند بازی کمک می کنند.
سلاح های بازی از تنوع متعادلی برخور دار هستند و مبارزه های تن به تن با زامبی ها و در کل دشمنان، خیلی آماتور طراحی شدند ولی در بسیاری از موارد کارایی خوبی دارند.
بازی باگ های زیادی دارد و طراحی محیطی با اینکه از گرافیک خوبی برخور دار هستند، طوری با این باگ ها در آمیخته شدند که از کیفیت بازی Resident Evil 6 کاسته اند و این مورد نیز کمی آزار دهنده است.
در نگاه اول وقتی داستان بازی را با کریس و یا جیک آغاز می کنید، حتما متعجب خواهید شد، چرا که فکر می کنید با یک بازی اکشن طرف هستید نه یک بازی ترسناک به اسم Resident Evil، به این دلیل که نه زامبی و نه حتی اثری از سری بازی های Resident Evil دیده می شود و مورد بعدی اینکه دیگر مثله سابق زامبی ها خیلی خوب و باهوش عمل نمی کنند.
بازی در کل از دو بخش اصلی تشکیل شده است :
یک بخش اکشن، که شامل تیر اندازی ها با دشمنانی می شود که خودشان نظامی هستند و حسابی آموزش دیده اند و بخش دوم، کمی ترسناک تر می شود و زامبی ها این بار با ویژگی های ظاهری آشنایی به طرف شما حمله می کنند.
بهتر است کمی هم به سمت موسیقی بازی برویم و از قسمت صدا گذاری بازی تعریف کنیم. خب بازی Resident Evil همیشه در موسیقی های خوبش یک سر و گردن از بقیه بالاتر بود و این امر برای بازی Resident Evil 6 نیز کاملا صادق است.
در بازی Resident Evil 6 صدا گذاری های حماسی در موقعیت های مناسب و به جا، لحظه های خوبی را برای بازیکن در هنگام بازی رقم می زند و گروه ارکستری که موسیقی های بازی Resident Evil 6 را ساخته اند، از معروف ترین گرو های موسیقی کلاسیک است که هنر خود را باز هم در Resident Evil 6 به رخ سایرین کشیدند.
شخصیت پردازی و طراحی نیز که قبلا اشاره ی کوتاهی به آن کردم، قابل قبول است. طراحی شخصیت ها اصلی که با آنها بازی را پیش می برید، نقص ندارد اما طراحی برخی دشمنان و موجودات عجیب و ترسناک، کمی مبتدیانه هستند اما این موضوع برای برخی زامبی هایی که به اشکال عجیب در می آیند صادق است و در اکثر اوقات و به ویژه در رابطه با موارد غول های اصلی، همه چیز خوب و همانطور که باید باشد، طراحی شده است.
از غول های بازی حرفی زده شد که من هم دوست دارم کمی این بحث را گسترش دهم. غول ها در بازی Resident Evil 6 به درجه ی آسان و یا سخت تقسیم می شوند. برخی غول ها ول کن ماجرا نیستند و تا آخرین لحظه با شما برای جنگیدن می آیند، اما برخی دیگر خیلی سمج نیستند ولی کشتن آنها نیز آسان نیست. اما واقعا از حق نگذریم که مبارزه با غول ها در بازی Resident Evil 6 فوق العاده هیجان انگیز و اسنرس زا است.
بازی Resident Evil 6 یک بازی خوش ساخت و خوب دیگر از این سری است که به همه ی طرفداران پیشنهاد می شود. این بازی برای PC نیست و متاسفانه فعلا PC باز ها می توانند با دیدن دمو های بازی خود کمی سرگرم کنند !
واقعا عالی بود.ببخشید من یک وبلاگ در مورد رزیدنت اویل درست کردم حتما برید ونظر بدید لطفاhttp://7317.blogfa.com/
سلام امروز به من گفتن برا pcاومده
آقایون مای pc بهتر از کنسول ها هست من هم با pc بازی کردم هم x box 360 ولی pc بهتره.
و اما می‌رسیم به شاهکار بخش داستانی بازی یعنی سناریوی Jake. او کسی نیست جز پسر آنتاگونیست بزرگ بازی یعنی آلبرت وسکر. از نظر ژنتیکی، آلبرت وسکر یک ابر انسان بود که بدنش هر نوع ویروسی را تحمل می‌کرد. حتی ویروس اوربورس هم که ساخته خودش بود نتوانست شکل انسانی و هوشیاریش را بگیرد. به همین دلیل خون آلبرت وسکر از نظر ژنتیکی حائز اهمیت می‌باشد. همین نیز بهانه‌ای می‌شود تا جیک اهمییت خاصی داشته باشد. دوباره تا همین الان داستان بسیار خوبی را پیش روی خود می‌بینیم. اما وقتی دوباره به اسم پدر جیک نگاهی می‌اندازیم، به قدری بهت زده می شویم که هوشیاریمان را موقتا از دست می دهیم. جیک دقیقا پسر کسی است که یکی از مهمترین دلایل محبویتش، عدم نشان دادن تمایل به جنس مخالف است. آلبرت وسکر کسی بود که اصلا در ذهنش چنین چیزهایی را نپرورانده بود. او به دنبال هدفی به مراتب بزرگ‌تر بود و در این راه همه افراد را قربانی کرده بود. داستان به اینجا ختم نمی‌شود … پارتنر جیک نیز یکی از بازمانده‌های آنتاگونیست‌های گذشته است. شری بیرکین دختر ویلیام بیرکین، دوباره بازگشته تا مثلا دل هوادارن را بدست بیاورد. ویلیام بیرکین دوست قدیمی آلبرت وسکر بود و در واقع تنها کسی بود که وسکر تا آخرین لحظه به او خیانتی نکرد. اگر نویسنده بازی فقط ذره‌ای به داستان بازی اشراف داشت، میدانست که می‌توان دیالوگ‌های فراوانی را برای این سناریو نوشت. با این حال سناریوی لیان به خاطر شخصیت غیر وابسته او، کیفیت بهتری دارد.
عاااااالی
فقط یه سوال چرا واسه من از یه جا به بعدش سیو نمیشه
بچه ها شری و جیک چپتر اخر ک جیک با غوله تنها میشه شری باید چه کار کنه
بچه ها شری و جیک چپتر اخر ک جیک با غوله تنها میشه شری باید چه کار کنه لطفا سریع تر بگید
یک کلام خطم کلام عالیه
دوستان یه سوال من اصلا از مهارت ها سر نمیارم میشه بگین کدوم ها خوبن برا خریدن و ابدیت کردن