آخرین خبرها

داستان کامل بازی ایول

بازی ایول – Resident Evil – مجموعه بازی در ژانر اکشن و ترسناک می باشد . برای مطالعه تاریخچه ایول صفر تا 6 با دانشنامه تی تیل همراه باشید .

کامل بازی ایول - داستان کامل بازی ایول
داستان کامل بازی ایول

داستان بازی ایول ziro

صفر - داستان کامل بازی ایول
ایول صفر

در سال ۱۹۸۸، و پس از کشف نهایی ویروس تی، اوزول ای اسپنسر دستور قتل دانشمند برجسته شرکت آمبرلا، جیمز مارکوس را صادر کرد. ویلیام برکین و آلبرت وسکر که از شاگردان مارکوس بودند، ماموریت این قتل را برعهده داشتند.

آن دو مارکوس را کشتند اما، زالوی ملکه وارد بدن مارکوس شد و مانع از مرگ وی شد. این رخداد از چشم برکین و وسکر پنهان ماند. پس از ده سال و در سال ۱۹۹۸، مارکوس توسط زالوی ملکه، به شکل کامل احیا شد و به تلافی حرکت اوزول ای اسپنسر، تصمیم به انتقام از شرکت آمبرلا گرفت. او بدین منظور، ویروس تی را در کوهستان آرکلی شایع ساخت و رفته رفته این حرکت او، کوهستان را به طغیان کشاند.

کوهستان آرکلی، مدخل ورودی به شهر راکون و مکانی است عمارت اسپنسر در آن قرار گرفته است. پس از شیوع ویروس تی، موجودات زنده به زامبی تبدیل می‌شدند و رخدادهای ناگواری را برای ساکنان کوهستان آرکلی رقم می‌زدند. این رخدادها، سبب شد تا تیم براووی گروه استارز، به عنوان نخستین تیم، مامور تحقیقات در رابطه با این رویدادهای ناگوار باشد. آلبرت وسکر که رئیس گروه استارز بود، پیش از این، با ویلیام برکین به توافق رسیده بود تا از آمبرلا جدا شوند و مستقل از این شرکت فعالیت کنند. از این رو، وسکر در این فکر بود تا از انتقام‌گیری مارکوس، به سود خود استفاده کرده و از این شرکت جدا شود. فرستادن تیم براوو و پس از آن تیم آلفا، در جهت رسیدن به این هدف و سنجش مخلوقات ویروس تی، توسط زبده‌ترین افراد بود.

داستان بازی رزیدنت ایول

1 - داستان کامل بازی ایول
ایول یک

پس از طغیان کوهستان آرکلی، تیم براووی استارز، به منظور انجام تحقیقات پلیسی، به کوهستان آرکلی فرستاده شدند. این تیم در آغاز ورود خود به کوهستان، با رخداهدهای غیرمنتظره‌ای مواجه شدند و خود را در محاصره بدون بازگشت مخلوقات ویروس تی دیدند. هریک از اعضای این تیم درصدد برآمد تا از آرکلی بگریزند اما با آسیبی که بالگرد متحمل شده بود، این کاری سخت بود. اعضای تیم براوو در جریان تلاش خود برای فرار از آرکلی، توسط مخلوقات ویروس تی کشته می‌شدند و یا توانستند خود را به عمارت اسپنسر برسانند. عمارت اسپنسر (به انگلیسی: Spencer Estate)‏، توسط جرج تریور و به سفارش یکی از بنیانگذاران شرکت آمبرلا ساخته شده بود که کار ساخت آن از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷ به درازا کشیده بود. این عمارت که در خود موانع گوناگون و سختی را داشت، در حقیقت پوششی برای مقر پژوهشی آمبرلا در کوهستان آرکلی بود. یک آزمایشگاه مجهز در زمینه فعالیت‌های ژنتیکی در درون این عمارت وجود داشت که مکانی برای آزمایش‌های امبرلا در پروژهٔ تایرانت بود. اعضای تیم براوو در داخل این عمارت، به تدریج کشته شدند و فقط ربکا چمبرز توانست خود را تا هنگام خروج از عمارت زنده نگاه دارد

پس از آنکه تیم براوو مفقود گشت، استارز تیم اصلی خود را به کوهستان آرکلی فرستاد. تیم آلفا تیم نخست و اصلی گروه استارز محسوب می‌شد که فرماندهی آن را آلبرت وسکر برعهده داشت. این تیم درکل از شش مامور تشکیل می‌شد. تیم آلفا نیز همانند تیم براوو در متن طغیان کوهستان آرکلی قرار گرفت و به عمارت اسپنسر پناه برد. کریس ردفیلد و جیل ولنتاین قهرمانان اصلی این بازی هستند. این دو به همراه آلبرت وسکر و بری بارتون اعضای بازمانده تیم آلفا بودند که پس از حمله سگ‌ها وارد عمارت اسپنسر شدند. با پیشبرد داستان، کریس و جیل متوجه می‌شوند که فرمانده گروه‌شان یکی از پژوهشگرانی است که در استخدام شرکت آمبرلا بوده و در پروژهٔ تایرانت فعالیت می‌کند. با آگاه شدن کریس و جیل از خیانت وسکر، دشمنی میان این سه نفر آغاز می‌شود و این نبرد، داستان‌های اصلی بازی را در نسخه‌های بعدی رقم خواهد زد. وسکر با آزاد کردن تایرانت T-۰۰۲ سبب شد تا خود به دست این مخلوق کشته شود، هرچند کریس وجیل او را مرده پنداشتند، اما این یک مرگ نمایشی بود و وسکر با کمک توانایی‌های ژنتیکی خویش و ویلیام برکین همچنان زنده بود. کریس و جیل با نابود کردن T-۰۰۲ از آن عمارت اهریمنی فرار کردند و داستان‌های جذاب و گوناگونی را در نسخه‌های بعد نمایش دادند

داستان بازی رزیدنت ایول 2

2 - داستان کامل بازی ایول
ایول دو

ویلیام برکین، دانشمند برجسته شرکت آمبرلا سرانجام موفق به کشف ویروس جی شد. او و آلبرت وسکر درتلاش بودند تا از شرکت آمبرلا جدا شده و فعالیت خود را به شکل مستقل از این شرکت پیگیری کنند. در همین راستا، برکین مایل بود تا ویروس کشف شده توسط خود را، به ارتش ایالات متحده بفروشد. اوزول ای اسپنسر از این ماجرا با خبر شد و کریستین هانری را مامور ضبط ویروس جی، برای شرکت آمبرلا انتخاب نمود. هانری نیز با فرستادن هانک به شهر راکون و آزمایشگاه زیرزمینی آمبرلا در این شهر، او را مامور بازپس گیری نمونه‌های ویروس جی قرار داد. هانک یک نظامی زبده بود. او و تیمش، پس از ورود به آزمایشگاه ویروس را طلب کردند اما پس از یک درگیری، مجبور به تیراندازی به ویلیام برکین شدند و نمونه‌های ویروس جی و تی را ضبط کردند. برکین یک نمونه از ویروس جی را که دراختیار داشت به خود تزریق کرد و در ادامهف با جهش‌های ژنتیکی گسترده‌ای مواجه شد. جهش‌هایی که ساختار او را دچار تغییرات گشترده‌ای نمود. او در پی انتقام از هانک و تیم او برامد و در جریان این کار، به صورت تصادفی، ویروس تی در فاضلاب آزمایشکاه و اندکی بعد در فاضلاب شهر راکون شیوع یافت. این رخداد سبب شد تا در مدت زمان بسیار کوتاهی، همه موجودات زنده و شهروندان شهر راکون، به زامبی تبدیل شوند و رفته رفته اندک شهروند سالمی بود که مورد گزش زامبی قرار نگرفته باشد. بدین ترتیب، شهر راکون دچار یک طغیان عمومی شد.

داستان بازی رزیدنت ایول ۲ در ۲۹ سپتامبر ۱۹۹۸، یعنی دو ماه و پنج روز پس از رویدادهای رزیدنت ایول ۱ می‌باشد. پس از طغیان شهر راکون و در این زمان دو شخصیت وارد ماجرا می‌شوند: پلیس تازه کاری به نام لیان اسکات کندی که اولین روزهای کارش را سپری می‌کند بی خبر وارد شهر شده و با یک زامبی نیمه جان روبرو می‌شود. بعد از میان بردن آن به ششکل اتفاقی با دختری جوان به نام کلر ردفیلد آشنا می‌شود. کلر، خواهر کریس ردفیلد، و یک دانشجوی ۱۹ ساله‌است که برای دیدن برادرش به شهر راکون آمده‌است. هر دو با اتومبیل پلیس در حال فرار از منطقه هستند که ناگهان یک زامبی که در عقب خودرو بیهوش بوده سر بر میاورد و با آنها درگیر می‌شود لیان ترمز شدیدی می‌کند و زامبی به بیرون پرتاب می‌شود اما یک کامیون با سرعت در تعقیب آنهاست و سعی در از بین بردن آنها دارد لحظه کوتاهی قبل از این که کامیون به اتوموبیل برخورد کند لئون و کلر به بیرون می‌پرند و از اینجا دو کاراکتر بازی از هم جدا می‌شوند و قرار ملاقات خود را در ساختمان اداره پلیس راکون سیتی می‌گزارند. لیان و کلر به گونه‌ای متفاوت خود را به اداره پلیس شهر راکونR.P.D رساندند.

کلر ردفیلد – Claire Redfield

کلر پس از ورود به ساختمان پلیس، همانی را می‌بیند که انتظارش را داشت، ساختمان پلیس نیز در تسخیر زامبی‌ها است و پلیس‌ها و افسرها، خود به خون آشام تبدیل شده بودند. کلر در جستجوی برادرش بود که در این زمان او با یک افسر پلیس به نام ماروین براناف ملاقات می‌کند، ماروین از چگونگی شیوع ویروس در اداره پلیس با کلر صحبت می‌کند، و به کلر می‌گوید که کریس در این باره به آنها هشدار داده بود. کلر خود را به دفتر گروه S.T.A.R.S رسانده و بر روی میز کار برادرش یک دفترچه از او را پیدا می‌کند، که در اینجا متوجه می‌شود که برادرش از شهر خارج شده‌است. کلر در ادامه با شری برکین، دختر ویلیام برکین رو به رو می‌شود. شری که یک دختر بچهٔ کوچک است در آغاز از کلر ترسیده و از او فرار می‌کند. با پیشبرد بازی شری با کلر همرا می‌شود و برای خروج از شهر با هم، تلاش می‌کنند. کلر و شری خود را به آزمایشگاه فوق محرمانه آمبرلا در شهر راکون که در اعماق زمین بود رساندند و با دنیایی جدید در زیر خاک آشنا شدند. کلر در ادامه با ویلیام برکین که پس از تزریق ویروس G (که خودش آن را کشف کرده بود)  به خودش، به یک هیولا تبدیل شده بود رو به رو شد و با او مبارزه کرد و او را برای بار نخست شکست داد، اما این پایان ماجرا نبود و کلر چندین بار دیگر نیز با او مبارزه کرد. هر بار ویلیام یک مرحله تکامل یافته تر و خطرناک تر از گذشته می‌شد. در نهایت کلر موفق شد تا این هیولا را که دیگر بسیار بزرگ و ترسناک شده بود را نابود کند.در پایان، کلر، شری و لیان که پیش از او در قطار بودند، از شهر خارج شدند.

لیان اس کندی – Leon Scott Kennedy

لیان از یک ورودی دیگر خود را به ادارهٔ پلیسی می‌رساند که قرار بود از آن پس در آنجا خدمت کند. ولی او در آغاز ورود خود به اداره پلیس با زامبی‌ها روبه رو شد، همکارانش به خون آشام تبدیل شده بودند. با پیشبرد بازی، لیان برای نخستین بار با ایدا وانگ رو به رو می‌شود. ایدا از طرف یک سازمان نا مشخص، ماًمور شده بود تا به هر شکل ممکن ویروس G را پیش از نابودی شهر به دست بیاورد. ایدا به لیان به گونه‌ای دیگر وانمود کرد که برای پیدا کردن دوستش، ((جان)) وارد اداره پلیس شده و از لیان درخواست کمک کرد. لیان از همهٔ رویدادهایی که در شهر رخ داده بود و از جریان ویروس‌ها بی اطلاع بود. او فقط یک پلیس تازه کار بود. آن دو در تلاش برآمدند تا از شهر خارج شوند. با پیشبرد بازی ویروس G به دست لیان می‌افتد و ایدا آن را از لیان طلب می‌کند. در این زمان آنت برکین (همسر ویلیام و مادر شری برکین، که پژوهشگر آمبرلا نیز بود) به طرف آن دو تیر اندازی می‌کند و بعد خودش می‌میرد، ایدا پس از تیر اندازی در حال سقوط بود که توسط لیان از سقوط نجات یافت، اما با اصرار ایدا، دست لیان را رها و سقوط کرد. لیان نیز ویروس را به پایین پرتاب کرد. در ادامه لیان پیش از راه اندازی قطار با آخرین هیولا رو به رو می‌شود. پس از چند لحظه از گذشتن نبرد، زنی نامشخص یک پرتابگر راکت دستی برای لیان می‌اندازد و لیان به کمک آن، هیولا را نابود می‌کند. آن زن ایدا بود و لیان متوجه شد که ایدا زنده‌است و ویروس G را نیز به دست آورده‌است. لیان با راه اندازی قطار با کلر و شری از شهر خارج می‌شوند.

 

داستان بازی رزیدنت ایول کد: ورونیکا

Resident Evil: Code Veronica

ماجراهای بازی در ۲۷ دسامبر ۱۹۹۸، ۳ ماه پس از رویدادهای رزیدنت ایول ۲ می‌باشد. کلر ردفیلد پس از خارج شدن از شهر راکون همچنان در جستجوی برادر خود کریس ردفیلد است. کلر برای به دست آوردن اطلاعاتی تازه به شکل مخفیانه به مقر آمبرلا در پاریس رفته و در آنجا پس از شناسایی توسط سربازان آمبرلا به جزیره راکفورت تبعید می‌شود. بازیباز، کلر را در بازی کنترل می‌کند و باید او را از این جزیره اهریمنی که بیشتر ساکنان آن به زامبی تبدیل شده‌اند خارج کند. در این بازی شخصیت اصلی کلر ردفیلد است، اما با پیشبرد بازی شخصیت‌های قدیمی و جدیدی به داستان وارد می‌شوند؛ از شخصیت‌های قدیمی می‌توان به آلبرت وسکر و کریس ردفیلد و از شخصیت‌های جدید نیز می‌توان به استیو بورنساید، آلکسیا آشفورد، آلفرد آشفورد و چند شخصیت دیگر اشاره کرد. داستان بازی درگیرکننده بوده و در کنار موسیقی زیبای خود تجربهٔ جدیدی از سورویوال هارور را برای بازیباز پدید می‌آورد.

 

داستان بازی رزیدنت ایول 3

بازی ایول 3 - داستان کامل بازی ایول
داستان بازی ایول سه

آغاز رخدادهای این بازی، یک روز پیش از رخدادهای بازی رزیدنت ایول ۲ و پایان داستان آن، دو روز پس از رویدادهای بازی رزیدنت ایول ۲ است.  شهر راکون در طغیان ویروس تی است و جیل که از افسران پیشین گروه استارز بود؛ در تلاش است تا از شهر فرار کند. در جریان این تلاش، او با کارلوس اولیویرا که یکی از اعضای تیم U.B.C.S است ملاقات می‌کند. آمبرلا، برای مهار طغیان و نجات بازماندگان و پژوهشگران خود در شهر راکون، تیمی از U.B.C.S را در این شهر مستقر نمود. این تیم در رسیدن به هدف‌های خود ناکام ماند و بیشتر اعضای آن (۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر)، به نوعی نابود شدند.  کارلوس به همراه چند هم‌رستهٔ دیگر خود، همچون نیکولای گینوائیف و میخائیل ویکتور به پیشبرد ماموریت خود در شهر می‌پرداخت که در میان آن‌ها، نیکولای به عنوان سردستهٔ تیم، اهداف خودخواهانه‌ای در سر می‌پروراند.

.jpg - داستان کامل بازی ایول
نمسیس

در این‌میان، شرکت آمبرلا با فرستادن نمسیس تصمیم داشت تا تمامی افسران گروه استارز را نابود کند. از دیدگاه آمبرلا، استارز بانی اصلی رسوایی شرکت آمبرلا بود. نمسیس در اداره پلیس شهر راکون با جیل روبه‌رو شد. نمسیس، نخست به سوی براد ویکرز  حمله کرد و او را به راحتی از پای درآورد و سپس به جیل حمله نمود. این آغاز یک تعقیب و گریز طولانی مدت بود. جیل در چند قسمت از بازی مجبور بود تا از فرار دست کشیده و با نمسیس مبارزه کند، اما نمسیس با هر شکست نیز برمی‌خواست و به جیل حمله می‌کرد. در ادامه جیل متوجه می‌شود که می‌تواند با خبر کردن هلیکوپتر از طریق برج ساعت کلیسا، از شهر فرار کند و به کمک نیکولای فهمید که قطاری وجود دارد و می‌تواند آنها را به این ناحیه برساند. اما نیکولای قطار را دست‌کاری کرده‌بود (بسته به واکنش‌های متفاوت بازی‌باز، نیکولای ممکن است زنده مانده و یا کشته شود.) به همین دلیل به جای برج ساعت در جایی نزدیک آن، به دیوار برخورد می‌کند جیل با تلاش‌های فراوان به برج ساعت می‌رسد و هلیکوپتر را خبر می‌کند، اما با شلیک موشکی توسط نمسیس، هلیکوپتر از بین رفته و جیل دچار ویروس می‌شود. دراین میان کارلوس، پادزهر را یافته و جیل را نجات می‌دهد.  در ادامه کارلوس متوجه شد که از جانب دولت آمریکا، برای پاک‌سازی شهر راکون، یک فروند بمب هسته‌ای به سمت شهر فرستاده شده‌است. کارلوس این موضوع را به اطلاع جیل رساند. با شنیدن این خبر، جیل به تکاپوی بیشتری برای خروج از شهر افتاد، اماهمچنان نمسیس در تعقیب او بود. کارلوس توانست تا یک دستگاه بالگرد را برای گریز از شهر فراهم کند. جیل نیز سرانجام و پیش از وارد شدن به بالگرد، آخرین مبارزهٔ خود را با نمسیس انجام داد و او را با کمک اسلحه لیزری نابود کرد. درپایان، جیل و کارلوس موفق شدند، تا به همراه بری بارتون و با کمک بالگرد از شهر بگریزند. پس از فرار این سه نفر، شهر راکون، توسط بمب هسته‌ای از نقشهٔ جغرافیایی ایالات متحده پاک شد.

داستان بازی رزیدنت ایول 4

بازی ایول چهار - داستان کامل بازی ایول
داستان بازی ایول چهار

داستان بازی به ۶ سال پس از رویدادهای پس از نابودی شهر مشهور راکون مربوط می‌شود. شخصیت اصلی بازی لیان اسکات کندی است که در سری دوم بازی رزیدنت ایول در کنار کلر ردفیلد بود. در پایان آن بازی، لیان اس. کندی مجبور شد تا برای دولت ایالات متحده کار کند. مدتی بعد و پس از ورود به تیم حفاظت از رئیس جمهور ایالات متحده و خانواده‌اش، باید نخستین ماموریت خود را در قالب این مسئولیت جدید انجام دهد. دختر رئیس جمهور آمریکا توسط گروهی نامشخص ربوده شده‌است. لیان، شخصی است که باید او را نجات داده و به وطن بازگرداند. اطلاعات جاسوسی نشان می‌داد که دختری که بسیار شبیه اشلی است در یک روستای اسپانیایی دیده شده‌است. لیان خود را به این روستا رساند و درگیر کابوسی جدید شد. با پیشبرد داستان مشخص می‌شود که گروهی مذهبی به نام لوس ایلامینادوس (به فارسی: برترین روشن‌فکران)، اشلی گراهام را ربوده‌است. این گروه مذهبی، برای گسترش پیروان خود از انگل لاس پلاگاس (به فارسی: آفت و بلا) استفاده می‌کرد.

 

کنترل کامل فکر و رفتار هر موجودی که به این انگل مبتلاست، در اختیار رهبران گروه لوس ایلامینادوس خواهد بود. مبتلایان به این انگل، دیگر یک زامبی نیستند؛ آنها لوس گانادوس (به فارسی: گله گاو) نام دارند. اسموند سدلر رهبر اصلی این گروه در سدد بود، تا به این وسیله مذهب خود را گسترش دهد و توازن قدرت در دنیا را از دولت امریکا گرفته و به خود منتقل کند، به همین دلیل گروه مذهبی او دختر رئیس جمهور را ربودند، تا با وارد کردن انگل به بدن او، قدرت خودشان را به رخ دولت آمریکا بکشانند. لیان در ادامه با شخصی به نام لوئیس سرا آشنا می‌شود که پیش از این یک پلیس در شهر مادرید بود، اما اینک به عنوان یک دانشمند برای گروه ایلامینادوس کار می‌کند. البته لوئیس از همکاری با این گروه دست می‌کشد و برای نابودی آن، به لیان کمک می‌کند. سرانجام لیان اس. کندی، اشلی را پیدا می‌کند و به همراه او در تلاش برای خروج از آن مکان برمی‌آید. لیان در جریان تلاش خود، تمام پیروان انگلی این مذهب را به همراه رهبرشان نابود کرده و سرانجام با اشلی به سمت وطن برمی‌گردد.

نکته‌های دیگر درباره‌ی داستان این بازی حضور ایدا وانگ و جک کراوزر در بازی است. ایدا همانند داستان رزیدنت ایول ۲ ماموریتی از طرف وسکر داشت. او باید نمونه‌ی انگل لاس پلاگاس را برای سازمان به دست می‌آورد. او سرانجام موفق به این کار شد؛ پس از نابود شدن سدلر نمونه‌ی انگل به دست لیان افتاد اما ایدا با تهدید، آن را از لیان گرفته و سپس فرار می‌کند. جک کراوزر نیز که پیش از این در یک ماموریت در کنار لیان بود، اینک برای سدلر فعالیت می‌کند. او در نهایت پس از چند مبارزه با لیان کشته می‌شود؛ این سرانجام او نبود و کراوزر سرانجام توسط ایدا نابود می‌شود. لوئیس نیز، پس از دراختیار گذاردن قرص‌های مخصوصی به لیان، جان خود را از دست می‌دهد. او به شدت توسط سدلر مجروح شده بود

داستان بازی رزیدنت ایول 5

بازی ایول پنج - داستان کامل بازی ایول
داستان بازی ایول پنج

رویدادهای این بازی در سال ۲۰۰۹، یعنی ۶ سال پس از نابود شدن شرکت آمبرلا رخ داده‌است. کریس ردفیلد به سازمان B.S.A.A پیوسته بود. این سازمان به شکل نظامی با فعالیت‌های غیر قانونی بیولوژیکی، در جهان مبارزه می‌کرد . کریس توسط این سازمان برای بررسی موارد قاچاق سلاح‌های بیولوژیکی در آفریقا به آنجا فرستاده می‌شود.  به محض ورود کریس به منطقه خود مختار کیجوجو ، دوست و همکار جدیدش را می‌بیند، شوا آلومار، از مقر B.S.A.A در غرب آفریقا با کریس در انجام ماموریتش همراه می‌شود.  آن دو با هم، به سوی قرار گاه گروه آلفا (که زیر مجموعه B.S.A.A بود) حرکت کردند. آنها در تلاش برای جلوگیری از فعالیت‌های یک قاچاقچی سلاح‌های بیولوژیکی، به نام ریکاردو ایروینگ هستند . به هر حال طولی نکشید، که مردم بی‌آزار این شهر نیز قربانی آزمایش‌های بیولوژیکی و ژنتیکی قرار گرفتند و به موجوداتی به نام ماجینی، در حال تغییر بودند . آن دو سرانجام تنها بازمانده گروه آلفا، فرمانده دِ چنت را پیدا کرده و مدرکی را بر ضد ایروینگ از او دریافت می‌کنند. یافتن مدرک بر ضد فعالیت‌های ایروینگ نخستین و مهمترین ماًموریت آن دو بود. با پیشبرد بازی، کریس و شوا، ایروینگ را پیدا می‌کنند، ولی ایروینگ با کمک زنی ناشناس موفق به فرار می‌شود اما ایروینگ از خود یک پرونده را جا گذاشت. کریس و شوا موفق شدند توسط آن پرونده، در مورد فعالیت‌های ایروینگ اطلاعاتی به دست بیاورند و آن را با مرکز فرماندهی درمیان گذاشتند. دیری نپایید که B.S.A.A گروه دلتا را به پشتیبانی آن دو فرستاد. فرمانده جاش استون، رهبر گروه دلتا، به کریس یک کارت حافظه که شامل عکس‌هایی از پژوهش‌های مهم بود داده و کریس با بازکردن و مشاهده عکس‌ها به شکل ناگهانی عکسی از جیل ولنتاین را می‌بیند. پس از آن کریس در مورد مرگ جیل در رویداد عمارت اسپنسر، دچار تردید می‌شود. کریس و شوا به دنبال یافتن ایروینگ بودند، اما نمی‌دانستند که جیل نیز در این رویدادها حضور دارد.

کریس ردفیلد

با پیشبرد بازی، کریس و شوا از موقعیت تقریبی ایروینگ، که در یک پالایشگاه وابسته به شرکت ترایسل  بود آگاه شدند و به سوی آنجا حرکت کردند. درست زمانی که آن دو به پالایشگاه رسیدند، ایروینگ با یک کشتی از آن مکان فرار کرد و با بمب‌های ساعتی که در پالایشگاه جاسازی کرده بود آنجا را نابود کرد، کریس و شوا پیش از نابودی پالایشگاه به کمک جاش استون، از آنجا فرار می‌کنند و به دنبال ایروینگ حرکت می‌کنند. پس از رسیدن به کشتی ایروینگ و وارد شدن به آن، ایروینگ با تزریق یک ویروس به خودش، به هیولایی بزرگ تبدیل می‌شود. شوا و کریس پس از نابود کردن هیولا، از ایروینگ که در حال مرگ بود پرسسش‌هایی را مطرح کردند. ایروینگ از زنی به نام اکسلا گیونه نام برد و او را در پس این ماجراها معرفی کرد.

ردفیلد - داستان کامل بازی ایول
کریس ردفیلد

کریس و شوا در جستجوی این زن بر آمدند. با پیشبرد بازی آن دو با اکسلا رو به رو می‌شوند. کریس و شوا از او ذر مورد پژوهش‌های غیر قانونی شان و البته جیل می‌پرسند و اکسلا به آنها توضیحاتی در آن مورد می‌دهد. آنها موفق به کشف ویروسی شده بودند، که در آن، میزبان این ویروس، به موجودی به نام یو-۸ (U-۸) تکامل می‌یافت. این B.O.W جدید دارای هوش بالاتر، قدرت تخریب بیشتر و البته با ویژگی فرمان برداری بود. اکسلا، آن دو را با این مخلوق تنها گذاشته و آن مکان را ترک می‌کند. شوا و کریس پس از یک نبرد دشوار با این موجود، او را از پای در می‌آورند و دوباره به جستجوی اکسلا می‌پردازند.

کریس و شوا با دشواری فراوان موفق به پیدا کردن اکسلا می‌شوند. کریس باز هم در مورد جیل و مکان او، از اکسلا می‌پرسد، که در این لحظه، همان زن ناشناس که به ایروینگ کمک می‌کرد، وارد صحنه شده و با کریس و شوا در گیر می‌شود. در این درگیری نقاب زن ناشناس از صورتش جدا می‌شود، ولی هویت او همچنان نامشخص می‌ماند. در این هنگام آلبرت وسکر وارد صحنه شده و هویت آن زن را برای شوا و کریس آشکار می‌کند. آن زن ناشناس، جیل والنتاین است و اینک برای وسکر کار می‌کند. کریس که به شدت در حال تعجب است، تلاش می‌کند تا خود را به جیل بشناساند، اما گویی جیل هیچ کدام از حرف‌های کریس را متوجه نمی‌شود. وسکر، کریس و شوا را به مبارزه‌ای دو به دو با خود و جیل دعوت می‌کند. این نبرد دو به دو یکی از زیبا ترین نبردهای بازی است. مبارزه با فراانسانی به نام وسکر و دوست و همکاری قدیمی به نام جیل والنتاین. در نهایت پس از هفت دقیقه مبارزه، وسکر به کریس اعلام می‌کند که باید آن دو را برای انجام کارهایی مهمتر از مبارزه ترک کند. با پیشبرد بازی، بازیباز متوجه می‌شود که جیل، با یک کپسول دارای مادهٔ P۳۰ که به سینه‌اش نصب شده بود، در کنترل وسکر قرار داشت، و از روی اراده این کار را انجام نداده بود. مادهٔ P۳۰، اثری زود گذر داشت و بنابراین باید مرتب به بدن جیل، با کمک آن کپسول تزریق می‌شد. میزان تزریق نیز با کمک یک ریموت که در اختیار وسکر بود تعیین می‌شد.

کریس و شوا بدون جیل، به حرکت خود برای پیدا کردن وسکر ادامه دادند و وارد کشتی وسکر شدند. با پیشبرد بازی، کریس و شوا با اکسلا رو به رو می‌شوند. در حالی که اکسلا از درد به خود می‌پیچید، صدای وسکر از بلندگو پخش شد. آلبرت وسکر جدیدترین اکتشافات بیولوژیکی شرکت ترایسل را بر روی اکسلا آزمایش کرد. با در اختیار بودن منابع غذایی و ژنتیکی برای این انگل، این قابلیت را دارد که در یک بالانس از خود ۶ بیلیون انگل دیگر متولد کند. اکسلا پس از تبدیل شدن به یک هیولای بزرگ و ترسناک به کریس و شوا حمله کرد. آن دو پس از فرار به درون کابین آن کشتی غول آسا، برای بار دیگر مجبور بودند با هیولا مبارزه کنند. پس از یک نبرد بسیار نفسگیر با این هیولا، کریس و شوا موفق به نابودی آن می‌شوند، و برای پیدا کردن وسکر حرکت می‌کنند. در این هنگام جیل با کریس تماس گرفته و نقطه ضعف وسکر را برای کریس فاش می‌کند. یک سرم به نام PG67A/W وجود دارد که اگر به مقدار زیاد به بدن وسکر تزریق شود، او را سمی می‌کند . با پیشبرد بازی، کریس و شوا، وسکر را یافته و با او مبارزه می‌کنند. پس از یک نبرد زیبا کریس موفق می‌شود تا این سرم را به بدن وسکر تزریق کند. سپس وسکر تعادل جسمی و روانی خود را از دست داده و به کریس می‌گوید که این پایان کار نیست. وسکر می‌خواست با یک هواپیمای موشک انداز، موشک‌های دارای ویروس اوروبوروس (Uroburos) را آزاد کند. به همین منظور خود را به هواپیما رساند و آماده پرواز شد. کریس و شوا نیز به دنبال او رفته و موفق شدند خود را به هواپیما برسانند. با پیشبرد بازی هواپیما به یک منطقهٔ آتشفشانی سقوط می‌کند. وسکر ویروس اوروبوروس را به بدن خود وارد کرده و دارای قدرتی بسیار بیش از پیش می‌شود. کریس و شوا در پایان یک نبرد هیجان انگیز با وسکر در آن محیط آتشفشانی، موفق به شکست وسکر می‌شوند، وسکر به درون آتش می‌افتد و کریس و شوا توسط یک بالگرد که جیل و جاش در آن بودند، نجات می‌یابند. اما این پایان ماجرا نبود و وسکر هنوز زنده بود و در درون آتش، بالگرد را گرفته بود که در این لحظه با پیشنهاد جیل، کریس و شوا با شلیک ۲ راکت به وسکر و در حالی که در آتش می‌سوخت او را نابود کردند.

داستان بازی رزیدنت ایول 6

بازی رزیدنت ایول شش - داستان کامل بازی ایول
داستان بازی رزیدنت ایول شش

داستان نسخه ششم سری رزیدنت ایول، درسال ۲۰۱۳ و ۱۵ سال پس از رویدادهای شهر راکون روایت می‌گردد. بخش اول از 24 دسامبر 2012 آغاز میشود.در شرق اروپا حملات تروریستی روی داده است. جیک مولر پسر آلبرت وسکر برای جلوگیری از این حملات به آنجا فرستاده میشود در این راه شری برکین از بازمانده های شهر راکون جیک را همراهی میکند.شری به جیک میگوید از آنجایی که تو پسر آلبرت وسکر هستی برای توقف تمام این ماجراها نیاز به خون تو است و جیک موافقت میکند تا با شری به جایی برود که از ادامه همه حملات جلوگیری کنند. ناگهان هیولای بزرگی در این راه به این دو حمله میکند.شری و جیک چندین بار با آن مبارزه کرده اما این هیولا آنها را تا چین دنبال میکند. همزمان با این حملات کریس ردفیلد و پی‌یرس نیوانس نیز بخش دوم داستان را رغم می زنند.ایدا وانگ به کریس و پیرس حمله کرده است و بیشتر اعضای گروه BSAA توسط وی کشته میشوند و کریس و پیرس به کشور چین میروند تا وظیفه مقابله با “ویروس-سی” را داشته باشند.

بخش دیگری از داستان به شش ماه بعد و 29 ژوئن 2013 برمیگردد. لیان اسکات کندی و هلنا هارپر مامور محافظت از رئیس جمهور آمریکا آدام بنفورد هستند. که رئیس جمهور دچار حمله بیوتروریستی میشود.لیان و هلنا به دنبال این هستند که چه کسی در پس پرده این حملات بیوتروریستی قرار دارد تا انتقام خون رئیس جمهور را از وی بگیرند. لیان و هلنا متوجه میشوند که فردی که در حال حاضر کنترل تمامی نیروهای مبارز حملات بیوتروریستی را برعهده دارد درک سیمونز است که خود بر خلاف چیزی که خیلی ها فکر میکنند در پشت حملات قرار دارد.لیان و هلنا به طور مخفیانه با فردی از داخل نیروهای دولتی راهی را برای رسیدن به سیمونز پیدا میکند تا اینکه متوجه میشود تمام این سره نخ ها به کشور چین برمیگردد.لیان و هلنا به چین میروند و متوجه میشوند که جیک و شری نیز در آنجا هستند.لیان ،هلنا ، شری و جیک در کنار هم در برابر هیولایی که مدت ها به دنبال جیک و شری بود میجنگند و خود را به سیمونز میرسانند.سیمونز نیز به همراه همکاران خود به آنها حمله و تیراندازی میکند. اما در همین بین فردی به طور مخفیانه آمپولی از “ویروس-سی” را به بدن سیمونز میزند و سیمونز تبدیل به یک هیولای بزرگ میشود.لیان و هلنا در روی ریل قطار در حال حرکت با سیمونز مقابله کرده و موفق به شکست وی میشوند.همه فکر میکنند که تمام ماجراها به پایان رسیده اما ناگهان موشکی وارد خاک چین شده و ویروس-سی را پخش میکند و دوباره تمام مردم دچار این ویروس میشوند.اینبار لیان و هلنا با کریس ردفیلد و پیرس نیوانس مواجه میشوند و با هم به دنبال این خواهند رفت که بفهمند پشت پرده این ماجرا چه چیزی است.

بخش پایانی داستان مربوط به قسمت دیگری از ماجرای کریس ردفیلد و پی‌یرس نیوانس است.کریس و پیرس در حال مبارزه با حملاتی هستند که در شرق آسیا رخ میدهد.در این بازی، مردم جهان در ترسی مشترک از حملات بیولوژیکی قرار گرفته‌اند و کشوری در جهان، مصون از ایین گونه حملات نیست.

 

داستان بازی رزیدنت اویل 7

داستان بازی رزیدنت اویل   « : در سال 2017 بخاطر پیامی از طرف همسرشMia که سه سال است گمشده دریافت می‌کند، به سمت مزرعه ای متروکه در شهر Dulvey در ایالت Louisiana، راهی می‌شود. خانه ای به ظاهر ترک و خالی شده را می‌گردد، و میا را در زیرزمین خانه زندانی شده پیدا می‌کند! در مدت زمان فرارشان، میا توسط نیروئی ناشناخته تسخیر می‌شود، به ایتان حمله می‌کند و ایتان مجبور به قتل همسرش می‌شود. بعد از دریافت تماسی از طرف یک خانم به نام زوئی که پیشنهاد کمک به ایتان داد، وی دوباره توسط میای احیا شده مورد حمله قرار می‌گیرد و سپس توسط Jack Baker، پدر سالار خانواده‌یBaker رام می‌شود. ایتان هم توسط Jack، همسر وی مارگوریت (Marguerite)، پسرشان لوکاس(Lucas) و پیرزنی ویلچری، اسیر می‌شود. هرچند که ایتان موفق به فرار از دست اسیر کنندگانش می‌شود، چندین بار باJack  مواجه می‌شود، نشان می‌دهد که می‌تواند از زخم های وخیم و بریده شدن اعضای بدنش احیا شود.

بازی رزیدنت اویل 7 - داستان کامل بازی ایول

داستان بازی اویل7

زوئی دوباره با ایتان تماس می‌گیرد و آشکار می‌کند که وی دختر خانواده‌ی Baker ها است. زوئی به اطلاع ایتان می‌رساند که او، خانواده اش و میا، همه‌ی آن‌ها توسط یک نوع بیماری عفونی گرفتار شده اند، ولی بیماری ای که امکان درمانش با سرومی خاص، وجود دارد. ایتان به سمت خانه ای قدیمی برای به دست آوردن عناصر سرم راهی می‌شود، جایی که مجبور به قتل مارگوریت، همسر جک می‌شود. بعد از جمع کردن عناصر، ایتان شروع به تجربه کردن خیال و تصور هایی از یک دختر جوان ناشناخته می‌کند. قبل از اینکه ایتان برگردد، لوکاس زوئی و میا را اسیر می‌کند و ایتان را مجبور می‌کند که در طویله ای بمب گذاری شده بگردد تا آن‌ها را پیدا کند. ایتان لوکاس را گول می‌زند و باعث فرار کردن لوکاس می‌شود، به این وسیله زوئی و میا را نجات می‌دهد. سپس زوئی دو عدد دوز از سرم را تولید می‌کند، ولی جک که حال به شدت جهش یافته است، به گروه حمله می‌کند و ایتان یکی از دوز‌های سرم را استفاده می‌کند تا به طور دائمی جک را به قتل برساند. بعد از این کار حق انتخاب دارد که میا زوئی را درمان کند. انتخاب کردن زوئی باعث می‌شود قلب میا شکسته شود، کاری که خلاف قول ایتان برای رساندن کمک بود. بعد از اینکه ایتان و زوئی با یک قایق فرار می‌کنند، زوئی آشکار می‌کند که خانواده‌ی بِیکر‌ها بعد از اینکه میا با دختری جوان به نام Eveline رسید بیمار شدند. در همان حال تانک قایق خراب می‌شود و جلوی فرارشان را می‌گیرد، Eveline به صورت فیزیکی زوئی را به قتل می‌رساند و ایتان هم توسط موجودی از قایق به پایین پرت می‌شود. اما اگر ایتان میا را انتخاب کند، زوئی خداحافظی ای تلخ با ایتان و میا می‌کند. سپس ایتان و میا با قایقی فرار می‌کند و در راه فرارشان تانک قایق خراب می‌شود و توسط موجودی از قایق به سمت پایین پرت می‌شوند.

اویل 7 - داستان کامل بازی ایول

بدون در نظر گرفتن انتخاب بازیکن، عاقبت میا به قایقی خراب شده می‌کشد و به دنبال ایتان می‌گردد در حالی که خیال ها و تصوراتی از Eveline را تجربه می‌کند، کسی که میا را مادر خطاب می‌کند. بالاخره، حافظه‌ی میا برمی‌گردد، و آشکار می‌شود که میا کارگر مخفی‌ای برای شرکتی بدون نام بوده است که Eveline را به عنوان یک سلاح زیستی تولید کرده اند. میا مسئول بوده که Eveline  را به سمت کشتی اسکورت کند در حالی که Eveline فرار می‌کند و کشتی را غرق می‌کند. سپس میا را بیمار می‌کند تا وی را مجبور به مادر بودن برای خود کند. بعد از پیدا کردن ایتان، میا به وی آمپولی از مواد ژنتیکی Eveline می‌دهد. اگر ایتان زوئی را درمان می‌کرد، میا تسلیم کنترل Eveline می‌شد، به ایتان حمله می‌کرد و ایتان را مجبور به کشتنش می‌کرد. اگر ایتان میا را درمان می‌کرد، میا به قدر کافی در مقابل کنترل Eveline مقاومت می‌کند تا زمانی که ایتان از کشتی برود و نجات پیدا کند.

 

evil7 - داستان کامل بازی ایول

داستان بازی رزیدنت اویل 7 بیوهازارد

بعد از ترک کردن کشتی، ایتان آزمایشگاه نمک پنهانی را در داخل انبار نمکی کشف می‌کند. در آن‌جا متوجه می‌شود که Eveline سلاح زیستی ای از سری E هست که توانایی بیمارکردن مردم با الگوی روان گردان است که به وی روی ذهن قربانی هایش کنترل می‌دهد،  نتیجه اش دیوانگی آن‌ها، توانایی های فرا انسانی احیا کنندگی و جهش های مختلف می‌شود. Eveline با عقده ی داشتن یک خانواده بزرگ شده بود، عقده ای که باعث شد میا و خانواده ی بِیکر‌ها را بیمار کند و ایتان را به خانه‌ی بِیکر‌ها بکشاند. همچنین آشکار شد که لوکاس توسط سازمان در برابر انجام مشاهداتی بر روی Eveline ، از کنترل Eveline  بر روی خویش امن شده است. با استفاده از تجهیزات آزمایشگاه و مواد ژنتیکیEveline ، ایتان پادزهری طراحی می‌کند تا Eveline  را به قتل برساند و سپس راهی چندین تونل می‌شود که به سمت خانه‌ی بِیکر ها هدایت می‌شوند. Eveline با توهمات به ایتان حمله می‌کرد، ولی ایتان بر توهمات غلبه می‌کند و پادزهر را به Eveline تزریق می‌کند، ظاهرش را نابود می‌کند و آشکار می‌شود که Eveline همان پیرزن روی ویلچر است، که بعد از فرارش به سرعت در حال پیر شدن بوده است. سپس Eveline تبدیل به هیولایی بزرگ می‌شود ولی با حمایت نیرو های ارتش مهار می‌شود، ایتان می‌تواند وی را شکست دهد. حال که تهدید به پایان رسیده است، نیروهای ارتش و فرمانده شان، که خودش را به عنوان Redfield یا ردفیلد خطاب می‌کند، ایتان را توسط هلیکوپتر نجات می‌دهد. اگر ایتان میا را درمان نمی‌کرد، بعد از این ماجراها ایتان گوشی خود را که حامل آخرین پیام میا به وی با محتویات “خدانگهدار” است به پایین پرتاب می‌کند. ولی اگر میا درمان می‌شد، میا را زنده پیدا می‌کردند و با هلیکوپتر نجاتش می‌دادند. همان‌طور که هلیکوپتر پرواز می‌کند، آشکار می‌شود که هلیکوپتر لوگوی شرکت آمبرلا را در بر دارد.

من خودم به شخصه عاشق مجموعه بازی های اویل هستم البته بیشتر از ورژن یک تا 4 رو دوست داشتم بعد از ورژن 3 و چهار خط داستانی بازی عوض شد و یکم از سلیقه من دور شد . خوشحال میشم نظر شما رو هم در این مورد بدونم.

 

 

4.7/5 - (44 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی vahid ezati

دوست دارم دارم تا تمام چیزی را که می دانم در اختیار بازدید کنندگان وب سایت قرار دهم پیشنهادات و انتقادات شما بنده را خوشحال می کند

43 نظر

  1. با سلام
    مرسی از مطالبت..مرسی واسه وقتی که گذاشتی..خداییش بازیهای resident evil رو دست ندارن

  2. بازم سلام
    یه خواهش…به کارت ادامه بده…نگو حالا اینا رو نوشتم و همه میدونن که داستان چیه..اگه کنار مطالب عکس و اسکرین شات مربوط بهش رو بذاری محشر میشه…موفق باشی

  3. خیلی خوب بود . با chris redfield موافقم شدید

  4. خیلی حال کردم تشکر فقط کاشکی عکس بیشتر میزاشتین

  5. یوخ بابا ترجمه (نه بابا)

    • مرسی ولی خیلی خلاصه بود ولی ممنون من عاشق این بازی هستم و همه شماره هاسو بازی کردم امیدوارم تو شماره جدیدش دوباره کلر خواهر کریس راو بیارن ممنون وبا تشکر.

  6. سلام

    {من واقعا از مطالب زیبا و جالب بتون متشکرم همیم تو داره اطلاعاتم زیاد میشه واقعا متشکر………….}

  7. سالار واقعا خوب بور منم با chris redfild موافقم و1 نظر ديگه داستان بقيه بازيهاي رزدنت اويل روهم بنويس مثل code veronica,daed aim,ambrella chronicles,operation raccoon city,outbrick

  8. امیدوارم در اویل 7 لیون اس کندی هم بااااشهههههه

  9. لیان اس هارونی (alih)

    متشکرم از زحمات شما
    خیلی عالی بود فقط باید عکس های بیشتری میذاشتی و از لیان بیشتر توضیح میدادید چون به نظر من لیان بهترین شخصیت این بازی است

  10. خیلی عالی بود حلالتان رزیدنت چهار از همه قشنگ تر بود عاشق این باززززززی ام

  11. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما ببخشید این درسته که در رزیدنت۶ آیدا توسط لیون میمیره؟ لطفا جواب بدید!!!!!!!

    • نه. یک دختره دیگه ای به نام کلارا توسط سیمون دسکازی ژنتیکی میشه تبدیل به ایدا وانگ میشه. تموم بلا هایی که سر BSSA و شری و جیک و کریس و .. میاد زیر سر همین دختره است نه سیمون.
      سیمون فقط رییس جمهورو کشت بقیه بلا ها مثل: اون پیله عظیمی که کریس و پییر باش مبارزه می کنن یا پخش ویروس توی چین زیر سر کلاراست که شبیه ایدا وانگه.

      لیون بیچاره خیلی گیج میشه حتی اشتباهی از کلارا دفاع می کنه وگرنه کریس می تونست بگیرتش.

      کلارا که شبیه ایدا هستش توسط خان.اده سیمون به گمونم تیر می خوره از ارتفاع میوفته و میمیره اما (این اما خیلی مهمه توی همه داستان های رزیدنت دیدمش) زنده میمونه و یک مبارزه سختی با ایدا واقعی می کنن.

      خداییش اگه ایدا نبود شری و جیک مرده بودن کریس و هلنا توی قبرستون گیر افتاده بودن.

  12. خیلی عالی بود من اصلا داستانشو نمیدونستم همینجوری بازی میکردم ولی حالا که فهمیدم برام جذاب تر شد ولی ای کاش رزیدنت اویل هایی که میخواهند ساخته شن به دست شینجی مکامی درس شن واقعا کارش حرف نداره the evil whitin که زد رو دست رزیدنت اویل

  13. عالی بود دستت درد نکنه به نظر من وسکر بهترین شخصیتشه

  14. دوست عزیز توی رزیدنت اویل 5 وسکر. نمرد. چون توی رزیدنت اویل رولیشن 2هنوز حظور داره: ))))))) در ضمن خواهشا سری داستانای رولیشن رو هم بزار ?

  15. رزیدنت اویل

    عالی بود خیلی متشکر ام خواهشن بازم بزارین عالیه من با این ک 15 سالمه ولی عاشق رزیدنت هستم

  16. هر کس رزیدنت اویل یک رو زیر سه ساعت تموم کنه و اسلحه بی نهایت آزاد کنه ۱۵۰ هزار تومن به عنوان جاییزه بهش میدم ، بعضیا فکر میکنن رزیدنت اویل رو یک بار بری آخرش تموم میشه.

  17. واقعا عالی بود ..مرسی..اما اینو جاانداختید : ایدا در رزیدنت اویل ۶ نمیمیره ..اونی که میمیره تنها یه کپی بیولوژیکی از ایدا هستش که توسط سیمونز که شرکت نیوآمبرلارو مخفیانه تاسیس کرد ساخته شده …(البته این کپی برخلاف خود ایدا شخصیت شروری داره . که بالاخره توسط یه فرد ناشناس از توی هلیکوپتر جلوی چشم کریس رد فیلد بهش شلیک میشه و میمیره….نه توسط کریس ردفیلد کشته میشه و نه توسط لیان.)

    رزیدنت اویل ۷ رو هم واقعا گند زدند …خیلی خیلی بیخود درستش کردند … بجای اینکه زامبی بزارن جن میزارن ..زامبیاش با جن مو نمیزنه … اصلا گند زدند به کل داستان .. شخصیت های اصلی رزیدنت اویل هم توش نیستند…سبک اول شخصشم کردند که دیگه بدتر..حیف شد واقعا .. حیف

  18. خسته نباشی خیلی خوب بود .من داستان ایدا رو رزیدنت 6 اصلا نفهمیدم که چی شد که سیمنز ازش کپی گرفت یا چرا کوپیه می خواست دنیا رو نابود کنه یا اصلا کپیه قبل از جهش کی بود. اگه می شه اینا رو هم به داستان نسخه 6 اضافه کنین. ممنون .

  19. واقعا عالی بود این داستان که شما در وبسایتتان گذاشتید .
    من تا 5 اش بازی کردم خیلی جالب است و بسیار هیجانی است البته تو اون موقعی که هیولا ها در صحنه بازی ظاهر میشن .
    باز هم ممنون از سایتتون

  20. آقا داستان رزیدنت 6 شما خیلی خیلی خیلی ((ناقص)) و ((غلط)) بود. لطفا باز نویسی کنید.
    اگر هم می خواید میتونم کمکتون کنم.

  21. پس زیباترین داستان سری ایول یعنی کد ورونیکا کو؟

  22. فقط لیون و ایدا 3> :) ،تهران پارتنر رزیدنت 6 میخوام،توی گیم نت و طی چتد قسمت بازی می کنیم.رزیدنت باز حرفه ای و مسلط به بازی. ایمیل بذارید تماس میگیرم. مرسی.

  23. ایدا وانگ خیلی شخصیت مر موزیه اخرش نفهمیدم مثبته یا منفی

  24. فوق العاده خوب دمتون گرم

  25. فقط ایتن وینترز بهترین بازی جهان RE7اگه کسی میگه مسخرس داستان بازی رو درک نکرده یکم فکر کنید بعد نظر بدین فقط ایتن وینترز و کلنسی ژاویس البته حیف که کلنسی مرد شایدم نمرده باشه بعد هم داستان ناقصه مثلا اگه ایتن میا رو انتخاب کنه تو دی ال سی end of zoe که زویی بخاطر اولین مومیایی شده بود عموش برای کمک اون میاد بعدش هم که کریس ردفیلد با هلیموپتر میاد دنبال زویی و نجاتش میده و تماسی بین زویی و ایتن برقرار میکنه که ایتن به کریس درمورد زویی گفته بود و به قولش عمل کرد زویی هم از ایتن تشکر میکنه و نجات پیدا میکنه
    جک بیکر
    مارگارت بیکر مردند و لوکاس در دی ال سی not a hero توسط کریس ردفیلد میمیره و تنها بازمانده های خانواده بیکر حالا جو بیکر برادر جک و زویی بیکر هستند هر کی با من موافقه بگه

  26. اویل 6 از همشون بهتره

    • من یه دختر نوجون ۱۴ساله هستم شاید هیچکس باور نکنه آن من از رزیدنت اویل زیرو تا هفتم همه رو بازی ردم اما هیچ یک به اندازه رزیدنت اویل ۲ ریمک برام لذت بخش نبود

  27. معروه بود دستت طلا ادامه بده موفق باشی

  28. معرکه بود دستت طلا ادامه بده موفق باشی

  29. درود …هیچ کدوم از نسخه های رزیدنت اویل به اندازه ی نسخه چهارم شاهکار نبود.. از هر نظر که بگین… و درضمن رزیدنت اویل پنج وشیش .. واقعا پتانسیل پایینی داشتن وکپی برداری شده از روی چهار هستن .. پنج که دیگه نسبتا کپی شده ساختن فقط باس فایتاش فرق میکنه.. در کل من همه سری هارو بازی کردم.. و هیچ کدومشون به گرد نسخه چهارم نمیرسن ..این یه حقیقت اشکاراست که تمام گیمرای این سری ها به اون امتیاز داده بودن.. موفق باشید

  30. شماره هفتمش واقعا مزخرف شد دیگه

  31. سلام
    خیلی خوب بود ممنون
    فقط من یک چیزی رو متوجه نشدم
    داخل رزیدنت اویل 5 در ابتدا تصور میشد که جیل مرده ولی تو رزیدنت اویل 1 آخرش نجات پیدا میکنه اگه توضیح بدید ممنون میشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *