آخرین خبرها

نقد و بررسی بازی The Last of Us

نقد و بررسی بازی The Last of Us

در عصر حاضر صنعت بازی های ویدئویی از دید نوآوری ارائه ی سبک های جدید در نقطه ی کمال به سر میبرد.دیگر مانند اواخر دهه ی ۸۰ و طول دهه ی ۹۰ میلادی شاهد ظهور سبک های جدید مانند شوتر اول شخص و … نیستیم.به همین سبب گاهی خیلی از گیمرها دچار خستگی مفرط به دلیل تکراری بودن عناوین مختلف حتی بازی های AAA میشوند.درست است که بازی های بسیار بزرگی در طول این سالها منتشر شده است ولی نوآوری در اینها تا چه حد بوده است ؟؟ شاید همین دلیلی بوده تا قشر خاصی از گیمرهای به طرف بازی های مستقل و دارای نوآوری بروند.اما در همین گیرودار تکراری شدن سبک ها و حتی تقلیدها و الگوبرداری های بیشمار،استودیو “ناتی داگ” ریسکی به جان میخرد که یا برایش پیروزی شگفت انگیزی رقم میزند و یا شکستی آبرو بر !معرفی ip جدید “The Last of Us” را شاید باید نقطه ی بیداری بازی سازان مطرح و AAA کار را در اوج کمال دانست که تمامی معادلات را به هم زد.در ادامه به نقد و بررسی دقیق شاهکار بعدی استودیو “ناتی داگ” خواهیم پرداخت و متوجه خواهید شد چرا این بازی سطح استاندارد بازی های AAA را کیلومترها به جلو راند.

last of us  - نقد و بررسی بازی The Last of Us

باکس آرت رسمی

نام : The Last of Us

سازنده : Naugh*ty Dog

ناشر : Sony Computer Entertainment

تاریخ انتشار : ۱۴ June سال ۲۰۱۳

سبک : اکشن ماجراجویی ترسناک | survival horror action-adventure

آخرالزمان از نوع واقعی !

در نگاه اول به این بازی و مخصوصا داستانی که آن در حال اجرایش است،شاید با خود بگید که باز هم یک بازی دیگر با پس زمینه ی آخرالزمان ! چیزی که این روز فله فله میبینیم و هر روز شاهد ساخت عناوین بزرگ و کوچیک در مورد آخرالزمان هستیم.ولی چه چیزی ” The Last of Us” را از دیگر بازی ها میشوید و کاری میکند که از نظر روایت داستانی و موضوعی،انقلابی در این زمینه بشود ؟

The last of us best of  - نقد و بررسی بازی The Last of Us

داستان این بازی ۲۰ سال بعد از شیوع وسیع قارچی سمی و خطرناک در جوامع بشری دنبال میشود.قارچی که با پخش هاگ دانه هایش و ورود به بدن انسانها،به داخل مغز رخنه کرده و رشد خود را در آنجا شروع میکند.بعد از دو روز فرد بیمار اختیار خود را از دست داده و به نوعی این قارچ سمی کنترل ذهن و فکر و بدن بیمار را در دست میگیرد.۲۰ سال بعد از این اتفاق،ما در نقش فردی به نام Joel هستیم که گذشته ای نه چندان جالب از وقایع “شیوع” دارد و به تنهایی در منطقه ی قرنطینه شده ی Boston زندگی میکند.اما ماموریتی به وی داده میشود که سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد.وی وظیفه دارد تا دختری ۱۴ ساله به نام Ellie را به گروه “FireFlies” برساند.بدن این دختر در مقابل بیماری شیوع پیداکرده مقاوم است و امیدی برای ایجاد واکسن و جلوگیری از این فاجعه به وجود آمده است که تنها با رساندن این دختر به گروه FireFlies میتوان به این امید دست پیدا کرد.شروع ماجراجویی یک ساله ی Joel و Ellie برای رسیدن به مقصد تبدیل شد به یکی از پربارترین و سنگین ترین و در عین حال درگیرکننده ترین سناریو ها و داستانهای آخرالزمانی که با آن روبه رو بودیم !

قیافشون یک طرف،صدای وحشتناکشون هم یک طرف !

با خوندن داستان بازی این تصور رو پیدا کردید که دشمنان ما صرفا موجودات زامبی مانند هستند که باید همه را با تفنگ اکشن وار کشت و از بین برد.ولی The Last of Us کاری کرد که نه تنها سبک survival horror action-adventure زنده شود،بلکه نوع جدیدی از دشمنان و موجودات را به نام Clickers که واقعا شایسته ی جانشینی زامبی های تکراری و خسته کنندباشند.ناتی داگ در نوع چینش و ایجاد خط داستانی خود آنچنان عمق گرایانه و واقعی کار کرد تا نه تنها از حضور موجودات جدید رفتار قبلی خود با زامبیها را تکرار نکنیم،بلکه ما را مجاب به این کرد که در استراتژی نوع بازی کردن خود فکر کنیم،نقشه بکشیم،مدیریت منابع کنیم،تنمان بلرزد،مو به تنمان سیخ شود و جان کاراکتر بازی را جان خود بدانیم.Clicker ها چیزی نمیبینند،صدای چندش آوری دارند و فقط با استفاده از قدرت شنوایی خود جای شما را تشخیص میدهند.گرفتار شدن در دست این موجود مساوی با مرگ شماست !ناتی داگ با زرنگی و زیرکی کامل،کاری کرد که عامل جدیدش در بازی در ذهن شما،موجودی ترسناک و چندش آور باشد که از دیدنش هراس داشته باشید و حتی در جایی دلتان به حال این انسانهای بیچاره که گرفتار بیماری شدند بسوزد.اما دشمن اصلی شما کیست ؟

The last of us - نقد و بررسی بازی The Last of Us

Ashley Johnson و Troy Baker که در نقش Ellie و Joel صداپیشگی و نقش آفرینی کردند.صدای Baker را در نقش Booker عنوان Bioshock : infinite به یاد دارید ؟

آخرالزمان،واژه ای غریب و آشنا است.آشنا به سبب اینکه همه ی ما فیلم ها و بازیهای زیادی در این سبک دیدیم و غریب از این نظر که هیچ کداممان طعم واقعی آخرالزمان را نچشیده ایم.اینجا جایی است که ناتی داگ دست گذاشت !ناتی داگ سعی بر این دارد تا روی غریبی از آخرالزمان را به تصویر بکشد که خیلی کم نشان داده شده که واقعیتی بسیار تلخ و دردناک است.آخرالزمان مساوی با بازماندگی،گرسنگی و وحشیگری است.سفر Joel و Ellie نه فقط به خاطر وجود Clicker های بیمار و بیچاره،بلکه بخاطر وجود انسان نماهایی بی وجدان و بی عاطفه بارها و بارها به خطر میوفتد.آخرالزمان یعنی تلخی بی حد و اندازه ای که آدم را از ادامه ی زندگی دلسرد میکند،یعنی زندگی در موج موج بی عاطفگی و بی رحمی،یعنی خوردن اعضای بدن انسانهای دیگر برای زنده ماندن و پا گذاشتن بر روی هر چی اعتقاد و دین و مذهب.یعنی پا گذاشتن بر روی اولین و پایه ای ترین اصول انسانی و اخلاقی.یعنی شکار انسان و فلاکتی وصف ناپذیر که از انسانها موجوداتی صدها برابر خطرناکتر از Clicker ها میسازد.استودیو ناتی داگ با خلق داستانی چفت و بست دار و عمیق و واقعگرا،سعی در این نداشت تا اکشنی صرف را نشان دهد،سعی بر این نداشت تا ترس را از طریق مبتلایان و Clicker ها نشان دهد.ND سعی بر این داشت که ترس را از طریق دشمنانی ازجنس خود شما به وجود بیاورد،دلهره و اضطرابی که به شما دست میدهد وقتی که تنها ۳ یا ۴ گلوله بیشتر ندارید و در مقابل دشمنانی قرار گرفتید که به خوبی فکر میکنند،برنامه ریزی میکنند،شمارا میتوانند بگیرند،دشمنانی که هم میترسند،هم شجاع،هم احمق هم زرنگ هستند…این چیزی است که در دنیای واقعی به تصویر کشیده میشود.

گفتگوها در بازی با نقش آفرینی بسیار شگفت انگیزی همراه است

the last - نقد و بررسی بازی The Last of Us

داستان بازی The last of Us به هیچ وجه پاستوریزه نیست.هیچ رحمی در بازی نمیبینید.اینکه در ۹۹ درصد فیلم ها و بازیها مشاهده کردیم خب شخصیت بازی دشمنی را گرفته و دشمن وقتی التماس میکنه شخصیت بازی میگذره یا میبخشه و یا…ولی TheLast of Us از یک چنین قاعده ای پیروی نمیکند.”آخرین از ما” واقعیت را به تلخ ترین شکل ممکنش به تصویر میکشد طوری که تصور کنید واقعا شخصی را در مقابل چشمانتان کشتند !طوری که این تصور درتان شکل بگیرد که فردی واقعا مرده است.لمسش کنید و حسش کنید.حالتان بد شود،گریه کنید و شاید بخندید.اینجاست که داستان پردازی ND خودش را از تمامی بازی های ژانر ماجراجویی و وحشت جدا میکند و در زمره ی برترین روایت ها قرار میگیرد.

بی رحم باش تا زنده بمانی !

یک داستان خوب و واقعگرا مثل “آخرین از ما” نیازمند گیم پلی بسیار روان و همانند داستان،واقعگرا است.سیستم گیم پلی “آخرین از ما” را میتوان ترکیبی فوق العاده عالی از مثبت ترین المان های سبک ماجراجویی مانند چیزی که در Uncharted دیدیم و المان های سبک ترس و وحشت، در نظر بگیریم.کنترل شخصیت بازی به بهترین و روانترین شکل ممکن پیاده سازی شده و دوربین بازی نیز با زاویه بندی بسیار عالی و دید کامل بر محیط هیچ مشکلی برای بازیکن به وجود نمیاورد.سیستم کوله پشتی در “آخرین ازما” یکی از واقعیترین انواع کوله پشتی در بین بازیهای هم سبک است.دو بخش سلاح سبک و سنگین در اختیار دارید.در این دو بخش بسته به ارتقایی که میدهید، ۶ سلاح قابل حمل است و باقی سلاح ها در داخل کوله پشتی قرار میگیرد.در زمان دسترسی به کوله پشتی بازی کاملا در حال اجرا و زنده است.انتخاب سریع سلاحهای آماده نیز از طریق جهت نماهای چپ و راست انجام خواهد شد.با جهت نماهای بالا و پایین نیز میتوانید آیتم هایی مانند جعبه کمک های اولیه،بمب،مولوتوف و یا بمب دودزا را انتخاب کنید.

The Last of Us - نقد و بررسی بازی The Last of Us

سلاح سرد و درگیریهای فیزیکی در بازی به نوعی حرف اول را میزند.دستان خالی شما توانایی بسیار بالایی برای درگیری دارد البته نه در مقابل Clicker ها و یا تعداد زیاد دشمنان ! آجر و بطری شیشه به وفور یافت میشود که یا برای پرت کردن حواس دشمن استفاده میشود و یا برای حمله ی ناگهانی به دشمن.از طرفی سلاح های سرد دیگری مانند چاقوهایی که فقط میتوان یک بار مصرف کرد و یا جوب بلند،میله و تبر برای حمله های پرقدرت در میان بازی وجود دارد که در مقابل Clicker ها و یا از بین بردن دشمنان دیگر در کمترین زمان و خونین ترین حالت به کار برده میشود.

تیر اندازی در بازی برخلاف دیگر عناوین کاملا طبیعی است و لغرش های دست در کنار استرس کار را برایتان سخت میکند

چیزی که در گیم پلی بازی موج میزند،خشونت بی حد و اندازه ای است که در مواقعی حتی حدس و گمان هایتان را نقش برآب میکند و بدترین حالت برخوردها بین شخصیت بازی و دشمنان به وجود میاید.در سکانسی Joel دو نفر از دشمنان را برای پیدا کردن Ellie دستگیر میکند و برای بازجویی به خانه ای متروک میبرد.نوع برخوردی که Joel با این افراد دارد به هیچ وجه نشانی از آن مرد مهربان نیست و کاملا سعی و تقلای مردی واقعی را به تصویر میکشد که میخواهد جان تنها عزیزی که دارد نجات دهد و در این راه حاضر است عوامل اتفاق را به بدترین شکل ممکن بکشد.در گیم پلی بازی المان های مخفی کاری بسیار بسیار حائز اهمیت است به طوری که بیشتر بازی را میتوان با استفاده از استراتژی های خاص و مخفی کاری دقیق پیش برد.بازیکن میتواند بی سر و صدا دشمن را از پشت و حتی از جلو با یک عکس العمل مطمئن ،فرد مورد نظر را گیر انداخته،یا به عنوان سپر انسانی استفاده کند و یا توسط شما کشته شود.جملات و التماس های دشمن مغلوب شده در نوع خود جالب هستند.

در بازی قابلیتی به نام Listen mode وجود دارد که این امکان را به بازیکن میدهد تا لوکیشن دشمنان در محیطی که قرار دارد را متوجه بشوید.با فشردن دکمه ی R2 شخصیت بازی حالت نیم خیز پیدا میکند و محیط دور و اطراف را با رنگ تیره مشاهده میکند و دشمنان در آن منطفه با رنگ آبی به نمایش در میایند.این حالت به بازیکن کمک میکند تا متوجه حضور و راه رفتن دشمنان و مسیرشان حتی از پشت دیوار نیز بشوند.نکته ی جالب اینجاست شما میتوانید این قابلیت را از Option کنسل کنید و بازی را کاملا واقعی کنید !

بخش هایی از بازی است که شما میتونید کوله پشتی را در بیارید و به ارتقاء سطح کیفی اسلحه ها بپردازید.این ارتقاء با در نظر گرفتن تعداد ابزارهایی که در طول بازی کسب کردید محاسبه میشود.متاسفانه تعداد آنها بسیار کم است و باید در ارتقاهایمان بسیار هوشمندانه عمل کنیم.در کنار ارتقاء سلاحها،بخش ارتقاء مهارت های شخصی و سلامتی هم وجود دارد که این جا هم بر اساس معیار جمع آوری مواد اولیه (قرص و دارو که واحد اندازه گیری میشوند) وجود دارد و با استفاده از آن میتوانید میزان سلامتی و یا مهارتهای شخصی مانند کنترل سلاح های سرد و گرم را افزایش دهید.

لذتی که در بمب دست ساز است در هیچی نیست !

یکی از مزیت ها و وجه تمایزاتی که این بازی نسبت به بازیهای هم سبک و یا دیگر بازی های اکشن دارد،وجود دشمنان امری “لازم” و صرفا برای پر کردن فضای بازی نیست.”آخرین از ما” قرار است تصویر آخرالزمانی را به تصویر بکشد که مردمش برای زنده ماندن دست به هر کاری میزنند،تعداد کمی توانستند جان سالم به در ببرند و از دست دادن یک نفر بسیار سخت و دلگیرانه است.همانطور که گفنم چینش دشمنان طوری صورت گرفته تا نه با دشمنان فله ای در هر ساعت از بازی مواجه شویم و نه مبارزه با آنها امری تکراری شود.به جرات میتوان گفت مبارزه با دشمنان چه انسانها چه مبتلایان و Clicker ها تا آخرین لحظه از بازی لذت بخش و در عین حال با استرس و ترسناک است.

این یار ۱۴ ساله ی من…

وقتی بحث یار و همراه در بازیهای ویدئویی مطرح میشود،عموما یاد موارد دست و پاگیر هم میوفتیم.البته از این موضوع نگذریم که مثلا در Bioshock Infinite یک بار بسیار عالی با هوش مصنوعی خیلی خوب داشتیم یا یارانی مانند جوخه های Gears of war که انصافا عالی عمل کردند.اما بحث این قضیه در “آخرین از ما” کاملا متفاوت است.

همانطور که در داستان بازی گفتیم،Joel باید دختری ۱۴ ساله را که رازی نجات بخش در اختیار دارد به گروه Fireflies برساند.اما آیا نقش شما تنها به عنوان یک نگهبان دختر ۱۴ ساله است ؟ و آیا Ellie مثل Ashley در RE4 کاملا بی مصرف است ؟ جواب شما با قاطعیت خیر میباشد !

اگر توفیق دیدن شجاعت های این دختر نصیبتان شد متوجه میشوید که دنیای واقعی هم میتواند سوپرقهرمانی مثل Ellie داشته باشد

The Last of Us   - نقد و بررسی بازی The Last of Us

Ellie یک دختر شجاع و زجر دیده است که تمام عمر خود را در منطقه ی قرنطینه شده که تمامی افرادش آموزش های نظامی هم دیده اند زندگی کرده است.از اینکه یک مرده ببیند یا کشته شدن افراد مختلف را ببیند هراسی ندارد.به جرات میتوان گفت Ellie برترین هوش مصنوعی همراه در طول تاریخ بازی های ویدئویی است.به هیج وجه دست و پاگیر نیست،طوری طراحی شده تا عامل باخت شما در بازی نباشد،اعمال و رفتارش وقتی همراهتان است به مانند یک فرد واقعی دارای ری اکشن های بسیار زیاد است.برای مثال وقتی دارید در یک محیط گشت زنی میکنید،او هم در همان منطقه شروع به گشتن میکند،برایتان آیتم پیدا میکند یا اگر حوصله نداشته باشد یک گوشه تکیه میدهد و سوت میزند !وقتی به دشمنان میرسید و موقعیت خطرناک است،سعی میکند در کنار شما باشد،در هنگام درگیری پشت جایی پناه بگیرد و اگر شما گیر افتادین با پرت کردن حواس دشمن،موقعیت را برایتان فراهم کند.از نیمه های بازی این یار ۱۴ ساله به راحتی شمارا یاد لارا کرافت میاندازد.تازه وفتی اسلحه به دست او میافتند متوجه میشوید آخرالزمان میتواند حتی از یک دختر ۱۴ ساله نیز یک شیرزن دلیر بسازد ! شاید به خاطر همین هوش مصنوعی فوق العاده بود که سازندگان بیخیال بخش Co-op شدند و زحماتی که برای کدنویسی بسیار حیرت انگیز این هوش مصنوعی به کار بردند را هدر ندادند.

در کنار واکنش ها و رفتارهای بسیار طبیعی Ellie،دیالوگ هایی که وی در طول بازی بیان میکند،توام از پختگی،حاضرجوابی و حتی ته مایه های طنز تلخ است که بازیکن را مدام منتظر میگذارد تا سخنی از دهان این دختر بیرون بیاید و از آن لذت ببرد.ND همواره از نظر بازینامه نویسی و همینطور دیالوگ نگاری در سری Uncharted خود را ثابت کرده بود و در The last of Us کاری کرد که به اندازه ی هر سه قسمت قبل UC پیشرفت ببینیم !

زیبایی آخرالزمان ترسناک

“آخرین از ما” زیباست.بی شک برترین گرافیک نسل را میتوان به این عنوان اختصاص داد.چه کسی تصور میکرد بعد از ۷ سال که عمر کنسول PS3 گذشته است،کیفیتی به این اندازه مشاهده کنیم؟زیبایی فوق العاده در محیط ،شخصیت هایی با جزئیات کامل حتی مو و ریش Joel،انیمیشن های فوق طبیعی و عکس العمل های متنوع در محیط،فیزیک و تخریب پذیری قابل قبول و صدها دلیل دیگر که فقط با مشاهده ی آن میتوان به این قضیه ها پی برد.موتور گرافیکی Naugh*ty dog Engine 2 که در این ip جدید استودیو ND شاهد تحولات بسیار در طراحی و کدنویسیش برای بروز بودنش بوده است،امتحان خود را به خوبی پس داد.استودیو ND برای طراحی موتور پایه اختصاصیش یک تیم جدا به نام ICETEAM در اختیار دارد که این تیم علاوه بر ساخت و توسعه ی این موتور گرافیکی،مرکز تحقیقات تکنولوژی بخش سرگرمیهای سونی نیز است که به دیگر استودیو های First-party و دیگر استودیو های همکار سونی برای بهبود کیفیت بازیهایشان از نظر جلوه های بصری کمک میکند.پس با این حساب،یک چنین استودیو و تیمی برای محصول خود سنگ تمام میگذارند و کیفیتی در حد نسل بعد را در همین نسل تقدیم میکنند.یکی از نقاط قوت بخش گرافیک مربوط به نور پردازی کاملا Realtime و واقع گرا است.اگر از نورپردازی در محیط های بازی که انصافا بی نقص کار شده بگذریم،به محیط های بسته و تاریک میرسیم که منبع نور چراغ قوه قدرت ND در موتور نویسی و نورپردازی را مشخص میکند.اثر نور بر تمام اشیا به مانند واقعیت شبیه سازی شده و از این حیث هیچ ایراد فنی نمیتوان در میزان قدرت و تکنیک گرافیکی بازی گرفت.

طراحی مراحل یکی از اساسی ترین و مهمترین بخشهای یک بازی مخصوصا با محوریت آخرالزمان است.با اینکه “آخرین از ما” یک بازی خطی است،ولی تمام سعی خود را کرده با ارائه ی محیط های بزرگ و با جزئیات،از طرفی امکان گشت و گذار در کوچک ترین و غیرقابل پیش بینی ترین محیط ها،حس تکراری بودن و یا خطی بودن بازی را از بازیکن بگیرد.اگر در جای جای بازی به رصد محیط بپردازیم متوجه میشویم که ND برای طراحی این محیطها حتی یک صندلی و نیمکت ،جزئیات امر را رعایت کرده و تا جایی که توانسته از چیزهای تکراری برای محیطها استفاده نکرده است.از آنجایی که بازی در طول یک سال روایت میشود،شاهد آب و هوای بارانی،برفی،آفتابی و شب و روز هستیم که از این حیث نیز تنوع بی نظیری را شاهد هستیم.

Gustavo Santaolalla،آهنگ ساز و نوازنده ی شهیر آرژانتینی که برای آهنگسازی اثر بزرگ استودیو ND دعوت شد،یکی از برترین کارهای خود را در “آخرین از ما” به ثبت رساند.ایشان برنده ی دو جایزه ی اسکار،دو جایزه ی بافتا،یک جایزه ی گلدن کلاب و دو جایزه گرمی است که به سبب افتخارات بزرگش،حتی قبل از عرضه ی بازی،هیچ شکی در ارائه ی یک اثر فاخر باقی نگذاشت.موسیقی بازی که بیشتر با ساز Charango نواخته میشود،زیبای خفته ای در آخرالزمان با ملایمت به بیننده و بازیباز تقدیم میکند و به آغوش میکشد.ترکیب زیبای طراحی منحصر به فرد محیط،گرافیک و جلوه های بصری زیبا و موسیقی عمق گرا و اثرگذار،توانست آخرین از ما را جدا از یک عنوان بازی ویدئویی،تبدیل به یک اثر هنری کند که میتواند نمادی برای هنر هشتم باشد.

وی اولین تجربه ی خود در دنیای بازی های ویدئویی را بسیار رویایی ثبت کرد

تعامل شخصیت های بازی که در میانه ی راه با آنها آشنا میشوید و نحوه ی ارتباط برقرار کردن با آنها،سریعا شما را نزدیک به خود میکند و به هیچ وجه با افرادی پوچ و بی محتوا روبه رو نمیشوید.شخصیت های فرعی هر کدام به اندازه ی شخصیت های اصلی داستان،عمیق هستند و به نوعی میتوان این ارتباط درست و صحیح را مدیون سناریو نویسی و جایگذاری شخصیت ها در جاهای دقیق دانست.شخصیتهای فرعی با ورود خود به داستان،در رفتار و کردار دو شخصیت اصلی تاثیر میگذارند،صمیمیت آنها را بیشتر میکنند و نوع رفتارها متفاوت میشود،مهارت ها بیشتر میشود و تعامل های بیشتری را میتوانیم به سبب ارتباطات صحیح مشاهده کنیم.با اینکه سری Uncharted از هر لحاظ یک اثر فاخر بوده است،اما در بخش سناریویی یک مقدار ضعیف تر از دیگر بخشهای داستانش عمل کرد ولی The Last of Us کاری کرد که در آخر با خود بگوییم : واقعا این بازی را ND ساخته است ؟؟

مبارزه ی چند نفره در دنیای نابود شده…

عنوان The Last of Us با اینکه اصلا بهش نمیاد که بخش چندنفره ی آنلاین داشته باشه،ولی در کمال تعجب میبینیم که این بخش هم اگر از بخش تک نفره بهتر نباشد،کمتر هم نیست !سازندگان بازی با سکوت خبری عجیب خود تا آخرین روزهای انتشار بازی در مورد حالت چند نفره ی آنلاین،شک و تردید هایی مبنی بر بی کیفیت بودن این بخش همانند بازی TombRaider به وجود آوردند که با انتشار بازی تمامی این شک ها برطرف شد و شاهد یک مولتی پلیر بسیار عالی و استاندارد بودیم.

بخش چندنفره ی آنلاین دارای ۷ نقشه از لوکیشن های داخل بازی مانند High School,Downtown,The Dam و یا Bill’s Town است که دقیقا همان محیط ها را گاها با جزئیات بیشتر نیز به نمایش در میاورد.بازیکنان میتوانند در کلاسهای Assault,Sniper,Support,Stealth و در کلن های اختصاصی به رقابت با یک دیگر بپردازند.بازی با اینکه دارای دو مود Supply Raid و Survivors است،ولی همین دو مود خود به تنهایی درگیر کننده خواهند بود.حالت Listen Mode که در بازی اصلی وجود دارد،در بخش مولتی هم هست با این تفاوت که زمان آن بسیار کمتر است.البته پرک Sharp Ears میتونه این زمان رو بیشتر کنه (نصیحت خودم هست :) )

و حکایت همچنان باقیست…

ناتی داگ در طول ۲۶ سال حیات خود،همیشه سرآمد دیگر استودیوهای بازی سازی دنیا بوده و با ارائه دادن اثری متفاوت مانند The Last of Us نشان داد که این استودیو استعداد ساخت هر بازیی را در هر سبک که بخواهد دارد.شاید بی راه نباشد که بگوییم ناتی داگ ناجی غیرقابل پیش بینی سبک ترس و وحشت در این سالها که این سبک رو به افوله،است.سالهای سال سری Resident Evil حرف اول را در سبک ترس و وحشت زد ولی ورود The Last of Us،نسل جدیدی از شیوه ی روایت داستان و واقع گرایی را مانند فیلم های Unrated به تصویر کشید و این سبک را دوباره زنده کرد.”آخرین از ما” دارای دنیایی شگفت انگیز و بزرگ است که پتانسیل بسیار بالایی برای تبدیل شدن به فرانچایزی صاحب سبک دراختیار دارد و امید است استودیو ND در پس از اینکه موفقیت های بسیار بزرگی چه از نگاه منتقدین و چه از نظر فروش کسب کرد،این پروژه را در کنار Uncharted پیش ببرد و در نسل بعد شاهد بازیی به مراتب بزرگتر و شاهکار تر از شاهکار حال حاضر باشیم.

عنوان The Last of Us،بازیی است که انجام آن به همه ی گیمرهای دنیا که دنبال تجربه ای متقاوت از عناوین خسته کننده ی این روزها است،پیشنهاد میشود.

4/5 - (1 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

3 نظر

  1. این بازی برای ایکس باکس هم هست؟؟؟

  2. نه انحصاری ps3و ps4 هستش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *