آخرین خبرها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان برای مهد کودک

داستان کودکانه برادر کوچولو

داستان کودکانه برادر کوچولو

داستان کودکانه برادر کوچولو – یک روزوقتی نرگس کوچولو از خواب بیدارشد مادرش را ندید.به جای مادر،مادربزرگ داشت توی آشپزخانه چای دم می کرد.نرگس نگران شد.بغض کرد و با گریه گفت:«مامانم کجاست؟من مامانم را می خوام.» مادربزرگ با مهربانی جواب داد:«عزیزم ، گریه نکن.مامانت رفته  بیمارستان فردا میاد برات یه داداش کوچولوی ناز و قشنگ میاره.» اما نرگس گریه می …

بیشتر بخوانید »

داستان کودکانه قارقارک و پری

داستان کودکانه قارقارک و پری

داستان کودکانه قارقارک و پری – توی یک مزرعه تعداد زیادی شترمرغ زندگی می کردند.صاحب مزرعه از شترمرغها نگهداری می کرد تا بزرگ  شوند و تخم بگذارند.پرپری شترمرغ کوچولویی بود که خواهر و برادرنداشت.او روزها به تنهایی توی مزرعه می گشت و بازی می کرد.یک روز کلاغی که داشت بالای سر مزرعه پرواز می کرد او را دید.کلاغ پایین آمد،روی …

بیشتر بخوانید »

داستان کودکانه دخترک آواز خوان

دخترک آواز خوان

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود دختری بود که با پدر و مادرش برای تفریح به جنگل رفته بودن پس از کلی بازی و تفریح دخترک پروانه خیلی خوشگلی را می بیند که دور سر او پرواز میکند. دخترک دلش می خواست که این پروانه را بگیرد و با خودش به خانه ببرد . به همین …

بیشتر بخوانید »