آخرین خبرها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان دزده و مرغ فلفلی

شعر دزده و مرغ فلفلی

شعر دزده و مرغ فلفلی

شعر دزده و مرغ فلفلی ” توی ده شلمرود فلفلی مرغش تک بود یه ده بود و یه فلفلی یه مرغ زرد کاکلی یه روز که خیلی خسته بود کنج اتاق نشسته بود یه دزد رند ناقلا شیطون و بدجنس و بلا اومد و یک کیسه آورد کاکلی رو دزدید و برد تنگ غروب که فلفلی رفت به سراغ کاکلی …

بیشتر بخوانید »