آخرین خبرها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر عاشقانه

دوستت دارم از مهدی فرجی

download 2 - دوستت دارم از مهدی فرجی

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟   مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در دل من قصر داری‌، …

بیشتر بخوانید »

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

en5651 310x205 - نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت تحمل گفتی و من هم که کردم سال‌ها اما چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت چو بلبل نغمه‌خوانم تا تو چون گل پاکدامانی حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت تمنای وصالم نیست عشق من بگیر از من به دردت …

بیشتر بخوانید »

خیال نرگس مستت ببست خوابم را

en5846 310x205 - خیال نرگس مستت ببست خوابم را

خیال نرگس مستت، ببست خوابم را کمند طره شستت، ببرد تابم را چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم دمی قرار ده، آشوب و اضطرابم را نه جای توست دلم؟ با لبت بگو آخر عمارتی بکن این خانه خرابم را نسیم صبح من، از مشرق امید دمید ز خواب صبح در آرید آفتابم را فتاده‌ام ز شرابی که بر نخیزد …

بیشتر بخوانید »

نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم

en5249 300x205 - نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم

نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم دیده روشن به صفای رخ ماهش کردم تا برم ره به دل آن گل خندان چو نسیم گاه و بیگاه گذر بر سر راهش کردم همچو آن تشنه که راهش بزند موج سراب اشتباه از نگه کاه به گاهش کردم دیدمش گرم سخن دوش چو در صحبت غیر غیرتم کشت ولی خوب نگاهش …

بیشتر بخوانید »

بچه بودم از مریم حیدرزاده

fu3256 - بچه بودم از مریم حیدرزاده

بچه بودم، نه دیگه منتظر زنگ بودم نه دیگه واسه تو، این همه، دلتنگ بودم   بچه بودم تو نبودی، شبا زود خوابم می برد دل کوچیکم، فقط غصه بازی رو می خورد   بچه بودم، چه قدر صاف و روون می خندیدم خوبیش این بود که ازت، نمی خوامت، نمی شنیدم   بچه بودم همه ام مثل خودم بچه …

بیشتر بخوانید »

بوسه و آتش

en5753 310x205 - بوسه و آتش

در همه عالم كسي به ياد ندارد نغمه سرايي كه يك ترانه بخواند تنها با يك ترانه در همه ي عمر نامش اينگونه جاودانه بماند   صبح كه در شهر، آن ترانه درخشيد نرمي مهتاب داشت، گرمي خورشيد بانگ: هزار‌آفرين! زهرجا بر شد شور و سروري به جان مردم بخشيد   نغمه، پيامي ز عشق بود و ز پيكار مشعل …

بیشتر بخوانید »

رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را

en1989 300x205 - رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را

رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا ای اهل شهر ازین پس من ترک خانه گفتم کز ناله‌های زارم زحمت بود شما را از عشق خوب رویان من دست شسته بودم پایم به گل فرو شد …

بیشتر بخوانید »

شعر نقش پنهان

en1997 300x205 - شعر نقش پنهان

آه اي مردي كه لبهاي مرا از شرار بوسه ها سوزانده اي هيچ در عمق دو چشم خامشم راز اين ديوانگي را خوانده اي هيچ مي داني كه من در قلب خويش نقشي از عشق تو پنهان داشتم هيچ مي داني كز اي عشق نهان آتشي سوزنده بر جان داشتم گفته اند آن زن زني ديوانه است كز لبانش بوسه …

بیشتر بخوانید »

زلف معشوق

en5159 200x205 - زلف معشوق

کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد سپاه زنگ را ماند چو بر هم تاختن گیرد معقرب زلف مشکینش معلق بر رخ روشن چنان چون عنبرین عقرب که زهره در دهن گیرد گهی همچون شبه باشد که بر خورشید برپاشی گهی همچون شبی باشد که در روزی وطن گیرد چو ساکن باشد از جنبش ، مثال قد او دارد …

بیشتر بخوانید »

بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم

download2 186x205 - بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم

بگذار، که بر شاخه این صبح دلاویز                              بنشینم و از عشق سرودی بسرایم آنگاه، به صد شوق، چو مرغان سبکبال،                              پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم خورشید از آن دور، از آن قله پر برف                          آغوش کند باز،همه مهر،همه ناز سیمرغ طلایی پرو بالی ست که چون من                          از لانه برون آمده، دارد …

بیشتر بخوانید »

دلبری دارم

index41 175x205 - دلبری دارم

دلبری دارم که در دل بیقراری میکند میکُشد هر روز جان و راز داری میکند نیست بیجا کانکه خورشید ازپیِ دیداراوست گرکه با شمعی چو من ناسازگاری میکند تا نگارم را کند دور از گزند ِ روزگار ماه شبها روی بامش پاسداری میکند گرنهد گامی به صحرا ، تا ببوسد پای یار چشمه از خاک ِبیابان خویش جاری میکند ابر …

بیشتر بخوانید »

زنی را می شناسم من

index32 183x205 - زنی را می شناسم من

زني را مي شناسم من که شوق بال و پر دارد ولي از بس که پر شور است دو صد بيم از سفر دارد * زني را مي شناسم من که در يک گوشه ي خانه ميان شستن و پختن درون آشپزخانه * سرود عشق مي خواند نگاهش ساده و تنهاست صدايش خسته و محزون اميدش در ته فرداست * …

بیشتر بخوانید »

شعری زیبا و عاشقانه از فروغ

.jpg - شعری زیبا و عاشقانه از فروغ

ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیم بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم زآلودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایهء مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرین شاخه ها پر بارتر ای در …

بیشتر بخوانید »

شعر عاشقانه 2

شعر عاشقانه

شعر عاشقانه : سری دوم از اشعار عاشقانه را برایتان قرار داده ایم . اگر شما دوستان هم جمله یا اشعار عاشقانه ای را مد نظر دارید که به نظرتان زیبا است در نظرات قرار دهید تا ما آنرا بصورت مجموعه در آورده و در یک مطلب گرد آوری نماییم . با تشکر شعر عاشقانه گاهی نفس به تیزی شمشیر …

بیشتر بخوانید »