آخرین خبرها

باربَد موسيقيدان ساساني

از تاريخ تولد و مرگ او آگاهي نداريم و آنچه از زندگي او مي دانيم اندک و گاه آميخته با افسانه است در دوره ي آشکاني و همچنين در دوره ساساني دسته اي از هنرمندان بودند که آنها را خنياگري مي ناميدند.

اين هنرمندان، که هم موسيقيدانان بودند و هم شاعر، داستانهاي قديمي را به شعر يا نثري آهنگين در مي آورند و همراه با سازهاي خود، براي مردم مي خوانند. آنهايي که توانايي و استعداد بيشتري داشتند، به دربار پادشاهان راه مي يافتند. باربد يکي از اين خنياگران بود که در نواختن بربط و سرودن شعر استاد بود و توانست به دربار خسرو پرويز راه يابد.

درباره چگونگي راه يافتن باربد به دربار خسرو پرويز گفته اند که سرکش يا سرگس، رئيس و سر دسته نوازندگان، از روي حسد نمي گذاشت باربد به دربار او راه يابد. باربد چاره اي انديشيد و هنگامي که مهماني بزرگي در کاخ برپا بود، به کمک باغبان دربار در ميان درختان پنهان شد و به نواختن پرداخت. سرودهاي دل انگيز او توجه خسرو پرويز را جلب کرد و سبب شد که به دربار راه يابد و سپس رئيس خنياگران شود. باربد در دربار نفوذ بسيار يافت، معمولا او خبرهاي مهم را با آواز و ساز به اطلاع خسرو پرويز مي رساند. مثلا مرگ شبديز، اسب محبوب خسرو پرويز، را با آواز به او خبر داد. خسرو پرويز سوگند خورده بود هر کس خبر مرگ شبديز را بياورد کشته خواهد شد.

چون شبديز مرد، هيچ يک از درباريان جرات نداشت که اين خبر را به خسرو پرويز بگويد. باربد با ساختن سرودي غم انگيز سبب شد که خسرو پرويز خود بگويد: گويي شبديز مرده است. لحن بيست و سوم از الحان باربد، به نام شبديز، در وصف اين اسب بوده است.

درباره ي مرگ باربد نيز روايت ها گوناگون و افسانه آميز است. مثلا نوشته اند که سرکش، رقيب باربد، که به مقام و موقعيت او در دربار و نزد خسرو پرويز حسادت مي ورزيد او را زهر داد و کشت.

باربد به مناسبتهاي گوناگون مانند نوروز، مهرگان و در جشنهاي درباري شعر مي سرود و براي آن آهنگ مي ساخت. اين آهنگ ها به نام الحان باربد يا سي لحن ناميده مي شده است. نغمه هايي که در ستايش خسرو پرويز بود، به نام سرودهاي خسرواني معروف شد.

باربد براي هر يک از روزهاي هفته و هر يک از روزهاي ماه نيز نغمه اي ساخته بود. او همچنين براي هر روز سال، يک قطعه موسيقي تنظيم کرده بود که آن را سيصد و شست نوا مي ناميدند.

در کتاب هاي تاريخ و در شعرهاي شاعران از هنر و مهارت باربد در ساختن آهنگ و نواختن موسيقي ياد شده است. نظامي گنجوي شاعر قرن ششم هجري در منظومه خسرو و شيرين حکايتهايي از باربد نقل کرده است. فردوسي نيز در شاهنامه داستان باربد و خسرو پرويز را روايت کرده است.

پژوهشگران معاصر معتقدند که دستگاه هاي موسيقي ايراني از آهنگ ها و نغمه هاي باربد تاثير پذيرفته اند.

هنگامي که در تاريخ پرفراز و نشيب موسيقي ايران سير ميکنيم، به افراد مختلفي برخورد ميکنيم که تاثيرات عميقي بر آن گذارده و يا آن را از نابودي حتمي نجات داده اند ولي متاسفانه عده اندکي ايشان را ميشناسند.

از اين دسته افراد ميتوان به”باربد” موسيقيدان بي نظير و مخترع نثر مسجع که در عصر خسروپرويز زندگي ميکرده اشاره کرد که آهنگهاي زيبا ي او بعد از صدها سال همچنان شنيدني و جزو گوشه هاي قابل تامل در موسيقي ايران است، از داستان زندگي وي اخبار چنداني در دست نيست و آنچه در ذيل ميخوانيد جمع آوري تکه هايي از کتابهاي مستند تاريخي با ذکر نشاني آنهاست.

باربد نيز انديشه کرد و با تطميع نگهبان باغي که شاه براي گردش به آنجا ميرفت، باسازش(عود) به آنجا قدم گذارده و با لباسي سبز بر بالاي درختي که بر محيط مسلط بود مخفي شد و به انتظار نشست تا آنکه شاه وارد شد؛ هنگامي که شاه جامي بدست گرفت، باربد عودش را برداشت و آوازي ساده و دل انگيزبه نام “يزدان آفريد” را نواخت که شاه از شنيدنش شاد شد و نام رامشگر را پرسيد. اما کسي او را نيافت.

وقتي شاه جام دوم را برداشت، باربد آوازي ديگر سر داد چنانکه خسرو ميگفت:”همه اعضاي بدنم ميخواند براي بهره بردن از آن سراپا گوش شوند” و امر کرد رامشگر را بيابند که اين بار نيز کسي او را نيافت. سرانجام خسرو پروز جام سوم را نوشيد و اين دفعه باربد با نوايي شکوه آميز و صداي گرمش حضار را مبهوت کرد و آهنگي که ميخواند “سبز اندر سبز” نام داشت که بداهه سرايي بود و در آن به مخفيگاهش اشاره مينود.

خسرو بپاخاست و گفت:” اين آواز بي شک از فرشته اي برمي خيزد که پروردگار براي خوشي من فرستاده ” و از رامشگر در خواست کرد خود را نشان دهد . باربد از درخت پايين آمد و برشاه تعظيم نمود. شاه هم مقدمش را گرامي داشت و جوياي ماجرا شد سپس او را از نزديکان خود ساخته و در مقام رييس رامشگران جايش داد.

معني کلمه” بار بد” که بار يعني اجازه و بد يعني خداوند و دارنده است و کلا بمعني وزير دربار است، گواه بر اين سخن است که او در دربار خسروپرويز مقامي والا داشته و رعيت به واسطه وي به حضور شاه ميرسيدند.

باربد براي هرروزي از ايام هفته نغمه اي ساخت که به نام “طرق الملوکيه ” معروف است و نيز براي سي روز ماه به نام “سي لحن باربد” و همچنين 360 روز سال 360 نواي خاص سرود.

همچنين اخبار مهمي توسط باربد به صورت نغماتي نغز به شاه گفته شدند مانند اين خبر که مولف تاريخ ايران در زمان ساسانيان به نقل از همداني و ثعالبي آورده:

“شبديز” نام اسب معروف خسرو بود که خسرو علاقه اي بسيار به آن داشت و قسم خورده بود هرکس خبر هلاکش رابدهد، او راميکشد. روزي که شبديز مرد، مير آخور هراسان شد و به باربد پناه برد. باربد هم ضمن آوازي آن را با ايهام و تلميح به شاه گفت؛ شاه فرياد برآورد که” اي بدبخت ! مگر شبديز مرده؟” خواننده در پاسخ گفت “شاه خود چنين فرمايد”. خسرو که جوابي براي گفتن نداشت، گفت”بسيار خوب ، هم خود را نجات دادي و هم ديگري را “.

نام 30 لحن ساخته باربد چنين است:
کين ايرج – کين سياووش- باغ شيرين – اورنگي- آرايش خورشيد-ماه ابر گوهان(ماه بالاي کوهسار)- تخت طاقديس- گنج باد آورد- گنج گاو(گنج کاووس)- شبديز – سروستان – آيين جمشيد- حقه کاووس- راح روح- رامش جان- سبز در سبز – سروسهي- شادروان مرواريد- شب فرخ- قفل رومي –گنج سوخته- مشکدانه- مرواي نيک- مشکمالي- مهرگاني(مهرباني)- ناقوسي- نوبهاري- نوشين باده- نيمروز- نخجيراني.( پشت هر کدام از اين اسامي، آهنگ هايي زيبا و داستانهايي است که نقل و توصيف آن خارج از حوصله اين مکان است.)

در خصوص مرگ باربد اقوال مختلفي است وفردوسي اين چنين ميگويد که: هنگامي که خسرو پرويز بدست فرزندش”شيرويه” بزندان افتاد ؛ باربد با رنگي پريده و اندوه بار به خانه اي که خسرو در آنجا زنداني بود رفت و در برابر او آهنگي نوحه آميز از ساخته هايش را ميخواند و چهار انگشت خود را بريده و به خانه بر ميگردد و آتشي افروخته و همه سازهايش را ميسوزاند. عده اي هم ميگويند او بوسيله سرکش به قتل ميرسد.

5/5 - (4 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *