زندگی خوابگاهی

(زندگی خوابگاهی)

پسران

در خوابگاه پسران اصولا چیزی به عنوان خواب وجود ندارد و در کل کلمه خواب با اتاق پسران بیگانه است. سالن مطالعه مکانی برای خواب و استراحت می باشد. پسرها وقتی برای مطالعه ندارند.بعضی از اتاق ها زنگ تفریح برای بقیه دوستان است دوستان وقتی وارد اتاق زنگ تفریح می شوند و کلی تفریح می کنند. همه ظرف ها همگانی و برای استفاده عامه است. خدا نکنه یه اتاق چایی داشته باشه کل خوابگاه به طرف آن اتاق هجوم میارند. روی تخت خوابیدن برای پسرها معنی ندارد و به عقیده آنها تا وقتی زمین هست چرا باید روی تخت خوابید. همیشه لباس ها در اطراف اتاق پراکنده است. تصویر پایین پدیده شایعی در بین اتاق پسرهاست.

تصور کنید یکی از پسرها ساعت 8 صبح کلاس دارد. از اون جایی که این بنده خدا شب قبل به خاطر رفیق های خوبش دیر خوابیده صبح هر چی گوشی بدبخت زنگ می خوره آقا پسر رو خودش نمیاره تا آخر به زور یکی از چشماش رو باز میکنه و می بینه وای دیرش شده با عجله آب به صورتش میزنه حالا باید دنبال لباسش بگرده. دنبال لباس گشتن امری سخت و طاقت فرسا است. پس از گشتن بسیار شلوار رو زیر چوب لباسی و جوراب رو بالا بالشت و پیرهن رو زیر تشک میابد که همه هم الحمدالله صاف و اتو خورده هستند.!!!!

وقتی که روز تعطیلی باشد همه فقط تخم مرغ بلد هستن بپزن بعضی ها هم دست و دلی به پخت و پز ندارن میرن ساندویچ میخورن. اما بعضی ها ذوق فراوانی برای آشپزی دارند و هر چیزی را که در یخچال اتاق خود و در کل اتاق های طبقه هست را در ماهیتابه میریزند مثل تصویر بالا غذایی من در آوردی درست می کنند که فقط خودشون می تونند بخورند ناگفته نماند بعضی از پسرهای تنبل هم آن را یاری می کنند.همانطور که گفتم اگر در یخچال چیزی پیدا شود. گاهی یخچال با جاکفشی اشتباه گرفته می شود.

پسرها واسه اینکه نخوان ظرف بشورن از ظرف یکبار مصرف استفاده می کنند.اون آقایی که فروشنده ظرف یکبار مصرف است بسیار طرف دار دارد. سوسک و موش علاقه بسیاری به اتاق پسرها دارد و آزادانه در اتاق زندگی می کنند و برای خود حکومت خودکامه دارند.اصولا آسانسور همیشه در طبقه دیگر است و هر چه هم صبر می کنی به طبقه ای که تو در آن هستی نمیاد چون یه از خدا بی خبری اومده واسه اذیت کردن چیزی جلو در گذاشته است. آقایان صفری در کل خوابگاه منظم ترین افراد هستند البته آنها هم به سرنوشت سال بالایی ها دچار می شوند. در اتاق پسران سفره یا اصلا نیست یا همیشه هست و کسی حوصله ندارد آن را جمع کند چون نفر بعدی میخواد غذا بخوره.

نویسنده: آروین