آخرین خبرها

اصطلاحاتی که در سربازی بکار میرود

اصطلاحاتی که در سربازی بکار میرود ” تقریبا همه سربازان که چند ماه از وظیفه شان می گذرد این اصلاحات را شنیده اند و آنهایی که تازه می خواهند به خدمت زیر پرچم بروند بهتر است با این اطلاحات آشنایی پیدا کنند.

sarbaze - اصطلاحاتی که در سربازی بکار میرود

لباس استتار: لباس پلنگي، لباس نظامي چند رنگ.

لباس خاكي: لباس نظامي تك رنگ، لباس كار.

لغو دستور: تخلف از قوانين و مقررات نظامي و انتظامي، اجرا نكردن فرمان مافوق.

لگد تفنگ : عقب نشيني اسلحه در موقع تيراندازي.

لوحه نگهباني : برگ هاي كه در آن پا سهاي نگهباني و اشخاص نگهبان معلوم ميشود.

لوله تفنگي : شلوار بيش از حد تنگ كه به پاها چسبيده باشد.

لشكر : يگان تاكتيكي كه مسئوليت اداره داخلي و خود را نيز به عهده دارد و در رده يگاني،پاينتر از سپاه و بالاتر از تيپ يا هنگ است. مبناي لشكرها تقريباً ثابت است، همه آنها از شش قرارگاه عمده )سه قرارگاه تيپ، يك قرارگاه توپخانه لشكري، قرارگاه فرماندهي پشتيباني و قرارگاه لشكر ( و تعدادي قرارگا ههاي جزء تشكيل يافته است. اين قرارگا هها براي انجام اعمال فرماندهي و انجام پشتيباني رزمي و پشتيباني خدمات رزمي و ادارة گروها نهاي آزمايش، سازمان داده شد ه‌اند.

ليسانس وظيفه : افسر وظيفه.

مانور : رزمايش؛ جنگي است فرضي در زمان صلح، براي آمادگي بيشتر. در پادگان، مانور به معني تنبيه در ميان سربازها و آمادگي جسماني براي فرمانده هان است.

مارش : راه رفتن سربازان با نظم و ترتيب، راهپيمايي عده اي كه در آن عناصر پياده، به صورت پياده و عناصر موتوري، سواره حركت نمايند. آهنگي كه به هنگام حركت يا رژة سربازان توسط افراد گروه موزيك نواخته ميشود.

مانع : در ميدان تير، موقعي كه اسلحه ها شليك نميكند، تيرانداز دست چپ خود را مشت كرده، بالا ميآورد و ميگويد: « مانع » به سربازي كه با بقيه همسو نباشد هم گفته ميشود.

ماسك : پوششي كه چشمها و صورت و مجاري تنفسي را در مقابل تراكم كليه عوامل شناخته شده (ش.م.ه) محافظت ميكند.

ماسك برداري : برداشتن ماسك به دستور فرمانده و ايستادن در مسير باد.

ماسك گذاري : گذاشتن ماسك در صورت شنيدن اولين اعلام خطر.

مأموريت : فرستادن فرد نظامي به منطقه يا محلي براي انجام كاري مخصوص.

مأموريت جنگ افزار : هدف ساخت جنگ افزار، مثلاً مأموريت تفنگ ژ= 3، از بين بردن و صدمه زدن به نيروهاي انساني دشمن است.

مأمور : نظامي اي كه براي انجام مأموريت ميرود.

مرآ : مركز آموزش.

مرخصي پايان دوره : پايان دوره، طبق آيين نامة نظامي وجود ندارد، اما در عرف سربازي رايج است و آخرين مرخصي راه دور سربازها را ميگويند.

مرخصي استحقاقي : يك ماه مرخصي به ازاي هر سال خدمت )به عبارتي هر ماه دو و نيم روز( و چهل وپنج روز مرخصي در سال، درصورت خدمت در مناطق بد آب و هوا.

سر رشته داري : نباري كه برخي وسايل موردنياز درآن نگهداري مي شود.

سركار آموزشي : اصطلاحي است كه سربازهاي قديمي تر براي سربازهاي جديد از آن استفاده مي كنند.همچنين به سربازي كه وظيفه اش را بعد از دوره آموزشي به خوبي انجام نمي دهد (سربازي كه توجيه نمي گردد) پيدا مي كند. براي مثال در نيروي زميني سلسله مراتب فرماندهي به شرح زير است: -1 فرماندهي كل قوا 2- فرمانده ارتش جمهوري اسلامي 3- فرمانده نيروي زميني ارتش 4-فرمانده لشكر 5- فرمانده تيپ -6 فرمانده گردان 7- فرمانده گروهان 8- فرمانده دسته.

سلسله مراتب نگهباني : به تمامي مسئولين نگهباني وقت در يك پادگان گفته مي شود و شامل افراد زيراست:-1 افسر جانشين 2- افسر نگهبان 3- افسرپاسدارخانه 4- افسر آماده 5- افسر نگهبان )گروهبان نگهبان( گردان 6- افسر نگهبان )گروهبان نگهبان(گروهان 7- معاون افسر نگهبان )گروهبان نگهبان (گروهان.

سلف : ظرفي استيل يا آلومينيومي به شكل سيني كه داراي قسمت هاي زير است: 1- محل برنج، مستطيلي در سمت راست 2- محل خورشت، مستطيلي در سمت چپ 3- محل ماست، دايره اي شكل بــا گــودي كم در سمت چپ بالا 4- محل قاشق و چنگال، مستطيلي با عرضه هاي خميده در بالاي محل برنج.

سوراخ جا انداختن : سربازهاي قديمي به علّت پايه خدمت زياد حوصله ندارند كه بندهاي پوتين را از ميان تمام سوراخ هاي پوتين رد كنند. به همين دليل بندها را از سوراخ ها يكي در ميان رد مي كنند،به اين معني كه خدمت رو به پايان است.

سهميه طناب : اصطلاحي كه سربازهاي قديمي آن را براي جديدترها به كار ميبرند . )سربازهاي قديمي به سربازهاي جديد ميگويند: «برويد سهميه طناب بگيريد؛ چون خدمت زياد داريد، خودتان را دار بزنيد!

سيم خاردار : موانعي موضعي كه به منظور كند كردن و يا ممانعت از حركت افراد پياده دشمن وكند كردن حركت خودروهاي چرخ دار دشمن به كارمي روند. به فردي هم كه با بقيه افراد يگان هماهنگ نباشد، مي گويند.

سيبل : مربع كاغذي سفيد رنگي كه روي آن دايره هايي با شعاع هاي متفاوت كشيده اند و در ميدان تير به عنوان هدف از آن استفاده مي كنند و دقت تيراندازي را اندازه گيري مي نمايند.

سي دي: اصطلاحاً به كوكو سيب زميني يا كوكو سبزي نازك و دايره اي مي گويند.

ساچمه پلو : عدس پلو!

سازمان رژه : تعريفي كه طبق آن سربازان در صفوف نُه در نُه به ترتيب قد )از بلند به كوتاه( مي ايستند. بهترين حالت سازمان رژه اين است كه وقتي به صف اوّل نگاه مي كني، در هر رديف بيشتر از يك نفر ديده نشود.

سان : بازديد رسمي از يگان، مراسمي كه به افتخار برخي از مقامات يا شخصيتها و يا براي اهداي نشان به كاركنان نظامي برگزار مي شود.

سان بيننده : سي كه در جايگاه مي ايستد و نظار ه گر يكان هاي نظامي رژه رونده است.

سرنيزه : خنجري كه به سر اسلحه وصل مي شود.

شامگاه : مراسم پايان روز كه در آن پرچم پايان مي آيد.

ش پ : مخفف شماره پرسنلي.

شخصي گري : زماني كه خدمت تمام شده يا هنوزشروع نشده است و فرد نظامي لباس نظام به تن ندارد.

ش ش : مخفف شماره شناسنامه.

شعبه وظيفه : قسمتي كه تمامي پرونده هاي پرسنل وظيفه در آن موجود است.

شعله پوش : استوانه اي فلزي كه در نوك لوله تفنگ بسته مي شود و سوراخ هاي روي آن، نور و گرماي حاصل از شليك را پخش مي كند.

شماره يَقلوي : اصطلاحي است براي سربازهاي پايه خدمتي كم كه هنوز زياد توجيه نيستند.

شماره يگان : عددي است كه نشانگر يگان خدمتي است و در بالاي اتيكت نصب مي شود.

ش.م.ه : مخفف شيميايي، ميكروبي، هسته اي.

شيپور آگاهي : شيپوري كه نيم ساعت قبل از خاموشي زده مي شود؛ يعني آماده خواب شويد.

صبحگاه : مراسمي كه در شروع رسمي كار، هر روز دريگان انجام مي شود. مراسمي كه در آن پرچم با حضورافسر سر يا افسر جانشين بالا مي رود.

صد و يك : شمارشي در رژه رفتن كه مدت زمان فاصله قدم ها را با آن تعيين مي كنند.

صليب : از تنبيه هاي بدني؛ در اين تنبيه در حالت ايستاده، دست ها به طرفين باز مي شود، كف دست به دست ها به طرفين باز مي شود، كف دست به طرف بالا قرار مي گيرد و زانو كمي خم مي شود و صورت رو به آفتاب است.

خال سياه : دايره سياه رنگ وسط سيبل را گويند.

خاموشي : موقع خواب، زماني كه تمام لامپها خاموش ميشود وسكوت كامل آسايشگاه را فرا ميگيرد.

خان : شيارهاي درون لوله اسلحه را گويند.

خبر : عنصر ارزيابي نشده هر فعاليت نظير مشاهدات، ارتباطات، گزار شها، شايعات، تصورها و ساير وارد راخبــر ميگوينــد، امكان دارد واقعي يا جعلي، دقيق يا مبهم، تأييد شده يا بي اعتبار، خام يا پخته باشد.قسمت اول دستور شامل آگاهي از عملي است كه بايد انجام شود، مثلاً «بدو رو » از بُد و رو تشكيل شده و از بدو مي فهميم كه بايد حالت دو گرفت.

خبردار : ايستادن بدون هرگونه تكان خوردن را گويند. در اين روش ايستادن دستها به صورت مشت شده روي باند شلوار به بدن ميچسبد و پاشنه ها نيز به هم ميچسبد و پنج هها چهارانگشت بسته با هم فاصله دارند.

خدمه : به نظامي استفاده كننده از يك جنگ افزار ميگويند؛ مثل: خدمه تفنگ.

خدمت سربازي : مدت زماني را گويند كه افراد ذكور هر كشور پس از رسيدن به سن بلوغ، برابرمقررات و قوانين آن كشور در آن مدت، مكلف به انجام وظيفه در يكي از نيروهاي مسلح آن كشور باشند.

خشاب : محفظ هاي آهني كه تير را جهت تغذيه اسلحه درون آن قرار ميدهند.

خط آتش : رديفي كه در آن تيراندازها قرار ميگيرند.

خط كمك : رديفي كه در آن كمك تيراندازها قرار ميگيرند.

خط نشانه : امتداد فرضي شعاع ديد كه از چشم تيرانداز شروع و با عبور از مركز روزنه دستگاه درجه، به نوك مگسك ختم ميشود.

خلأ خدمتي : نهست، مدت زماني كه فرد نظامي در پادگان بدون مجوز حضور نداشته است.

خودكار : سربازي كه بدون گفتن و تذكردادن وظيفه خود را انجام م يدهد و همچنين اسلحه هايي كه براي مسلح شدن بعداز اولين تير، نيازي به تيرانداز ندارند.

خوشه : دو منحني كه شكل خوشه گندم دارد و آرم جمهوري اسلامي ايران ميان آن است و دردرجات اميري استفاده مي شود. به منحني خوش هي گندم شكل كه روي كلاه افسران ارشد قرار دارد هم مي گويند.

جايگزيني : قسمتي كه ابتدا سربازها به آن م يروند و سپس با توجه به نياز هر يكان تقسيم مي شوند.

جدول استحقاقي : جدولي كه در آن تمام استحقاق يك سرباز مشخص شده است.

جديد التحويل : به سربازهايي كه تازه به يگان آمده باشند )تقريباً به مدت دو هفته( گفته مي شود.

جشن ترخيصي : مراسمي كه براي سربازهايي كه خدمتشان، تمام شده است،مي گيرند

جمعي : عضو، وابسته.

جناب : براي خطاب به درجات ستواني،سرگردي، سرهنگي و وزراء هيئت دولت به كار مي رود.

جوجه فنگ : از تنبيهاي بدني است. دراين تنبيه سرباز به شكم روي زمين دراز ميكشد و دستها و پاها را ضربدري به پشت آورده و لوله اسلحه را بين دستها و قنداق آن را بين پاها گير مي دهد و با بند اسلحه مي ببندد. سپس دو نفر سر و ته اسلحه را مي گيرند و از روي زمين بلند مي كنند و نگه مي دارند.

جيمبو : سربازي كه زياد جيم ميزند!

جيم زدن: از زير كار در رفتن، زرنگي كردن.

جيم فنگ: دستوري است كه ميان سربازهايي كه مي خواهند جيم بزنند، رد و بدل مي شود.

چرا نداريم: اصطلاحي است در ارتش به اين معني كه هيچ كس حق ندارد در مورد وظيفه اي كه به او محول شده، پر سوجو كند و يا علّت آن را جويا شود.

چريك: سربازاني كه بسيار فرز و تند هستند.

چهاربند: بندي است مثل كش شلوار كه در آن دو بند عقب، كوتاه تر از دو بند جلو است و وقتي تجهيزات به فانسقه وصل مي شود، به نگه داشتن فانسقه سر جاي خودش كمك ميكند.

چهل و هشتي: به مرخصي هايي گفته مي شود كه زمان آن از پنجشنبه بعد ازظهر است تا شنبه صبح.

حسن انجام وظيفه: تمام و كمال و بدون عيب و نقص انجام دادن وظيفه محول را گويند.

حضور بموقع: بازگشت بموقع از مرخصي را گويند.

حفاظت گفتار: نگهداري زبان از افشاي مطالب طبقه بندي شده در هر زمان و مكان را گويند.

حفره روباه: براي اينكه سربازها از ديد و تير دشمن در صحرا در امان بمانند، حفره هايي مي كنند و در آن قرار مي گيرند. در اردوگاهها به چاله جمع آوري زباله ها گفته مي شود.

حوزه نظام وظيفه: محلي كه در آن تمام كارهاي اداري مربوط به قبل از اعزام هر سرباز انجام ميشود، ادار ه اعزام به خدمت

تاريخ ترخيص: روزي كه خدمت سربازي تمام مي شود.

تابچض: به اولين مرحله از عمل تفنگ ژ- 3 گفته مي شود كه شامل: 1- تظاهر 2- ادخال 3- بسته شدن 4- چفت شدن -5 ضربت زدن است.

تجهيزات انفرادي: وسايل و ساز و برگ يك سرباز كه در رزم و تمرينات صحرايي به آنها نياز دارد.

تخمين مسافت: اندازه گرفتن تقريبي مسافت يا فاصله بين دو نقطه به منظور تعيين درجه صحيح روي جنگ افزار، جهت تيراندازي دقيق و موثر بر روي دشمن را گويند. گزارش صحيح محل نقاط.

ترك پست: آن است كه نگهباني، محل نگهباني خود را بدون مجوز ترك نمايد.

تشويقي: هر آنچه به خاطر حسن انجام وظيفه به شخص نظامي مي دهند. ميتواند وجه نقد، مرخصي يا استراحت نگهباني باشد.

تصوير خط نشانه: امتداد شعاع چشم كه از چشم تيرانداز شروع و پس از عبور از مركز روزنه دستگاه درجه و نوك مگسك، به زير خال سياه يا هدف ختم مي شود.

تفنگ ژ: – 3 اسلح هايي است انفرادي كه به وسيله برگه ي نظام آتش، به صورت نيمه خودكار و خودكار و ضامن درمي آيد. با هوا، خنك، با فشار مستقيم گاز باروت مسلح وبا خشاب بيست تيري تغذيه ميشود. به آن توپ دستي هم مي گويند.

تفنگ كلاشينكف: كلاشينكف، سلاحي خودكار و انفرادي است كه در تمام شرايط جوي قابل استفاده است، برگه ناظم آتش سه وضعيتي )ضامن، رگبار و تك تير( دارد و با خشاب هاي استاندارد 30 ، 40 و 60 تيري تغذيه، با هوا خنك و با فشار غيرمستقيم گاز باروت مسلح مي شود.

توجيه نبودن: اطلاع نداشتن، آگاهي نداشتن از يك موضوع يا از شيو ه انجام دادن يك دستور.

تو راهي: اگر فاصله پادگان محل خدمت با محل سكونت سرباز، بيشتر از دويست كيلومتر باشد، موقع مرخصي راه دور، از يك تا چهار روز مرخصي به او تعلق مي گيرد

درود: همان سلام است.

دژبان: مسئول كنترل ورود و خروج در پادگان را گويند. يكاني كه وظيفه آن كنترل نيروهاي نظامي و برقراري نظم مراسم در سطح شهر و… است، سرباز بسيار منظم .

دست فنگ: حمل تفنگ در حالت يورش يا پرش را گويند و در اين حالت اسلحه به صورت مورب در امتداد بدن و در حالتي كه مچ دست چپ در جلو شانه چپ و مچ دست راست نزديك ران مي باشد و خشاب هم رو به زمين است، قرار مي گيرد.

دستور: فرمان. ابلاغيه اي به صورت كتبي، شفاهي يا از طريق مخابرات. اوامر از يك مافوق يا مادون كه از دو قسمت خبر و اجرا تشكيل شده است.

دمپايي ابري: اصطلاحاً به كتلتهاي كلفت و تقريباً خام گفته مي شود.

دوش فنگ: قرار گرفتن روپوش اسلحه روي شانه و انتهاي قنداق در كف دست به صورتي كه دست، چسبيده به بدن و آرنج داراي زاويه 90 درجه باشد را گويند.

ديده بان: چشم. از غافلگير شدن جلوگيري مي كند و ميدان نبرد را تحت نظر دارد.

راحت نشستن: دستوري است كه طبق آن سرباز مي تواند روي زمين بنشيند، ولي در اين حالت پاها به صورت ضربدري جلوي بدن جمع مي شود.

ربماپ: دومين مرحله از عمل تفنگ ژ- 3 است كه شامل -1 رها شدن 2- باز شدن 3- مسلح شدن 4- اخراج 5- پرش است.

رد پاي مرغ: غذايي كه معمولاً با مرغ درست ميشود، ولي در آن خبري از مرغ نيست!

رزم شبانه: عمليات نظامي يا آموزش هايي كه در شب براي افزايش قدرت ديد اجرا مي شود.

رژه: راه رفتن با ژست و هماهنگي.

رژه فرانسوي: از تنبيه هاي بدني است، در اين تنبيه، فرد موقع پا مرغي رفتن، دستور رژه را هم بايد اجرا كند.

رسد: گاني است در ارتش كه كوچك تر از دسته و بزر گتر از گروه است.

رسته: آرمي است كه روي يقه لباس نصب م يشود و نشان دهنده تخصص فرد نظامي است.

رفع گير: برطرف شدن مشكلي كه مانع شليك شده است.

ر: ركن، قسم تهاي اداري هر يكان با مسئوليت هاي معين و مشخص.

ر1 : ركن يكم. وظايف آن حفظ استعداد در يگان، خدمات بهداشتي، مديريت پرسنلي، مديريت قرارگاه، حفظ انضباط و بالا بردن آن و حفظ روحيه است.

ر 2: ركن دوم، وظيفه تهيه اطلاعات و آموزش اطلاعات و حفاظت فيزيكي را دارد.

ر:3 ركن سوم. وظيفه آموزش سازمان، عمليات و طر حريزي را دارد.

ر:4 ركن چهارم. وظيفه آمار خدمات و ترابري، تعمير و نگهداري را دارد.

روپوش لوله: قطعه اي پلاستيكي است كه مانع از آسيب رساندن به دست از حرارت و گرماي حاصل از شليك مي شود.

روحيه خدمتي: ميزان آمادگي و سرحال بودن فرد نظامي را گويند.

زيلو: فرش برزنتي، زيراندازي كه در صحرا و آموزش ها استفاده مي شود.

پاتك: عمل آفندي با تمام يا بخشي از نيروهاي پدافند كننده، ضدحال خوردن.

پادگان: سربازخانه، محل يا منطق هاي كه عناصري از نيروهاي زميني، هوايي و دريايي به طور مجتمع يا مستقل در آن مستقر باشند.

پاس بخش: فردي كه مسئول تعويض پاسدارها يا نگهبان ها در ساعت هاي معين است.

پاس نگهباني: مدت زماني كه براي نگهبان معين شده تا نگهباني دهد، به محل نگهباني هم گفته مي شود؛ مثلاً پاس دو اسلحه خانه.

پا شتري: راه رفتن آهسته، به طوري كه صداي پا شنيده نشود، دزدكي راه رفتن.

پا طلايي: به سربازهايي كه نمي توانند رژه بروند، اطلاق مي شود.

پافنگ: دستور بعد از پيش فنگ است. اسلحه پايين آورده مي شود و در كنار بدن قرار مي گيرد.

پاكتي كردن: مرتب كردن و حالت دادن انتهاي پتوي آر مدار و ابتداي ملحفه دوم در تخت كه به صورت لبه پاكت نامه درست مي كنند، به جمع كردن پاچه شلوار در گتر پا هم گفته مي شود.

پامرغي: از تنبيه هاي بدني است، در اين تنبيه، نشسته ودستها را پشت گردن به هم گره مي زنند و به سمت جلو حركت مي كنند.

پانچو: روپوش برزنتي يا پلاستيكي كلاه دار كه سربازها درهواي باراني براي جلوگيري از خيس شدن به تن مي كنند.

پايه خدمت: مدت زماني كه از خدمت هر فرد مي گذرد.

پايان دوره: مرخصي پايان دوره را مي گويند.

پتو شتري: پتويي ساده از جنس كرك كه رنگ آن قهو ه اي يا طوسي است. ادامه دارد

پتوي آرم دار: پتويي از جنس كرك كه در وسط آن آرم ارتش جمهوري اسلامي ايران قرار دارد.

پست دادن: نگهباني دادن.

پدآفند: اقداماتي كه با استفاده از كليه وسايل موجود براي دفع هجوم و يا انهدام دشمن انجام مي شود.

پدر خدمتي: بهانه اي براي دوستي بيشتر است؛ مثلاً سربازي كه تاريخ اعزامش 89/ 8/18باشد، پدر خدمتي سربازي با تاريخ اعزام 90/ 8/18 محسوب مي شود.

پنج عمل: پنج عمل انگشت روي ماشه را گويند كه عبارت است از:

-1 نشانه روي صحيح اوليه

-2 كشيدن قوزك اول

-3 حبس نفس

-4 نشانه روي مجدد

-5 كشيدن قوزك دوم

پوشش: مانعي كه نظامي را از آتش دشمن حفظ مي كند.

پيش: فراخواندن، جلو آوردن.

پيش دادن: فراخواندن زير دست توسط فرد ارشد را گويند.

پيش فنگ: سلام واداي احترام نظامي با اسحله را گويند.در اين حالت اسلحه عمودي و در راستاي بدن قرار مي گيرد. هنگامي اسلحه با سر نيزه است، بايد نوك شعله پوش با فاصله چهار انگشت از نوك بيني قرار گيرد، در غير اين صورت نوك مگسك در مقابل بيني قرار مي گيرد. دست راست، بالاي خشاب و بدنه را نگه م يدارد و دست چپ، در امتداد اسلحه كشيده م يشود. سرباز، خبردار ايستاده و نگاهش به سوي پرچم يا فرد مورد احترام است.

4.3/5 - (12 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

یک نظر

  1. مهندس فربد ایلان ونداد ترانه ال اف تی مارتیک کارن زرین منش

    سلام کد برای جمله خال کوبی شده روی دست بابام : سربازی میگذرد :AK-921-969-W/USA……………………….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *