جایگاه زن و حجاب در کلام رهبری : سخنان رهبر انقلاب اسلامی حضرت ایت الله خامنه ای درباره جایگاه زن و حجابش در این مطلب آمده است .
جایگاه زن و حجاب در کلام رهبری
ما معتقديم زنان در هر جامعهي سالم بشري قادرند و ميبايد فرصت پيدا کنند که در حد سهم خود، تلاش و مسابقهي خويش را در پيشرفتهاي علمي و اجتماعي و سازندگي و ادارهي اين جهان به عهده بگيرند. از اين جهت، ميان زن و مرد هيچ تفاوتي نيست. هدف از آفرينش هر فرد انسان، عبارت از همان هدف آفرينش بشريت است؛ يعني رسيدن به کمال بشري و بهره بردن از بيشترين فضايلي که يک انسان ميتواند به آن فضايل آراسته بشود.
فاطمهي زهرا(سلام الله عليها) قلهي بشريت
امروز به نام اسلام سخن ميگوييم و رسالت اسلام را رسالت برتر ميدانيم . ما در مورد مسئلهي زن از يک سو و مسئلهي دانش و تخصص از سوي ديگر و مسئلهي خدمت به افراد بشر هم از جانب ديگر، به نام اسلام ادعاهايي داريم. ادعاهاي ما، در چارچوب اسلام است.
ما معتقديم زنان در هر جامعهي سالم بشري قادرند و ميبايد فرصت پيدا کنند که در حد سهم خود، تلاش و مسابقهي خويش را در پيشرفتهاي علمي و اجتماعي و سازندگي و ادارهي اين جهان به عهده بگيرند. از اين جهت، ميان زن و مرد هيچ تفاوتي نيست. هدف از آفرينش هر فرد انسان، عبارت از همان هدف آفرينش بشريت است؛ يعني رسيدن به کمال بشري و بهره بردن از بيشترين فضايلي که يک انسان ميتواند به آن فضايل آراسته بشود. فرقي هم بين زن و مرد نيست. نشانهاش در درجهي اول، فاطمهي زهرا(سلاماللهعليها) و در درجهي بعد، ديگر زنان بزرگ تاريخ است.
فاطمهيزهرا(س) در قلهي بشريت قرار دارد و کسي از او بالاتر نيست و ميبينيم که آن بزرگوار بهعنوان يک بانوي مسلمان، اين فرصت و قدرت را يافت که خودش را به اين اوج برساند. پس، فرقي بين زن و مرد نيست و بخصوص شايد از همين جهت هم است که خداي متعال در قرآن کريم، آن وقتي که راجع به نمونهي انسانهاي خوب و نمونهي انسانهاي بد مثال ميزند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب ميکند. يک مورد زن فرعون و در مورد ديگر، همسر نوح و لوط را مثال ميزند: “و ضرب الله مثلاً للذين امنوا امرات فرعون”. در مقابل هم در مورد انسان بد و نگونسار و کجرفتار و انساني که در جهت غلط حرکت ميکند، به زن نوح و لوط مثال ميزند.
پاسخ اسلام به برداشت غلط و مستمر در تاريخ بشريت نسبت به جايگاه زن
اينجا، جاي سؤال است که مرد هم بود، حالا يکي را از مرد و يکي را از زن مثال ميزد. نه، در همهي قرآن، وقتي که ميگويد: “ضرب الله مثلاً للذين امنوا” يا “ضرب الله مثلاً للذين کفروا”، در هر دو مورد از زن مثال ميزند. آيا اين به معناي آن نيست که ما بايد از ديدگاه اسلام، به برداشت غلط و متأسفانه مستمر در تاريخ بشريت نسبت به جايگاه زن پاسخي بدهيم؟ اسلام ميخواهد بايستد و اين برداشت و روش و فهم غلط از مسئلهي زن را ـ که در طول تاريخ هم وجود داشته است ـ تصحيح کند.
من تعجب ميکنم ـ جز استثناها ـ چرا اين گونه بوده است؟ چرا بشريت همواره دربارهي مسئلهي زن و مرد، کج فکر کرده است و ميخواهد در مقابل اين بايستد. شما از تعليمات انبيا که بگذريد، در همهي برداشتها و تحليلها و تفکرات بشري، جايگاه زن و مرد، جايگاه غلطي است و نسبت زن و مرد، نسبت غلطي ميباشد. حتي در تمدنهاي خيلي بلند پايهي دنياي باستان ـ مثل تمدن روم يا ايران ـ برداشت از زن، يک برداشت غلط است که من ديگر نميخواهم جزييات و تفاصيل را بيان کنم و لابد خودتان ميدانيد و ميتوانيد هم مراجعه کنيد.
امروز هم وضع دنيا همين گونه است. امروز هم عليرغم همهي اين جنجالها و هياهوها و ادعاهايي که در حمايت از زن و موضع انساني او ميشود، متأسفانه همين برداشت غلط وجود دارد و اروپاييها چون ديرتر از کشورهاي اسلامي و کشورهاي غير اروپايي وارد ميدان شدند، نسبت به مسئلهي زن ديرتر تنبه پيدا کردند.
ميدانيد که تا دهههاي دوم اين قرن، هيچ زني در هيچ جاي اروپا، حق رأي نداشت. آن جاهايي هم که دمکراسي بود، زن حق صرف کردن مال خودش را نداشت. از دههي دوم ـ يعني از سالهاي هزار و نهصد و شانزده يا هيجده به بعد ـ آرام آرام در کشورهاي اروپايي، تصميم گرفتند که به زن حق اعمال نظر و تصرف در سرمايهي خود و حقوق اجتماعي متساوي با مرد بدهند. بنابراين، اروپا خيلي دير از خواب بيدار شد و خيلي دير مسئله را فهميد. مثل اين که ميخواهد با جنجالهاي دروغين، از لحاظ زمان جبران اين عقبافتادگي را بکند.
البته در تاريخ اروپا، خانمهايي که ملکه ميشدند و يا اشرافي بودند، وجود داشت؛ اما حکم يک زن و زنان يک فاميل يا يک تيره يا يک طبقه، غير از مسئلهي زن است. اين تبعيضها هميشه بوده است. خانمهايي هم بودهاند که در سطوح بالا قرار ميگرفتند و مثلا ملکهي کشوري ميشدند و اين امتياز، از طريق خانواده و ميراث به آنها داده ميشده است؛ اما “زن” اين طور نبوده و بر خلاف ديدگاههاي اديان ـ که سالم و دست نخوردهاش اسلام است و ديگر اديان هم يقينا همين ديدگاه را دارند ـ به هيچ وجه در جامعه از حقوقي برخوردار نبوده است.
پس، ميبينيد امروز هم که دنياي تمدن غرب ميخواهد آن عقبافتادگي بسيار ملامتانگيز خود در مورد مسئلهي زن را جبران کند، طور ديگري جبران ميکند. تصور من اين است که آنها جانب مفاهيم انساني در مورد زن را تحتالشعاع مسايل تبليغاتي و سياسي و اقتصادي قرار ميدهند; کما اين که از اول هم در اروپا همينطور بوده است و از همان هنگام که به زنان حقوقي داده شد، غالبا بر همين مباني غلط استوار بوده است.
وقتي که به صحنهي تفکرات عالم نگاه ميکنم و بينش اسلام را مشاهده مينمايم، بروشني درمييابم که جامعهي بشري هنگامي خواهد توانست نسبت به مسئلهي زن و رابطهي زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پيدا بکند که ديدگاههاي اسلام را بدون کم و زياد و بدون افراط و تفريط درک کند و کوشش نمايد آنها را ارايه کند. اين، ادعاي ما نسبت به مسئلهي زن در عالم است. ما آن چيزي را که در تمدنهاي مادي امروز نسبت به زن عمل ميشود و وجود دارد، به هيچ وجه قبول نداريم و آن را به صرفه و صلاح زن و کل جامعه نميشماريم.
اسلام ميخواهد که رشد فکري و علمي و اجتماعي و سياسي و ـ بالاتر از همه ـ فضيلتي و معنوي زنان، به حد اعلي برسد و وجودشان براي جامعه و خانوادهي بشري ـ بهعنوان يک عضو ـ حد اعلاي فايده و ثمره را داشته باشد. همهي تعاليم اسلام از جمله مسئلهي حجاب، بر اين اساس است. مسئلهي حجاب، به معناي منزوي کردن زن نيست. اگر کسي چنين برداشتي از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملا غلط و انحرافي است. مسئلهي حجاب، به معناي جلوگيري از اختلاط و آميزش بيقيدوشرط زن و مرد در جامعه است. اين اختلاط، به ضرر جامعه و بهضرر زن و مرد ـ به خصوص به ضرر زن ـ است.
حجاب، به هيچ وجه مزاحم و مانع فعاليتهاي سياسي و اجتماعي و علمي نيست؛ دليل عينيش هم شما هستيد. شايد عدهاي تعجب ميکردند و هنوز هم تعجب کنند که خانمي در سطح بالاي علمي در هر رشتهاي وجود داشته باشد که خودش را با تعاليم اسلامي و از جمله با مسئلهي حجاب منطبق کند. اين، براي بعضي باورنکردني بود و نميتوانستند تصورش را بکنند.
از برخوردهاي لوده و هرزهي کساني هم که در دوران رژيم طاغوت، حجاب را مسخره ميکردند، ميگذريم. در آن دوران، افراد معدودي از خانمها و دختر خانمها در دانشگاهها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند….
زن، سرباز خط مقدم انقلاب
انقلاب ما، همهي اين تصورات باطل را تخطئه کرد و ديديم که خانمها، سربازان خط مقدم انقلاب بودند و اين به معناي واقعي کلمه است و من به عنوان يک مبالغه نميگويم. ما در جريان انقلاب شاهد بوديم که زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و اين انقلاب را نميپذيرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنا اين انقلاب واقع نميشد. من به اين معنا اعتقاد دارم. اولا، اگر آنها نبودند، نيمي از گروه انقلابيون مستقيما در ميدان نبودند. ثانيا، به طور غيرمستقيم روي فرزندان و شوهران و برادران و محيط خانه ـ که زن در محيط خانه داراي تأثير فرهنگي زيادي است ـ اثر ميگذاشتند. اين حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معناي واقعي کلمه پيش ببرد.
در ميدانهاي سياسي نيز، ما خانمهايي را ديدهايم و ميبينيم که داراي قدرت تحليل و سخنوري هستند و براي پذيرش مسئوليت در نظام اسلامي آمادهاند. البته اين کار باز هم رو به گسترش است و بايد پيش برود. در زمينههاي علمي هم که خود شما مصداق و نمونهاش هستيد و از قبيل شما در رشتههاي مختلف وجود دارند.
… در جامعهي ما، آموزش رشتههاي مختلف علوم که براي ساختن اين جامعه لازم ميباشد، براي همه فريضه است. آن کساني که بتوانند، حقيقتا امروز از آن روزهايي است که کسب علم فريضهي شرعي است؛ علاوه بر اين که فريضهي اجتماعي هم است.
کسب علم فقط يک امتياز نيست که کسي بخواهد به جايي برسد و شغل پردرآمدي داشته باشد; مسئله اين است که کساني که ميتوانند درس بخوانند، واجب است که درس بخوانند و تخصصها را پيدا کنند. کسب علم و تخصص در رشتهي پزشکي ـ مثل بقيهي رشتهها ـ براي مردها واجب است؛ اما براي زنها واجبتر ميباشد; چون زمينهي کار در ميان خانمها کمتر است. به نسبت تعداد زنان در جامعه، ما پزشک زن کمتر داريم. بنابراين از نظر اسلام، اين مسئله يک مسئلهي حلشده است و جامعهي ما بايد پيش برود.
پيام عملي خود را دقيق و مسجل کنيد و به دنيا بدهيد
من ميخواهم بگويم که شما خانمها براي دنيا پيامي داريد. اين پيام را دقيق و مسجل کنيد و به دنيا بدهيد. پيام هم فقط پيام زباني و شفاهي و کتبي نيست؛ بلکه بيشتر پيام عملي است. زنهاي ايران، بخصوص کساني که در رشتههاي گوناگون دانش و در چارچوب اسلام و احکام اسلامي و مهمتر از همه مسئلهي حجاب توانستهاند حرکت بکنند، بايستي به زنان و دختران و دانشجويان زن دنيا عملا تفهيم کنند که علم به معناي بيبندوباري نيست و لازمهي تحصيل علم، بيقيدي نسبت به موازين اخلاقي در مورد معاشرت زن و مرد نيست؛ بلکه ميتوان با رعايت کامل اين موازين، علم را هم تحصيل کرد و به جاهاي بالايي رسيد و وجود شما ميتواند به عنوان يک نمونه از پيام جهاني اسلام نشان داده بشود.
بله، من هم اين را قبول دارم که گفتيد امروز دنيا تشنه است تا ببيند پيام اديان چيست. در ميان اديان عالم، آن ديني که ادعا ميکند ميتواند جامعه را به صورت همه جانبه بسازد، اسلام است. مسيحيت امروز و بقيهي اديان به طريق اولي، اين ادعا را ندارند; ليکن اسلام ادعا ميکند که ارکان بناي يک نظام اجتماعي را در اختيار دارد و ميتواند اين پايهها و رکنها را بنشاند و بر اساس اين پايهها، يک نظام اجتماعي و يک جامعهي سالم و پيشرفته بنا کند. ما بايستي در همهي بخشها، از جمله در مسئلهي کسب دانش و همچنين در پيوند با اين مسئله، مسئلهي زن و دانش، نشان بدهيم که اين امکان در اختيار اسلام است.