پس از ما تبره روزان روزگاری میشود پیدا قفای هر خزان آخر بهاری میشود پیدا مکش ای طور با افسرده حالان گردن دعوی که در خاکستر ما هم شراری میشود پیدا پس از فرهاد باید قدر این جانسخت دانستن که بعد از روزگاری مرد کاری میشود پیدا من خونین جگر از بسکه با خود داغ او بردم کنی هرجا بخاکم …
بیشتر بخوانید »