آخرین خبرها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانهای کوتاه زیبا

توله های فروشی

داستانک

مغازه‌داری روی شیشه مغازه‌اش اطلاعیه‌ای به این مضمون نصب کرده بود؛ “توله‌های فروشی“. نصب این اطلاعیه‌ها بهترین روش برای جلب مشتری، بخصوص مشتریان نوجوان است، به همین خاطر خیلی بعید بنظر نمی‌رسید وقتی پسرکی در زیر همین اطلاعیه هویدا شد و بعد از چند لحظه مکث وارد مغازه شد و پرسید: “قیمت توله‌ها چنده؟” مغازه دار پاسخ داد: “هر جا …

بیشتر بخوانید »

200 تومان لبخند بزن

داستانک

ایستاده‌ام توی صف ساندویچی که ناهار امروزم را سرپایی و در اسرع وقت بخورم و برگردم شرکت. از مواقعی که خوردن، فقط برای سیر شدن است و قرار نیست

بیشتر بخوانید »

کیک زندگی

کیک پزی

پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می‌داد که چگونه همه‌چیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و… مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم. روغن چطور؟ نه! و حالا دو تا تخم‌مرغ. نه مادربزرگ! آرد چی؟ از آرد خوشت می‌آید؟ جوش شیرین چطور؟ نه مادربزرگ! حالم …

بیشتر بخوانید »

دو فرشته

داستانک

دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند. این خانواده رفتار نا مناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند.

بیشتر بخوانید »