آخرین خبرها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانهای کوتاه و زیبا

حکایت ثناگویی امیر دزدان

ثناگویی امیر دزدان

حکایت ثناگویی امیر دزدان “ حکایتی از گلستان ثناگویی امیر دزدان… شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده به در کنند. مسکین، برهنه به سرما همی رفت… سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود. عاجز شد، گفت: …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه زن بی وفا

داستان کوتاه زن بی وفا

حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى …

بیشتر بخوانید »