فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانک
دو فرشته
دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند. این خانواده رفتار نا مناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند.
بیشتر بخوانید »چه شمشیر زیبایی
جنگ سختی شروع شده بود.صدای به هم خوردن شمشیر ها برای لحظه ایی قطع نمی شد. حالا سرداران و سربازان در سپاه تن به تن می جنگیدند.
بیشتر بخوانید »مسلمان واقعی
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بیشتر بخوانید »سه درس از یک دیوانه
آوردهاند که شیخ جنید بغدادی، به عزم سیر، از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند: او مردی دیوانه است.
بیشتر بخوانید »مرد تاجر و میمونها
روزی روزگاری در روستایی در هند مردی به روستایی ها اعلام کرد که به ازای هر میمون۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی ها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون،
بیشتر بخوانید »ضد حال باحال
دختر جوان مکزیکی به علت ماموریت شغلی به آرژانتین منتقل می شود و بعد از ۲ ماه که از انتقالش به آرژانتین می گذرد نامه ای از نامزد مکزیکیش دریافت می کند به این محتوا:
بیشتر بخوانید »داستان مورچه عاشق و حضرت سلیمان
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: که چرا این همه سختی را متحمل می شود؟
بیشتر بخوانید »داستان پادشاه و وزیر
سالهای بسیاردور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت . وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست .
بیشتر بخوانید »بازی با احساس
من را انتخاب کرد دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر
بیشتر بخوانید »ایمیل اشتباهی
A man checked into a hotel. There was a computer in his room* so he decided to send an e-mail to his wife. However* he accidentally typed a wrong e-mail address* and without realizing his error he sent the e-mail
بیشتر بخوانید »عروسی با 1 عیب کوچک
جواني مي خواست زن بگيرد به پيرزني سفارش کرد تابراي او دختري پيدا کند. پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را پيدا کرد و به جوان معرفي کرد وگفت اين دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگي فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنيده ام قد او کوتاه است!
بیشتر بخوانید »