غم بگذرد از من چو به من برگذری تو آن لحظه شوم شاد که در من نگری تو از نازکی پای تو ای یار دل من رنجه شود ار سوسن و نسرین سپری تو وین دیده روشن چو من از بهر تو خواهم خواهم که بدین دیده روشن گذری تو ای ناز جهان پیرهنی دوختی از ناز بیمست که این …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : مسعود سعد سلمان
در بزم پادشا نگر این کاروبار گل
در بزم پادشا نگر این کاروبار گل وین باده بین شده به طرب دستیار گل گل چند ماه منتظر بزم شاه بود وز بهر آن دراز کشید انتظار گل دیدار گل شده ست همه اختیار خلق تا بزم شاه ساخت همه اختیار گل گلبن ملونست چو دیبای هفت رنگ تا لعل سبز گشت شعار و دثار گل تا با می …
بیشتر بخوانید »