فاجعه حره چه بود ؟منطقه ای درخارج از مدینه که به حره مشهور است پس از واقعه کربلا که در ان امام حسین و 72 تن از یاران به شهادت رسیدند گروهی از مردم مدینه علیه یزید قیام کردند و ماجرای حره پیش امد برای مطالعه این واقعه با دانشنامه تی تیل همراه باشید.
واقعه حره
در سال 62 هـ . یعنی سال بعد از واقعۀ کربلا هیئتی از مردم مدینه به شام رفتند و از نزدیک دیدند که یزید علناً به شرابخواری و قمار و ساز و ضرب و دیگر اعمال زشت مشغول است، و کوچکترین ترتیب اثری به احکام اسلامی نمیدهد. آنها در بازگشت با عبدالله پسر حنظله غسیل الملائکه بیعت نمودند و بر ضد یزید قیام کردند و عثمان بن محمد بن ابی سفیان را با مروان حکم و سایر امویان از مدینه بیرون کردند و به طور آشکار یزید را لعنت نمودند و گفتند کسی که قاتل فرزندان پیغمبر و قاطع محارم و تارک نماز و شارب خمر است لیاقت خلافت ندارد. سپس درب زندان را شکستند و زندانیان سیاسی را آزاد کردند.
سران بنی امیه زنان و دختران خود را به منزل امام زین العابدین (علیه السلام) فرستادند که میدانستند فقط در آنجا مصون خواهند ماند و خود گریختند. امام زین العابدین هم آنها را همراه اهل بیت خود روانه یَنْبُع کرد که سی فرسخی مدینه است.
چون خبر قیام اهل مدینه به یزید رسید، از عبیدالله زیاد خواست عهدهدار سرکوبی اهل مدینه شود ولی او گفت همان جنایت کربلا برای او و خاندانش کافی است و عذر خواست.
یزید، مسلم بن عقبه پیرمرد مسلول شصت ساله را که از تبه کاران سنگدل بود با شصت هزار سپاه شامی که بوئی از مسلمانی نبرده بودند، روانه مدینه نمود. این لشکر در سنگستان خارج مدینه که به آن حَرَّه میگویند با انقلابیون مدینه مصاف دادند. انقلابیون مردانه جنگیدند ولی چون دو لشکر کاملاً نا برابر بودند سرانجام شکست خوردند و عبدالله رهبر قیام کشته شد.
لشکریان شام به مدینه آمدند و تا سه روز به دستور مسلم بن عقبه که به واسطۀ این خونریزی عظیم به وی لقب “مسرف” دادند، به کشتار مردم و غارت اموال و هتک نوامیس اهل مدینه اشتغال داشتند. و فقط کسانی از مرد و زن سالم ماندند که به خانۀ امام زین العابدین پناه بردند.
مدائنی مورخ اقدم روایت نموده که بعد از واقعۀ حَرَّه هزار زن بیشوهر، بچۀ نا مشروع زائید و آنها را اولاد حَرَّه نامیدند، و به قولی ده هزار زن گفتهاند.
آن ها پاس احترام حرم مطهر پیغمبر را هم نگاه نداشتند و با اسباب خود وارد روضه منوره رسول خدا شدند و به کشتار مردمی که به آن جا پناه برده بودند پرداختند. تعداد مقتولین را تا ده هزار نفر نوشتهاند، که هفتصد تن از سرشناسان قریش و مهاجر و انصار در میان آنها بودند. دو تن از اولاد ابو طالب نیز به اسامی ابو بکر بن عبدالله بن جعفر عون اصغر بن عبدالله بن جعفر برادر عون اکبر طیار، و که از شهدای کربلاست نیز بقتل رسیدند مادر عون اصغر جمانه دختر مُسیّب نَجِیه است که از تَوّابین بود و با سلیمان بن صرد خزاعی بر ضد عبیدالله زیاد قیام کرد و در عین ورده کشته شد. به گفتۀ مسعودی غیر از اولاد عبدالمطلب، فضل بن عباس بن ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب و حمزه بن نوفل بن حارث، و عباس بن ابو لهب نیز به قتل رسیدند.
مردم مدینه و همین چند تن از بنی هاشم که به دفاع از امام حسین برنخاستند، و آسایش را بر خطر قیام با آن حضرت برگزیدند، سر انجام در شهر خود و کنار زن و فرزند خویش با ذلت و خواری کشته شد! اینجاست که معنی “مرگ شرافتمندانه به از زندگی با ذلت و خواری است” به خوبی نمایان میگردد. این جریمهای بود که مردم مدینه با سکوت خود در مقابل مظالم یزید پلید پرداختند.
2ـ فاجعه هتک حرمت کعبه
مسلم بن عقبه سپس عازم مکه گردید، که به واسطۀ قیام عبدالله بن زبیر و حمایت مردم مکه از این قیام در تصرف او بود. ولی در بین راه مسلم درگذشت. یزید به جای او حسین بن نمیر را امیر لشکر کرد. سپاه شام شهر مکه را محاصره کردند، و در بلندیهای آن منجنیق نصب نمودند و خانههای مردم و مسجد الحرام را با سنگ و نفت که پارچهها را آغشته به آن مینمودند در هم کوبیدند و طعمه حریق ساختند، به طوری که کعبه قبلۀ مسلمین به کلی سوخت و دیوارهای آن فرو ریخت و منهدم شد.
عبدالله بن زبیر و مختار بن ابی عبید ثقفی به مسجد الحرام پناه برده بودند. لشکر حُسین بن نُمَیر تا سال 64 همچنان مکه را در محاصره داشتند و با مکیان به سرکردگی عبدالله بن زبیر میجنگیدند و در آن میان بسیاری کشته شدند، و خانهها ویران و اموال زیادی تلف شد. تا اینکه یزید بن معاویه در سال 64 مرد و لشکر شام مکه را رها کردند و به شام بازگشتند. ولی اهل مکه از این خطر که شاید جریمۀ سکوت خود در برابر طواغیت بود،رهایی نیافتند و در سال 72 هـ . عبدالملک مروان، حجاج بن یوسف را با لشکری به مکه فرستاد و او بار دیگر شهر مسجد الحرام را محاصره نمود و با پرتاب سنگ به وسیلۀ منجنیق که از کوه ابو قُبَیس یعنی مرتفعترین نقطۀ مکه رها میشد، دیوار مسجد الحرام را تخریب کرد و عبدالله زبیر را کشت و سرش را از تن جدا نمود و برای عبد الملک فرستاد و تنش را واژگونه به دار زد.
عوامل عدم تعرض سپاه اموي نسبت به امام سجاد (عليهالسّلام):
الف) موضعگيري امام سجاد (عليهالسّلام) و عدم شركت در اين قيام؛
ب) اجراي سياست تقيه از جانب امام:
اجرای این سیاست از سوی امام سجاد(ع) موجب شد يزيد سفارش كند كه متعرض امام سجاد (عليهالسّلام) نشوند و اين گونه شد كه در جريان واقعه حرّه تنها كسي كه بدون قيد و شرط از گزنه سپاه اموي در امان ماندند و اقرار به بردگي نكردند. علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… بن عباس بودند . مسلم با مردم مدينه بدين شرط بيعت كرد كه بنده يزيد باشند و كسي كه نميپذيرفت گردن ميزند و تنها علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… را معاف كرد.
خط مشی حضرت سجاد (عليهالسّلام) پس از رخداد عاشورا باعث شد كه جاسوسان و گزارشگران اموي كه در مدينه تعدادشان بيشمار بود و روابط و مسايل زندگي حضرت را زيرنظر گرفته بودند، نتوانند كوچكترين حركتي از ايشان برخلاف حكومت يزيد گزارش دهند و به همين جهت حضرت و پيروان ايشان از اين وقايع در امان ماندند و اهل بيت را كه در جريان كربلا به شدت مورد آزار قرار گرفته بودند، در واقعه حرّه مصون ماندند،
ج) مشيت الهي:
امام حجت خدا بر روي زمين است و خداوند وجود حجتش را از بلا حفظ ميكند. در جريان واقعه حرّه، امام از ابتدا در قيام شركت نكرد و همراه خانواه خود از شهر خارج شد و در ینبوع اقامت نمود و چهارصد نفر از مردم مدينه را در ميان خانه و خاندانش پناه داد و تا زمان بازگشت سپاه و خروج آن از مدينه پذيراي آنها بود.