آخرین خبرها

بازی با احساس

389196 dA4CxQPS 200x100 - بازی با احساسمن را انتخاب کرد
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر


به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود
مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد … و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی
خشک شدم

بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن
ای انسان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریز .. زخمی می شود … در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود
Rate this post
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *