تعریف هارمونی چیست ؟ تاریخچه پیدایش هارمونی ، آکورد نویسی با رعایت هارمونی ، کنسونانس و دیسونانس ، فواصل مطبوع و نا مطبوع در موسیقی ، هارمونی کلاسیک ، سه شیوه وصل آکورد در هارمونی ،هارمونی کروماتیک ، هارمونی مدرن ،امپرسیونیسم ، اکسپرسیونیسم ، هارمونی پلی تنالیته ، هارمونی کوارتال ، آتونال ، سریل مواردی هستند که در این مقاله با عنوان دانش هارمونی از دانشنامه تی تیل در خدمت شما خواهیم بود .
هارمونی (به انگلیسی: Harmony) ریشه در کلمات یونانی دارد و در محاوره یا فلسفه، هارمونی را «تناسب» معنا میکنند. از نظر ریشهای هارمونی به معنای وحدت و «هماهنگی» است و بیانگر یگانگی در اجزا و تشکیل یک واحد کل است.
اندازهگیری فرکانسها و هارمونیکهای آکورد لا ماژور بر اساس سنت
تعریف هارمونی چیست ؟
هارمونی، دانشی برای چند بخشی کردن موسیقی بر پایه ویژگی آکوردها و قانون وصل آنها به یکدیگر به قصد همراهی با ملودی است. بر خلاف ملودیها که به خوشایندی نواختن نتهای متوالی (و نه همزمان) میپردازد. هارمونی سبب ژرفا بخشیدن و غنای ملودی میشود. یک آفریننده موسیقی عامیانه (مانند یک خواننده که از گیتار استفاده میکند)، با آزمایش آکوردهای گوناگون، هم خوانترین آکوردها با حالت ملودی را برمیگزیند. در موسیقی کلاسیک غربی، موسیقیدان همزمان به خلق ملودی و هارمونی میپردازد. در برخی از انواع موسیقیهای بداههپردازانه مانند جاز نوازندگان بر مبنای چینش مشخصی از آکوردها، به آفرینش ملودی میپردازند. ریتم، ملودی و هارمونی سه بخش اصلی خلق یک اثر موسیقی را تشکیل میدهد.
تاریخچه پیدایش هارمونی
ژان فیلیپ رامو
در چند بخشی کردن موسیقی دو روش مختلف طی تاریخ تحول موسیقی به کار گرفته شدهاست. روش نخست دانش کنتر پوان است که با به هم بافتن ملودیهایی چند و مراعات قوانینی سخت و خشک ساخته میشد.
در قرون وسطی برداشت از هارمونی مربوط به دو صدا و در دوره رنسانس برای سه صدا که بهطور همزمان شنیده شوند بودهاست. این تغییرات بر اساس تقسیمبندی متفاوتی نسبت به تقسیمبندی فیثاغورث بود. هارمونی از نظر تاریخی و نگاه ریاضی، به کارهای فیثاغورث و پیروانش بر میگردد و آنها اولین کسانی بودند که با آزمایش روی سیمهایی با طولهای متفاوت و نسبت دادن طول سیمها به نتهای موسیقی و آزمایش روی ستون هوا که در آن مایعی هم وجود داشته باشد و آزمایشهای دیگر، سعی در تکامل نظریه خود (ساختار ریاضی وار جهان) داشتند.
پس از آن موسیقی غربی برای هماهنگی، غالباً دارای فواصل موازی بود. این فاصلهها وضوح اصلی ملودی را حفظ میکرد و در آوازهای کلیساها ایجاد و اجرا شده و از حالتهای رزنانس مربوط به همان آثار برای ایجاد هماهنگی استفاده میشد. با این حال با توسعه موسیقی پولیفونیک، ترکیب و استفاده از فواصل سوم و ششم، به آرامی جایگزین فواصل چهارم موازی و غیره شد و اعتقاد داشتند که فواصل سوم و ششم، شیرین تر و برای موسیقی پولیفونیک بهتر است و دارای انعطاف و هماهنگی با استاندارد سازهای جدید تر است.
در دوره باروک گسترش و پویایی دانش کنتر پوان توسط آهنگسازان به جایی رسید که آهنگساز و موسیقیشناس فرانسوی ژان فیلیپ رامو از روش کنترپوان به روش دیگری در چند بخشی کردن موسیقی رسید و نام آن را هارمونی نهاد. او در سال (۱۷۲۲م) کتابی با همین نام نوشت که از آن زمان تاکنون با وجود کتابهای بسیار دیگری که منتشر شدهاست تغییر محسوسی در روش رامو انجام نگرفتهاست.
آکورد نویسی با رعایت هارمونی
وقتی سه نت یا بیشتر همزمان اجرا شوند، آکورد ایجاد میشود. آکوردها به شکلهای مختلف ساخته میشوند. بعضی آکوردها از روی هم قرار گرفتن فاصلههای سوم، چهارم، دوم و فواصل مختلف تشکیل میشود.
کنسونانس و دیسونانس
کنسونانس (Consonance) فاصلهای در آکورد است که تأثیری قابل قبول و «مطبوع» بر شنونده دارد.
دیسونانس (Dissonance) فاصلهای در آکورد است که نقطه مقابل کنسونانس قرار میگیرد و تأثیری تنش زا و «نامطبوع» دارد.
بر خلاف حرکت نتهای پی در پی و متوالی که خوش آیند است؛ ولی اجرای همزمان فواصل، دارای صدای مطبوع یا نا مطبوع است.
فواصل مطبوع و نا مطبوع در موسیقی
خصیصه مشترک در تمام دیسونانسها این است که ناپایدارند و به یک صدا (درجه) بالاتر یا پایینتر از خود گرایش دارند، که به این حالت «حل شدن» میگویند. با حل شدن نت نامطبوع به یک درجه بالاتر یا پایینتر از خود به فاصلهای مطبوع میرسیم. بهطور کلی، هرچقدر تعداد هارمونیکهای مشترک تشدید شده بیشتر باشد، آن دو نت حالت کنسونانس بیشتری خواهند داشت و نسبت به یکدیگر مطبوع ترند.
حل فواصل نامطبوع به مطبوع ، فاصله «مطبوع» یا کنسونانس ، فاصله «نا مطبوع» یا دیسونانس
هارمونی کلاسیک
در هارمونی کلاسیک آکوردها از روی هم قرار گرفتن فاصلههای سوم بوجود میآید. در حالت طبیعی، آکوردها به صورت موازی و روی درجات گام به صورت افقی حرکت میکنند ولی در دانش هارمونی آکوردها به چهار بخش تقسیم میشود و در نتیجه یکی از نتهای آکورد سه صدایی باید تکرار شود ، آکوردها طبق قوانین هارمونی و به صورت عمودی به هم وصل میشوند و بافت موسیقی شکل میگیرد.
سه شیوه وصل آکورد در هارمونی
وصل آکوردهای دارای دو نت مشترک که باید در همان بخش تکرار شوند.
وصل آکوردهای دارای یک نت مشترک که باید در همان بخش تکرار شوند.
وصل آکوردهای بدون نت مشترک که باید بخش باس نسبت به سه بخش بالایی به صورت مخالف به بالا یا پایین حرکت کنند.
در این قانون هر نوع پرش بیش از فاصله سوم در بخشها (بخش باس تا فاصله پنجم) ممنوع است. همچنین تکرار نت هفتم (محسوس)، عبور بخشها از یکدیگر، فاصله بیش از یک اکتاو در بخشها به جز بخش باس، حذف نت سوم آکورد، حرکت موازی بین بخشها به فاصلههای پنجم و اکتاو، خطا است.
شیوه وصل آکوردها در دانش هارمونی، در خط بالا آکوردها به صورت موازی و افقی حرکت میکنند و در دو خط پایینی آکوردها در همان درجات طبق قانون هارمونی به هم وصل شدهاند
هارمونی کروماتیک
هارمونی کروماتیک با عبور از فرم در موسیقی کلاسیک، به سبکی از موسیقی در دوره رومانتیک رسید که آهنگسازان در آثارشان صاحب سبکهایی متعلق به خودشان شدند و به بیان احساسات شدیدتر توجه کردند و به جذابیتهایی مانند: عشق، ایدههای شخصی از یک موضوع، احساسات مالیخولیایی و شیطانی، الهام گرفتن از داستان، شعر و شخصیتهای اسطورهای در قالب موسیقی برنامه ای، توجه به طبیعت، احساسات ناسیونالیستی و توجه به هویت و فرهنگ دیگر ملیتها، و برای بیان آزادانه این احساسات، به کشف و ترکیب رنگهای صوتی جدیدی رسیدند.
استفاده از هارمونی کروماتیک برای رنگ و حرکت بخشیدن به موسیقی است، آکوردهایی که دربردارندهٔ صداهایی غیر از صداهای معمول در گامهای رایج ماژور با مینور بود، برجستگی بیشتری یافت. چنین آکوردهائی به جای آنکه فقط در گامهای ماژور یا مینور باشند (که دارای هفت صدای متفاوت و معین هستند) از گام کروماتیک استفاده میشود که تمام دوازده صدای آن، صداهای به کار رفته در گامهای ماژور و مینور را شامل میشود. در موسیقی این دوره، آکوردهای دیسونانس بسیار آزادتر از دورهٔ کلاسیک به کار گرفته میشدند؛ و با تأخیر عمدی در حل آکوردهای دیسونانس بر آکوردهای کنسونانس، حالتهائی پرکشش، پرتنش و رمزآلود ایجاد میکردند.
در اواخر این دوره، ناپایداری در حفظ تنالیته شدیدتر و مرکزیت «تنال» اهمیت کمتری یافت ولی قوانین وصل آکوردها در هارمونی همچنان به قوت خود باقی ماند.
نمونهای از کاربرد هارمونی کروماتیک (چهار میزان اول) و هارمونی کلاسیک (سه میزان آخر) قطعه: «خواب جادویی» از اپرای «والکوره» اثر: ریشارد واگنر
هارمونی مدرن
پس از تثبیت هارمونی کلاسیک و رومانتیک، آهنگسازان تلاش کردند تا خود را از محدودهٔ بستهٔ یک تنالیته برهانند و با دوری هر چه بیشتر از مرکزیت تنالیته تا مرز بدون تنال پیش رفتند و پایهریزی موسیقی قرن بیستم شکل گرفت.
امپرسیونیسم
سبک امپرسیونیسم ابتدا در نقاشی قرن نوزدهم شکل گرفت و پس از مدت کوتاهی در سایر هنرها نیز جایگاه خود را پیدا کرد. اولین آهنگساز پیشرو در این سبک، کلود دبوسی آهنگساز فرانسوی بود که هارمونیهای کلاسیک، رمانتیک و همه قوانین رایج هارمونی را نادیده گرفت و به سمت ایدههای به شدت شخصی جدید از وصل آکوردها و گامهای قدیمی و شرقی حرکت کرد.
در موسیقی امپرسیونیستی استفاده از حرکت موازی آکوردها، گامهای غیرمعمول و کلیسایی، استفاده آزادانه و خلاقانه از کروماتیسم، بکارگیری آکوردهای دیسونانس پی در پی بدون حل، حرکت گسترش یافته تمها بدون تکرار و در مسیر نا روشن و مبهم، استفاده از آکورد با فواصل چهارم و پنجم به جای سوم، از ویژگیهای آن است.
در این سبک با وجود دگرگونیهای زیاد و با وجود فشار در کاهش مرکز تنال، موسیقی همچنان دارای تنالیته است.
اکسپرسیونیسم
مکتب اکسپرسیونیسم در مقابل امپرسیونیسم که احساسات بیرونی را ترسیم میکرد با الهام از نقاشیهای این سبک به احساسات درونی و ذهنی روی آورد و تحت تأثیر نقاشیهای آن دوران، ترسیم موضوعاتی چون: وحشی گری، زشتی، ویرانگری، مخالفت با زیبایی ظاهری و ناهنجاریهای ذهنی را بازگو میکردند.
در این سبک، از قوانین هارمونی پیروی نمیکنند و استفاده از اصوات غیرمعمول (سازی) و (انسانی)، دیسونانسهای شدید، ریتمهای ناموزون، تعویضهای سریع تنالیته و عدم درک شنونده از تنالیته اصلی، استفاده همزمان از دو تنالیته، فضا سازیهای غیرمعمول در ارکستر، از ویژگیهای این سبک است.
از آهنگسازان این سبک میتوان به آثار اولیه آرنولد شوئنبرگ (پیرو لونر) و آلبان برگ (اپرای وتزک) اشاره کرد.
قسمتی از پرده سوم اپرای وتزک اثر: آلبان برگ
هارمونی پلی تنالیته
هنگامی که دو یا چند تنالیته بهطور همزمان در یک قطعه شنیده شوند، آن را «پلی تنالیته» (polytonality) یا «بی تنالیته» (Bitonality) مینامند.
این شیوه در کارهای ایگور استراوینسکی و تا اندازهای در روشهای بلا بارتوک بر روی ریتم و تنالیته تجلی یافتهاست. در این شیوه تاکیدهای نامنظم ریتم، و الگوهای متفاوت در ریتم و هارمونی که پیشبینی موقعیت بعد از آن را توسط شنونده دشوار میکند و حرکتی دیوانه وار و نوین به موسیقی میدهد.
در شیوه «چند تنالیته»، کوشش برای ایجاد سازمان نوین تنال است و به مفهوم سنتی آن به کار گرفته میشود و همزمان یا با اختلاف اندک زمانی اجرا میشود.
پتروشکا اثر: ایگور استراوینسکی، خط بالا در دو ماژور و خط پایین در فادیز ماژور همزمان اجرا میشود.
هارمونی کوارتال
در هارمونی کوارتال فواصل چهارم و معکوس آن فواصل پنجم، فواصل اولیه هستند و فاصلههای دوم و معکوس آن هفتم، فاصلههای ثانویه هستند.
در این شیوه، از فواصل سوم که ساختار هارمونی را تشکیل میدهد و تنالیته را تثبیت میبخشد استفاده نمیشود و آکوردها در دایره چهارمها (دو، فا، سیبمل، می بمل …) و معکوس آن پنجمها، جریان دارد. بر این اساس نظریه پردازان مدرن از آن به عنوان «دایره چهارمها» نام میبرند.
مثال از یک آکورد کوارتال
هارمونی کوارتال: قطعه میکروکاسموس اثر: بلا بارتوک
آتونال
آتونالیته (به انگلیسی: Atonality) به معنی بدون تنالیته است. در اواخر قرن نوزدهم و پس از کروماتیسم شدید در دوره رومانتیک، تغییر پی در پی تنالیته و چند تونالیتگی، منجر به تحولی نو در استفاده از هارمونی و آکوردها بدون در نظر گرفتن تنالیته شد و پایهگذاری مکتب دودکافونیک توسط «آرنولد شوئنبرگ» شکل گرفت. در این سیستم به علت فقدان تنالیته، ملودیهای تغزلی، هارمونی غنی و ریتم یکدست، شوئنبرگ را بر آن داشت که ساختار نوینی تحت عنوان (ردیف دوازده تنی) ارائه کند.
این شیوه به دو شکل میتواند استفاده شود:
1 : خطوط ملودیک و آکوردها بهطور آزاد و مستقل حرکت کرده و از دوازده نت موجود در گام کروماتیک استفاده کند.
2 : بهطور دقیق تابع قواعد دوازده صدایی «سریل» (دودکافونیک) باشد.
سریل
سریالیسم عبارت است از تنظیم (دوازده تن کروماتیک) در یک «سری» یا «ردیف» است. در این ردیف همه تنها دارای ارزش یکسانی هستند و تکرار نمیشوند تا هیچ مرکز صوتی یا تنالیته قابل تشخیص نباشد. پیروان این مکتب از چهار روش برای بسط و گسترش «ردیف پایه ای» که ساخته بودند استفاده میکردند و عبارتند از: وارونه کردن فواصل، حرکت واژگون و قهقرایی، وارونه و قهقرایی، با این روش گسترش روی ردیف پایه، سریهای جدیدی برای ادامه قطعه بوجود میآید. موسیقی سریل در مجموع همیشه پولیفونیک بوده و درک و دریافت این نوع موسیقی به خاطر پیچیدگی آن، دشوار است. آنتون وبرن و آلبان برگ از دیگر پیشروان این سبک هستند.
در ادامه آهنگسازان راههای دیگری برای تکامل این سبک در پیش گرفتند و با بهرهگیری از عناصری چون ریتم، رنگ آمیزی، سازبندی و… به شیوه جدید تری تحت عنوان «سریالیسم همهجانبه» رسیدند. از ادامه دهندگان این روش میتوان به پیر بولز اشاره کرد.
سریالیسم همهجانبه، امکان کنترل پارامتری کامل و ریاضی وار در موسیقی را فراهم ساخت و زمینهساز استفاده از این تکنیک برای موسیقی الکترونیک و کامپیوتری شد.
دوازده تن کروماتیک به دو شیوه در قطعه «واریاسیون برای ارکستر» اثر: آرنولد شوئنبرگ
مقاله ای که در خصوص هارمونی مشاهده کردید بخشی از قوانین تاریخچه و اصول کلی هارمونی در موسیقی را شرح داده بود مقاله ای نیز در وب سایت با موضوع هارمونی در موسیقی نگارش گردیده است که به زبانی ساده اصول هارمونی را آموزش می دهد جهت مشاهده این مقاله بر روی کلمه هارمونی در موسیقی کلیک کنید
منبع : نت پیانو
بابت مقاله مفیدی که در خصوص هارمونی نت های موسیقی قرار داده اید کمال تشکر را دارم و امیدوارم مهچنان با انگیزه هرچه بیشتر ادامه دهید
یه بار این مقاله شما را مطالعه کردم چیز های زیادی یاد گرفتم واقعا ممنون حالا دیگه یک پا آهنگساز شدم خخخ
سلام هارمونی سه خطی یعنی چی
به نظر شما بهترین نرم افزار برای تنظیم نت های موسیقی چیه
سلام ممنون بابت اطلاعاتی که بصورت رایگان در اختیار کاربران قرار می دهید بنده هر روز برای مطالع به وب سایت شما سر میزنم
سلام دیروز استادم بهم یک پروژه واگذار کرده در مورد هارمونی کاسته و کامل اگر لطف کنید اطلاعاتی در این هخصوص قرار دهید واقعا از شما ممنون خواهم شد . با تشکر
من برای Vers در حال پایه به این شکل آکورد نویسی کردم
Scale : C Major
Am-Am-G-F-Am-Am-G-F
اگر دقت کرده باشید اکورد ورس با Am شروع شد چون نت غالب در این میزان هم A هست
فرمول های هارمونی که اکثرا به این شکل هست : iii7-vi7-ii7-V7-Iو میگن اگه اکورد ها به سمت نت Tonic حرکت بکنه دلنشین تره پس من باید چیکار کنم ؟
چطور میشه روی همچین اکوردی پیاده سازی کرد ؟
گام Chorus من با نت C شروع شده و به همین دلیل گام کلی رو C در نظر گرفتم اما در ورس ها که با A شروع میشه باید چیکار کنم ؟
اگر دقت کنید I در هارمونی باید نت Tonic باشه که در گام C Maj و Cmin تفاوت داره و اینطوری کل I-III-IV-V و … به هم میریزه !
البته ملودی در Vers با E شروع و تموم میشه اما میزان اول آکورد های من شروع و پایان ملودی نیست و روی نت A آکورد ها شروع میشه و در پایان هم به شکل سولو با نت E تموم میشه
من اصلا ازهارمونی سر در نمیارم
الانم این ها رو خوندم بیشتر گیج شدم
هیچ وقتم علاقه نداشتم اینطوری برم دنبال موسیقی
درسته علم موسیقی ندارم
ولی یکم سخت گرفتین کلا
مثل این که آدم بخواد دنبال استعاره و قافیه باشه تو سعدی
ولی کلا بحث خوبی بود
— \پست های متوالی ترکیب شد, 9/1/18, تاریخ ارسال پست اول: 9/1/18 —
دوستان خواهش می کنم بحث رو ادامه بدید با رعایت این مسعله که همدیگرو تخریب نکنیم ،
داشتم استفاده می کردم از نظر اساتید
من علم موسیقی ندارم
ولی خیلی ساده اگر مثلا من chord E رو داشته باشم ملودی از لادیز شروع بشه
قشنگ نیست ؟
اگه برای سبک pop میخای بهتر بشی، این جور کتابها خیلی کمک میکنه. واگر نه اگه همینجوری یک ملودی بزنی و بگی خوب حالا چی کار کنم کمکی نمیکنه. چون برای ملودی بعدی میخای چی کار کنی؟
چون احتمالا کتابهای آهنگهای فارسی که درست تنظیم شده باشن شاید نباشه، بهتر که از کتابهای آهنگهای خارجی استفاده بکنی. چون هم قوی تر هستن و هم درست تنظیم شدن، و آهنگا mp3 رو هم که میشه پیدا کرد. اگه بتونی کوردها رو بخونی و یک خورده هم نت خوندن بلد باشی میتونی خیلی چیزها از این جور کتابها یاد بگیری.
نمیدونم pdf این هارو میشه پیدا کرد یا نه. حالا حتما لازم نیست این کتاب باشه . کتاب lead sheet هم برای آهنگهای pop پیدا کنی اوه هم خوب هست.
یک کار دیگه هم که میتونی بکنی این هست که ملودی رو خودت روشون کورد بذاری و بد مقایسه بکنی با ورژن اوریجینال.
اگه حوصله داشتی که با معلم هارمونی بخونی که خیلی بهتر، ولی اگه الان نمیشه اون کار رو کرد بالاخره باید از یک جا شروع کنی.
تعریف ساده هارمونی
هارمونی چیست؟
هارمونی دانشی است برای چند بخشی کردن موسیقی بر پایه خصوصیتهای آکوردها و شایستگی وصلشان به یکدیگر به قصد ساختن ملودیهای زیبا.کسانی که قصد آموختن هارمونی را دارند باید به تئوری بنیادی موسیقی احاطه کامل داشته باشند در آغاز هارمونی یک دانش مقدماتی به نام – آکورد شناسی باید فرا گرفت.
سلام ایا ممکنه در مورد هارمونی نوشتن برای نت های پیانو هم کمی توضیح بدید
من قصد دارم یک ملودی را با رعایت هارمونی آکورد گذاری اگر در این خصوص توضیحاتی را بفرمایید ممنون می شوم
در مقاله ای دیگر حتما در این خصوص صحبت خواهیم کرد
بسیار عالی بود و موفق باشید و خسته نباشید