مقاله ای درباره آناتومی و عملکرد پوست”
اپیدرم Epiderm
اپیدرم خارجی ترین لایه پوست بوده و نقش اصلی آن حفاظت در برابر عوامل محیطی است که به طور عمده از خشک شدن جلوگیری میکند که این عمل بطور خاص توسط خارجی ترین لایة اپیدرم یعنی لایة شاخی (Stratam corneum) انجام میشود.
پوشش اپیدرم سنگفرش مطبق بوده و ضخامت آن از ۵/۰ میلی متر در ناحیه پلکها که نازکترین بخش پوست است تا ۵/۱ میلی متر در کف دست و پاها که ضخیم ترین بخش پوست است متغیر است و این حائز اهمیت می باشد زیرا اگر از حداکثر ضخامت ذکر شده در ناحیهای خاص از پوست در حین اعمال زیبایی عبور کنیم احتمال ایجاد جوشگاه (scar) و آسیب دائمی پوست را فراهم میآورد. برای فهم بهتر ضروری است با سه اصطلاح اولسر (ulcer) ، اروزیون (Erosion) و اسکار (scar) آشنا شویم:
Ulcer: به معنای از دست دادن اپیدرم و درم به صورت موضعی است که ضایعه از محل اتصال اپیدرم به درم نفوذ کرده و با بجا گذاشتن scar بهبود مییابد.
Scar: جایگزینی بافت فیروزه به جای بافت اولیه که در اثربیماری یا آسیب ایجاد میشود.
اپیدرم شامل 2 دسته سلول و 5 لایه میباشد.
سلولهای اپیدرم عبارتند از:
1- کراتینوسیتها که پدیده شاخی شدن را تکمیل مینمایند.
2- ملانوسیتها
5 لایه از عمق به سطح عبارتند از:
1- لایة سلولی پایه (stratum Basale)
2- لایة خاردار (stratum spinusum)
3- لایه سلولهای دانهدار (stratum Granolosum)
4- لایة سلولهای شفاف (stratum lucidum)
5- لایه سلولهای شاخی (srartum corneum)
الف) لایة سلولی پایه (stratum Basale)
این لایه عمقی ترین لایه اپیدرم بوده که از یک ردیف منفرد سلولهای استوانهای به نام سلولهای بازال تشکیل یافته است. اینها زوائدی دارند که اپیدرم را به درم زیرین متصل مینماید. این سلولها بر روی صفحهای به نام غشای پایه قرار دارند که وظیفة تقسیم و ساختن سلولهای جدید را بر عهده دارد. در این لایه ملانوسیتها و سلولهای مرکل قرار دارند.
ب) لایة خاردار (stratum spinusum)
سلولهای این لایه سنگفرش و چند ضلعی نامنظم و نسبتاً مسطح و حاوی کراتین بوده و به اینها آکانتوسیت یا لایة خاردار میگویند که در حقیقت همان کراتینوسیتهای تکامل یافتهتر از سلولهای بازال میباشند و برحسب محل آناتومیک پوست از 5 الی 12 ردیف سلولی تشکیل شدهاند. سلولهای این ناحیه از طریق ارتباطات بین سلولی «پلهای بین سلولی» به نام دسموزوم به یکدیگر متصل میباشند و با پیشرفت سیر تکاملی آنها دسموزوم های اولیه جدا شده و سلولها بطور مستقل به طرف سطح حرکت مینمایند و مجدداً به هم متصل میشوند که در زیر میکروسکوپ الکترونیکی سطح شان بصورت خاردار دیده میشود و به همین خاطر به لایة دربرگیرنده آنها طبقة خاردار میگویند. وقتی پوست ناحیهای تحت فشار باشد ضخامت این طبقة سلولی افزایش مییابد در لایة عمقی این طبقه نیز ساخت ملانین صورت میگیرد. در این طبقه سلولهای لانگرهانس نیز وجود دارد.
ج ) لایه سلولهای دانهدار (stratum Granolosum)
سلولها در این لایه بیش از لایه پیش مسطح میگردند. ضخامت این لایۀ دانه دار با ضخامت لایة شاخی نسبت مستقیم دارند . به عنوان مثال در پلک از 1 الی 5 ردیف سلول تشکیل شده اما در مناطقی که لایة شاخی ضخیمی دارند مانند کف دست و پا تا 10 ردیف سلول مشاهده میشود. سلولهای این لایه از گرانولوسهای کراتوهیالن پُر شدهاند و سلولهای قسمت های فوقانی تر بتدریج اجزاء حیاتی خود را از دست میدهند یعنی هسته ، دستگاه گلژی ، میتوکندری و …
د ) لایة سلولهای شفاف (stratum lucidum)
در این لایه 3 الی 5 سلول نازک مسطح و به رنگ قرمز شفاف داریم و این لایه فقط در پوستهای ضخیم کف دست و پا مشخص میباشد. در این لایه سلولها مرده یا در حال مرگ میباشند.
بین طبقه شفاف و دانه دار ورقة نازکی ازکراتین قرار گرفته که میتوان آن را سد محافظت پوست به حساب آورد.
هـ ) لایه سلولهای شاخی (srartum corneum)
لایه بسیار فعال و حیاتی اپیدرم و در واقع خارجیترین لایة اپیدرم میباشد که از یک سو در تماس با هوای بیرون و از طرف دیگر در تماس با عناصر و آب داخل پوست میباشد.
اعمال اصلی
الف – سد دفاعی و محافظتی در برابر عوامل آلاینده و آسیب رسان و عوامل میکروبزا
ب – کنترل کننده بسیار مؤثر در خروج آب از اپیدرم
این لایه را از لحاظ ظاهری به شکل بلوک هایی میتوان تصور کرد که توسط سیمانی از جنس لیپیدهای مختلف عمدتاً سرامید ceramide و سربروزید cerbroside تشکیل شده است. نقش این لیپیدها اتصال سلولهای کورنیوسیت لایه شاخی به یکدیگر و سنگفرش نمودن کف این لایه است که در جهت اعمال خاصیت سدی Barrier function این لایه حائز اهمیت است.
صابون جزو سورفاکتانت های آنیونی میباشد که در واقع ملح سدیمی اسیدهای چرب است که خاصیت برداشتن چربیهای سطح پوست را به خوبی ایفا میکند. لیکن میزان برداشتن چربی از سطح پوست را نمیتواند بخوبی کنترل نماید ، لذا به هنگام مصرف مکرر و نابجای آن میتوان چربیهای لایة شاخی همچون سرامید و سربروزید را هم با خود ببرد و باعث بوجود آمدن آسیبی در این لایه حیاتی شود و بدین جهت است که ۵/۲ الی 3 ساعت بعد از مصرف صابونها با خشکی پوست مواجه خواهیم بود و در این فاصله باید از مصرف مواد محرک خودداری نمود زیرا در طی زمان فوق پوست مستعد آسیب رسی میباشد.
بلوغ سلولی یا پدیده تمایز
سلولهای شاخی شده دائماً در سطح پوست از بین رفته اما سلولهای لایههای عمقی اپیدرم تکثیر مییابند و جای این سلولهای جدید را میگیرند در حالی که از عمق به سطح میآیند کراتین میسازند و کراتین عاقبت تمام سیتوپلاسم سلول را گرفته میمیرد و بالاخره از سطح پوست جدا میشود و این پدیده تبدیل سلولها به یکدیگر از لایه بازال به بالا در جهت تکامل و شاخی شدن را بلوغ سلولی یا پدیدة تمایز میگویند که در انتهای تکامل مرگ سلولی تشکیل لایه ریزش کننده یا پوسته ریزی کننده است (scaling)
رنگ پوست
در نتیجه 6 ترکیب ایجاد میشود:
1- کاروتن
2- هموگلوبین
3- ملانین
4- بیلی روبین ¬ که سبب زردی پوست میشود.
5- ملانوئید ¬ شبیه ملانین
6- چربیهای زیرجلدی
تغذیه اپیدرم
اپیدرم فاقد عروق خونی بوده و مواد غذایی و اکسیژن مورد نیاز خود را از عروق خونی درم با انتشار از لا به لای سلولها دریافت مینماید.
افزایش سرعت تمایز بطوری که ما پوسته ریزی را میبینیم به دلایل ذیل می باشد:
1- اگزما
2- آفتاب سوختگی
3- پسوریازیس
4- درماتیت سبورئیک
5- نور خورشید
علل افزایش سرعت تمایز در اثر نور خورشید:
* مراحل منظم تبدیل شدن از بین میرود
* سلولها هسته دار هستند
* نظم بهم خورده و ضخامت نامتناسب بوجود میآید
* عدم ساخت کراتین
* ریزش یکدفعه سلولهای مرده را داریم لذا تأخیر دفاعی و همچنین افزایش تبخیر اپیدرم که پوست مستعد خشکی میباشد
برخی از ضمائم اپیدرم
1- سلول مرکل: نقش در حس پوست داشته و در لایة بازال قرار دارند.
2- سلول لانگرهانس: این سلولها از مغز استخوان منشأ گرفته ، ستارهای شکل بوده و در حقیقت ماکروفاژهای اپیدرمی میباشند و نقش دفاعی را بر عهده دارند.
الف – دفاع در برابر ذرات بیگانه
ب- مؤثر در روند پیری
3- کراتین: کراتینوسیتها اصلی ترین سلول موجود در اپیدرم بوده که بافت اصلی آنرا تشکیل میدهند و دو عمل اصلی دارند.
الف – ساخت کراتین
ب – دفاع از بافت زیرین (حفاظت)
نقش کراتین
الف ) جلوگیری از تماس نور خورشید ( ضدآفتاب فیزیکی ، باعث انعکاس اشعه ماوراء بنفش ، انعکاس کم و جذب مادون قرمز )
ب ) PH اسیدی پوست را متعادل می کند.
ج ) نقش سدی داشته و مانع خروج آب از اپیدرم میگردد.
4- ملانوسیت: در لایة بازال اپیدرم و نقش اصلی را در ساختن ملانوزومها یا جسمکهای حاوی ملانین دارد. البته ملانوسیتها در عمیق ترین لایة خاردار نیز وجود دارند.
در پوست بدن دو نوع ملانین وجود دارد
* یوملانین : که سیاه است و حالت قهوهای تیره به پوست میبخشد افراد دارای این ملانین بیشتر برنزه میشوند. در سیاه پوستان بیشتر این نوع رنگدانه را داریم.
* فئوملانین: که روشن تر بوده و رنگ قرمز تا نارنجی دارد. اینها خاصیت برنزه شدن کمتری دارند و در سفید پوستان بیشتر این نوع رنگدانه را داریم.
ملانین در بدن انسان 3 نوع نقش ایفا می نماید
الف – پراکنده کردن پرتوهای دریافتی
ب – نور مرئی را جذب کرده و انرژی را جهت تشکیل پیش سازهای ملانین مصرف و باقی انرژی را بصورت گرما آزاد مینماید UV®IR
ج – با جلوگیری از رادیکالهای آزاد بخصوص نوع یوملانین از سلولها محافظت مینماید یعنی ترکیب با اکسیژن و تشکیل اکسی ملانین با مکانیسم taning ( برنزه شدن) مانع آسیب میشود.
PH پوست
PH پوست اسیدی یعنی بین 5 الی 6 میباشد لذا هر چه صابون مصرفی ما به PH پوست نزدیکتر باشد یعنی اسیدی باشد به نفع پوست است.
نقش صابون اسیدی
الف – کنترل عفونت ثانویه
ب – خود محیط اسیدی روند ترمیم را تحریک مینماید.
درم (Dermis)
لایة حقیقی پوست میباشد و از بافت ویژهای به نام بافت همبند تشکیل یافته است . این لایه شامل پروتئین رشتهای به نام کلاژن و رشتههای ارتجاعی میباشد .
به برآمدگیهای درم، پاپی درم Dermal papilea و به برآمدگیهای اپیدرم به طرف عمق Rete Ridge گفته می شود.
ضخامت درم بین mm3/0 در پلک تا mm3 در پشت متغیر است و عناصر تشکیل درم شامل دو طبقه است 1- طبقة پاپیلار 2- طبقة رتیکولار
1- طبقة پاپیلار یا بخش نازک فوقانی
بلافاصله زیر اپیدرم قرار داشته و حاوی پاپیلارها میباشد که سبب ایجاد خطوط ظریف در ظاهر اپیدرم میگردند. کلاژن رشتة اصلی این طبقه می باشد که به صورت نامنظم و درهم قرار داشته و هر چه المانهای آن ضخیم تر باشد قوام پوست بیشتر می شود . کلاژن بیش از الاستین می باشد ، ولی در تابش نور خورشید خصوصاً مادون قرمز این تعادل بهم ریخته و پدیدة Dermal Elastosis که فرد مستعد پیری و سرطانی شدن میگردد. در این طبقه عروق خونی نیز وجود داشته که تغذیه درم و اپیدرم را نیز برعهده دارند.
2- طبقة رتیکولر یا بخش ضخیم تحتانی
در این لایه نیز کلاژن داریم که بسیارمنظم میباشد و در عین حال رشتههای الاستین و رتیکولین نیز موجود می باشند که موازی سطح پوست قرار دارند ، لذا در جراحیها برش موازی این خطوط باعث عدم به جا ماندن اسکار جراحی میشود.
با افزایش سن رشتههای ارتجاعی درم تحلیل رفته و الیاف کلاژن آن ضخیم و غیرطبیعی میگردد . ساخت کلاژن کاهش مییابد و سبب ایجاد چین و چروک پوست میگردد.
انواع سلولهای درم
فیروبلاستها : سازنده کلاژن (قوام دهنده پوستی) و عناصر رشتهای شامل رتیکولین و الاستین (ایجاد خاصیت ارتجاعی، کشسانی و الاستیسیته)
هیستوسیتها : شبیه سلولهای لانگرهانس می باشند .
ماست سل ها : باعث بروز واکنش حساسیتی می شوند .
سلولهای عصبی : در اینجا دو نوع سلول عصبی وجود دارد .
الف – جسمکهای عصبی : باعث دریافت حس لمس و فشار
ب – پایانههای عصبی فاقد میلین : انتقال حس خارش، درد و حرارت
ضمائم پوستی
ضمائم پوستی شامل سه قسمت عمده می شود :
الف ) واحد پیلوسباسه
ب ) سبوم
ج ) غدد عرق
الف ) واحد پیلوسبابه
در اصل از ضمائم اپیدرم می باشد که در درم فرو رفته است بیشتر در نواحی T صورت (پیشانی تا روی بینی، ناحیة جلوی قفسه سینه و پشت کتفها) قرار دارند.
اجزاء این واحد عبارتند از:
1- ریشه و پیاز مو
2- لایه بازال
3 – غدة سبابه: تولید کننده سبوم که نقش اصلی در چرب نمودن ساقه مو را دارد و توسط سیستم هورمونال کنترل میشود.
4- مجرای غده عرق: که از نوع آپوکربن بوده و به ناحیه ایسموس کانال مو باز شده و ترشحات خود را تخلیه مینماید.
5- میکروبهای هم زیست که اکثراً پروپیونیوم آکنه میباشد که این میکروبها بی هوازی بوده و در اثر بسته شدن مجرا و کاهش اکسیژن پاتوژن شده و باعث ایجاد آکنه التهابی و چرکی میگردد.
6- مجرای خروجی مو که به پوست هدایت میشود.
7- عضله راست کننده مو
وظایف واحد پیلوسبابه
1- محل رویش و ریزش مو
2- تولید چربی پوست و به سطح رسانیدن آن
3- کمک به تخلیه ترشحات غدد آپوکرین
بسته شدن واحد پیلوسبابه باعث تجمع ترشحات و اگرکراتین مجرا را گرفته و مانع رسیدن اکسیژن شود کومدون سرسفید و رسیدن اکسیژن باعث کومدون سرسیاه میگردد . ورود میکروب به مجرا التهاب ایجاد نموده و آکنه داریم.
میزان تولید سبوبم در ارتباط مستقیم با هورمونهای آندروژنیک میباشد که از غدد فوق کلیه و آدرنال ترشح میشوند . اوج ترشحات این غدد در دختران 9 سال و در پسران 14 الی 15 سال میباشد.
ب ) سبوم
از غدد سباسه تولید شده و اعمال آن شامل:
1- اثر جلوگیری کننده از رشد باکتری
2- حفظ دمای بدن در هوای سرد
3- چرب کردن و روغنی کردن پوست
4- جلوگیری از چین و شکن پوست در هوای گرم
ج ) غدد عرق
در سراسر بدن پراکندهاند و دو دستهاند:
1- غدد عرق آپوکرین
تخلیه از طریق واحد پیلوسبابه
ترشحات بودار و حاوی مواد نیتروژن
ترشحات غلیظ تر از غدد اکرین
عصب دهی سمپاتیک
2- غدد عرق اکرین
مستقیماً به پوست باز میشود
مواد آب مانندی ترشح مینماید که به نگهداری و ثبات دمای بدن کمک مینماید
ترشحات فاقـد بو
عصب دهی پاراسمپاتیک
عصب رسانی پوست
عصب سمپاتیک
عضله راست کننده مو
غدد عرق آپوکرین
عضله جدار عروق پوست
عصب پاراسمپاتیک
غدد عرق اکرین
هیپودرم یا زیرپوست
حد مشخص با درم ندارد و از بافت همبند سستی تشکیل شده که بوسیلة نوارهای کلاژن به حجرههای کوچک تقسیم میگردد.
وظایف این لایه هیپودرم
1- تغذیه پوست
2- محافظت کننده : به اعضای زیرین می چسبد و اجازة لغزش پوست روی بافت زیرین را میدهد
3- عایق حرارتی