بهترین جملات عاشقانه “
تعمیرگاهى باید ساخت از آغوشت براى وقتهایى که حالم خیلى خراب است…
من برای سالها مینویسم…سالها بعد که چشمانت عاشق میشوند…
افسوس که قصه ی مادر بزرگ راست بود دوستان من
همیشه یکی بود یکی نبود …
جملات عاشقانه
نه، دنیا کوچک نیست
وگرنه من هر روز نشانی خانهات را گم نمیکردم
و لابهلای سطرهای غمگین زندگی
به دنبال ِ دستهای تو نمیگشتم…
غبار کفشتیم رفیق! میخواستم بگم که مراقب باش واکسمون نزنی روسیاهمون کنی.
چه کــــودکانـــــه گریستم،
چه مـــــردانـــــه از من رد شدی!…
ز خانه بیرون می زنم اما کجا امشب
شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
تـا شب زلـف تـو سرفـصل غزل خوانیهـاست
زنـدگـینـامه ی مـن شـرح پـریـشانیهـــــاست
بــــا تــــو مــن پـنـجـــرهای روبــه طـراوت دارم
کــه بـهـار نـفـسش گـرم گـل افـشانـیهـاست
نشانی ام عوض نشده هنوز در همین خانه ام…! فقط دیگر…زندگی نمی کنم !
گاهی شاید بهتر باشه احساسمون نسبت به آدم ها رو فراموش کنیم نه خود اون ها رو
تلخترین جای زندگی اونجایی که به خودت میگی: اوووف چی فکر میکردیم چی شد!
اینکه یواشکی دلتنگش بشی خیلی بهتر از اینه بهش بگی و جوابی نگیری…
دل هرزه ای ندارم که از این بوم رو اون بوم بشینه…
دلخوشی آخرش تو بودی…
خاکش کردم
گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید کودکانه، شاید بی غرور
اما هروقت گونه هایم خیس میشود، می فهمم
نه ضعیفم،نه کودکم ،بلکه پر از احساسم…
تو راحت بخواب من مشق گریه هایم هنوز مانده…
حکم اعدام بود…
زندانی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد…
دادستان گفت:صبرکنید،این چه کاریست؟؟
زندانی خنده ای کرد و
گفت:طناب نمیزاره زمین بیافتم،ولی آدما بدجوری زمینم زدن…
برای مردن افتادن از هیچ ارتفاعی لازم نیست فقط کافی ست که از چشم تو بیافتم..
خیلی سخته غرورت واس کسی که دوستت نداره بشکنه
خدایا همین بلارو سره خودش بیار