آخرین خبرها

زندگینامه شهید فریدون ذالفقاری

زندگینامه شهید فریدون ذالفقاری “

FereydoonZolfaghari - زندگینامه شهید فریدون ذالفقاری

فریدون در سال 1324 در خانواده ای نظامی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش مهندس الکترومکانیک بود و در ارتش خدمت میکرد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید. فریدون از همان ابتدای تحصیل دارای هوش سرشاری بود؛ چنان که بعد از پایان دوره تحصیلی ابتدایی والدینش او را به دورههای آموزش زبان انگلیسی فرستادند. همزمان با کسب مدرک دیپلم، 17 بهار از عمرش نگذشته بود که برای ادامه تحصیل به اتریش و آلمان رفت و بعد از آن برای فراگیری زبان انگلیسی عازم انگلستان شد.

سپس در یکی از دانشگاههای اتریش پذیرفته شد و توانست در کنار تحصیل رشته فنی به سه زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی مسلط شود. فریدون پس از اتمام تحصیل در اتریش در 23 سالگی در سال 1346 به ایران بازگشت و بر حسب علاقه به رشته خلبانی وارد دانشکده افسری شد و در مدت 8 ماه با رتبه خوبی، این دوره را پشت سر گذاشت. پس از طی دوره آموزشهای مقدماتی آکادمی و پروازی با هواپیماهای «T-41» و «T-6» در تهران ، برای ادامه تحصیل به ایالات متحده آمریکا اعزام شد.

در آمریکا دوره تکمیلی آکادمی و پرواز با هواپیماهای جت آموزشی «T-37» و جت مافوق صوت «T-38» را با 220 ساعت پرواز طی نموده و در پایان به درجه ستوان دومی مفتخر شد و به ایران مراجعت نمود.

در سال 1348 برای طی دوره پرواز شکاری تاکتیکی هواپیمای «اف-5» در پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران برگزیده شد و بلافاصله برای ادامه دوره به پایگاه هوایی دزفول منتقل گردید. پس از طی دوره به عنوان خلبان شکاری تاکتیکی «اف-5» به اسکادران 42 شکاری بمب افکن در دزفول منتقل و چندی بعد برای پرواز با هواپیماهای «آراف-5» که یک نوع شکاری شناسایی تاکتیکی مافوق صوت بود، به پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران اعزام گردید. چیزی نگذشت که برای طی دوره آموزشی شکاری تاکتیکی فانتوم برگزیده شد. او جزو خلبانان باهوشی به شمار می رفت که برای گذراندن دوره پیشرفته هواپیمای شناسایی فانتوم RF-4E دو باره به آمریکا اعزام شد.

او در آغاز جنگ عراق علیه ایران به عنوان فرمانده اسکادران شکاری شناسایی فانتوم در مهرآباد خدمت می کرد. بخش اعظم عکسهای تاکتیکی از فعالیتهای نیروهای دشمن در خوزستان توسط این خلبان شهید گرفته شده است. شهید ذوالفقاری از آغاز جنگ تحمیلی در اغلب ماموریتهای حساس شناسایی، به صورت داوطلبانه شرکت می کرد. از شاهکارهای عملیات جنگی او علیه اهداف استراتژیک در خاک عراق، گرفتن عکس از مجلس الوطنی عراق و کاخ ریاست جمهوری در بغداد است.

فریدون خلبان بی نظیری بود. در بین خلبانان گردان شناسایی بیشترین آمار پرواز به بغداد متعلق به شهید ذوالفقاری است. جالب اینجاست که در پروازهایش به بغداد برای عکسبرداری، مکررا از روی پایگاه هوایی الرشید که آن زمان یکی از سنگینترین پدافندهای هوایی جهان را داشت رد می شد، ولی یک گلوله ناچیز هم به جنگنده اش اصابت نکرد. خلبانی بود که کاملا سوار بر هواپیما بود و خواسته اش را از جنگنده می گرفت. یعنی با علم، هوش و استعداد پروازی بالایی که داشت، کاملا بر محدودیتها و قابلیتهای هواپیمای RF-4E اشراف پیدا کرده بود. با توجه به اینکه فریدون دارای سابقه بیشتر در میان دیگر همرزمانش بود، مدت پروازش در طول مأموریتهای محول شده، کامل شده بود. به همین دلیل در آخرین پرواز فریدون، سرهنگ صدیق، فرمانده وقت نیروی هوایی، با پروازش مخالفت میکند و او را از ادامه مأموریت جدید باز میدارد؛ اما فریدون تیمسار صدیق را قانع میکند و قول میدهد که پرواز آخر باشد و دیگر به ماموریت نمیرود.

تیمسار صدیق برای اینکه بتواند نیروی زبده خود را از این مأموریت خطرناک بازدارد، به نزد آقای هاشمی رفسنجانی میرود تا مگر پرواز بهترین نیرویش را لغو کند؛ اما دیگر دیر شده بود و فریدون برای آخرین بار، به منظور شناسایی به سوی کشور عراق پرواز میکند. مرسوم این است که 4 هواپیما برای اسکورت هواپیمای شناسایی همراه شوند؛ اما آن روز یعنی دهم خردادماه 1365، فریدون تنها با 2 هواپیمای اسکورت به ماموریت خود ادامه میدهد. دشمن که درصدد بود هواپیمای شناسایی را شکار کند با 4 هواپیمای نظامی به تعقیب هواپیمای او میرود و بعد از تعقیب و گریز بسیار، 2 موشک در حوالی جزیره مجنون به هواپیمای شناسایی که فریدون، خلبان آن بوده اصابت میکند و سرانجام کبوتر سبکبال آسمان ایران به آرامش ابدی میرسد. امیرسرتیپ دوم خلبان ناصر رضوانی، یکی از همرزمان فریدون در گردان شناسایی، که مدتی پس از شهادت شهید ذوالفقاری نوار آخرین مکالمه او را با رادار شنیده است می گوید: “مکالمه فریدون با رادار را هیچ گاه فراموش نمی کنم! افسر رادار به فریدون گفت: «ساعت 4 یک هواپیما داری!» گفت: «دارمش!»افسر رادار دوباره گفت:«یک هواپیمای دیگر ساعت 8!» با صدای کلفتی که ناشی از قرار گرفتن در فشار جی بود گفت:«دارمش!» افسر رادار پشت سر آن گفت:«یک هواپیما در ساعت 2!» با صدای کلفت تری نسبت به قبل گفت: «دارمش!»دوباره افسر رادار فریاد زد:«یک هواپیما هم در ساعت 5 داری!» با صدای زمخت تری که ناشی از وارد آمدن حداکثر فشار جی بود فریاد زد: «دارمش!» که بلافاصله پس از رد و بدل شدن این جملات مکالمه قطع می شود. متاسفانه فریدون ذوالفقاری که بدون شک یکی از بهترین خلبانان گردان شناسایی و بلکه نیروی هوایی بود از روبرو مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.

البته این را بگویم که عراقیها شدیدا دنبال این قهرمان بودند که هواپیمایش را بزنند! فرستادن این حجم از هواپیماهای رهگیر به سمت یک هواپیمای شناسایی نشان از برنامه ریزی سنگین بعثیها برای زدن هواپیمای فریدون بود. هم عراق و هم ما مراکز شنودی در نقاط نزدیک به مرز داشتیم که مکالمات رادیویی به خصوص مکالمات خلبانهای هواپیماها با مراکز رادار زمینی را شنود می کردیم. شکی نیست که بعثیها هم در مراکز شنود خود رد خلبانان شناسایی و یا شکاری- بمب افکن ما را می زدند و آگاهی و شناخت کاملی از آنها داشتند. شهید فریدون هم به عنوان کسی که بارها و بارها به قلب عراق و بغداد زد و سالم برگشت برای بعثیها خلبان شناخته شده و در واقع تحت تعقیب بود.” شهید ذوالفقاری در طی جنگ به علت خدمات فوق العاده جنگی، مدت بیست و سه ماه ارشدیت گرفت و در لحظه شهادت بر اساس قوانین و مقررات ارتش جمهوری اسلامی ایران به درجه سرتیپی و دریافت نشان فتح مفتخر گردید.

نام : فریدون

نشان : ذوالفقاری

درجه : سرتیپ

عنوان سازمانی : معاون عملیاتی منطقه هوایی مهرآباد

عنوان تخصصی : خلبان شکاری

تاریخ تولد : 1324/1/21 تهران

تاریخ شهادت : 1365/3/10

وضعیت تاهل : متاهل

تعداد فرزندان : دو دختر

محل دفن : بهشت زهرا در تهران

منبع:سایت ساجد

1.5/5 - (2 امتیاز)
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *