آخرین خبرها

نماز در اديان پيش از اسلام

نماز در اديان پيش از اسلام “

انسان موجود كمال خواهي است كه كمال طلبي درعمق وجودش نهاده شده است وكمال مطلق نيزفقط خداست پس ارتباط انسان كمال خواه، با خداكه كمال مطلق است نه تنها ضروري بلكه در درون حقيقت انسان است يعني انسان ازآدم تاخاتم ازبدوخلقت تاآخرين لحظه عمرش به ارتباط با خدا نياز دارد.ارتباط باخدا درقالب عبوديت واطاعت ازدستورخدا ودرك واعتقاد به وابستگي به خداي عالم تحقق مي يابد.

يكي ازمصاديق ارتباط باخدا بلكه مهمّترين آنها، اقامه نمازاست. ونماز بهترين وكاملترين ارتباط با خداست.فلذانيازوابستگي به خدا که دائمي است ، نمازنيز بعنوان اتصال وارتباط دهنده عبدبه معبود، مختص به يك قطعه زمان نيست بلكه ازبدو خلقت انسان ،وجود داشته و دارد.

در اديان پيش از اسلام - نماز در اديان پيش از اسلام
نماز در اديان پيش از اسلام

نماز هم غذاي روح انسان است وهم معجوني است كه رشد وعروج انسان را فراهم مي سازد، مانع سقوط وهبوط انسان مي شود وعوامل ضد رشد را ازبين مي برد،اينچنين نعمتي كه پشتوانه حيات ابدي انسان وعامل ترقي وپيشرفت آن است شايسته است از بدو خلقت آدم جعل شود. فلذا درتاريخ بشريّت، نماز كه همان ارتباط خاص با خداست درقالبهاي متفاوت در اديان گذشته وجود داشته وبه انبياء از آدم تا خاتم توصيه شده است .فلذا هيچ پيامبري بدون نمازوهيچ ديني خالي از نماز نبوده وهيچ متدين وخداپرستي غافل از نماز نبوده است .

انبياء گذشته وتمام اديان الهي نماز داشته اند وپيامبران وامت آنهانيز نماز مي خوانده اند گرچه كيفيّت نماز آنهابراي ما معلوم نيست. يعني نماز در آئين انبياء الهي بوده است ودرآيات قرآني به آن اشاره شده است ولي نماز را چگونه مي خواندند وچگونه اداء مي كردند، دقيقاً معلوم نيست . ما دراينجا بااستفاده از آيات قرآني به تعدادي از انبياء كه نماز در دين آنها از اهميّت ويژه ای برخوردار بوده است بعنوان نمونه اشاره مي كنيم:
نمازحضرت آدم

حسين بن ابي العلا از امام صادق   نقل مي كند كه آن حضرت فرمود :هنگامي كه حضرت آدم   از بهشت به زمين هبوط كرد، درصورت او خالهايي به رنگ سياه پيدا شد واز سرتا پاي اورا فراگرفت .حضرت آدم  بسيارمحزون شد و گريه كرد.جبرئيل  آمد وپرسيد چرا گريه مي كني ؟

حضرت آدم فرمود :به خاطراين خالهاي سياه رنگ كه درمن پيدا شده است .

جبرئيل گفت: يا آدم برخيز و نماز بخوان، الان وقت نماز اوّل است .

حضرت آدم بلند شد ونمازخواند. آنگاه آن لكّه هاي سياه رنگ تاگردن حضرت آدم پاك شد.وقت نماز دوّم رسيد ،جبرئيل  به حضرت آدم  دستور داد نماز دوّم را نيز بخواند. حضرت آدم  نيز نماز دوم راخواند و لكّه هاي سياه تا ناف آن از بين رفت . وقت نمازسوّم رسيد،جبرئيل گفت: يا آدم! الان وقت نماز سوّم است، بلند شو آن را بخوان .حضرت آدم بلند شد ونماز سوّم را نيز خواند.آنوقت لكّه هاي سياه تا زانوهاي آدمپاك شدواز بين رفت. وقت نماز چهارم رسيد ،حضرت آدم نماز چهارم را نيز خواند تا لكّه ها به پاهايش رسيد وهنگام وقت نماز پنجم وقتي حضرت آدم نماز پنجم را نيز خواند تمام لكّه هاي سياه بر طرف شد.حضرت آدم ،خداراحمدكرد .

جبرئيل گفت :يا آدم ! فرزندان تو نيزنسبت به نماز مانندتو هستند. پس هر كس از فرزندان تو در هر شب وروز پنچ نوبت اين نمازرا بخوانند آن طوريكه تو از لكّه هاي سياه پاك شدي آنها نيز از گناهان پاك خواهند شد.[1]

ازاين حديث استفاده مي شود كه نمازدرپنج نوبت براي حضرت آدم وضع شد وآدم آن نمازپنجگانه راخواند وازلكّه هاي سياه وحزن وغمي كه داشت نجات پيداكرد،وهمان نماز براي اولاد آدم نيز قرارداده شد.
نماز حضرت ادريس

علامّه ى مجلسى از حضرت صادق  روايت مى كند كه آنحضرت فرموند:” هنگام ورود به شهر كوفه، از مسجد سهله ديدن كن ودر آن جايگاه مقدّس نمازبگزاروحلّ مشكلات دينى و دنيايى ات را در آن مقام از حضرت بطلب،زيرا مسجد سهله خانه ى حضرت ادريس است. انسان بزرگوارى كه در آنجا به پيشه ى خياطى مشغول بودونمازش را درآن جايگاه اقامه مى كرد.

آرى !آن كس كه در آنجا دست نياز به سوى بى نياز بردارد بى جواب نمى ماند و در قيامت در كنار ادريس از مقام بلندى برخوردار خواهد بود و به خاطر عبادت و اظهار نيازمندى در آن مسجد،از ناراحتى هاى دنيايى و شرّ دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت.[2]

مرحوم طبرسى در مجمع البيان،حضرت ادريس را از قديمى ترين پيامبران خدا و جدّ پدرى نوح مى داند.[3]

عنايت كنيد كه حضرت ادريس كه قبل از نوح مى زيسته فرهنگش همراه نماز بوده و مكان اقامه ى نمازش چندان مقدّس و مبارك است كه حضرت صادق دعاى دعا كننده را در آن مقام مستجاب مى داند .
نمازحضرت نوح

حضرت باقر فرمودند: پرستش خداى يگانه و اخلاص به پيشگاه او و بى همتا دانستن حق،كه خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آيين نوح بود.پروردگار بزرگ ازنوح وهمه ى انبيا پيمان گرفت كه او را فرمان ببرند و از شرك دورى جويند،و نيز خداى مهربان حضرت نوح  را به نماز و امر به معروف و نهى از منكر ورعايت حلال و حرام دعوت كرد.[4] نماز حضرت ابراهيم

حضرت ابراهيم ازساره صاحب فرزند نشد وآنگاه با هاجرازدواج نمود.وقتي هاجر ازحضرت ابراهيم صاحب فرزند شد، ساره از اين قضيه محزون گرديد. از ابراهيم خواست آن مادر وفرزند را به نقطه ديگر ببرد. حضرت ابراهيم طبق فرمان خداآنها را به سرزمين مكه برد ودر آنجا گذاشت،هنگامي كه خواست از آنها جدا شود، ديدهمسر وفرزند كوچكش را دربيابان بي آب علف مي گذارد كه انساني درآن سكونت ندارد ،دلش سوخت و خداوند متعال را خطاب نمود و عرض كرد:) رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِذِي زَرْعٍ عِنْد بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ( [5] يعنی “پروردگارا!من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بي آب وعلف در كنارخانه اي كه حرم توست ساكن نمودم تانمازرا برپادارند،توقلبهاي گروهي ازمردم رامتوجه آنهاسازواز ثمرات به آنهاروزي ده شايد آنهاشكرتورابجاي آورند.”

از آيات فوق كه خداوند از زبان حضرت ابراهيم نقل مي كنداستفاده مي شود كه اگرچه ظاهرقضيه ناراحتي ساره ازهاجروبچه دارشدن آن بوده است ولي معلوم مي شود كه رازديگري دركاربوده است وهدف از آوردن اسماعيل وهاجر به مكه مكرمه اقامه نمازبوده است. واين مي رساند كه نماز درشريعت حضرت ابراهيم چقدر مهمّ بوده كه براي احياي آن از طرف خدا مأموريت پيدا مي كند، تا نوزادخود را با يك زن بي كس در بيابان بي آب وعلف بگذارد تا به وسيله اسكان آنها در آن منطقه دوردست وبي آب وعلف، نماز،احيا شود. همانطوريكه قرباني حضرت اسماعيل كه بعد از اين قضيه صورت گرفت درست در امتداد همين امر بوده است ،چرا كه كعبه قبله گاه نمازگزاران گرديد و احياء كننده نماز يعني حضرت اسماعيل قرباني دستور خدا شد وحضرت ابراهيم قرباني اسماعيل را در امتداد سكونت حضرت اسماعيل در كنار كعبه انجام داد همان ابراهيمي كه وقتي خداوند حضرت اسماعيل  را به او عطا كرد عرض كرد :)اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذي وَهَبَ لِي عَليَ الْكِبَرِاِسْمعِيلَ وَاِسْحقَ إنَّ رَبِّي لَسَمِيْعُ الدُّعاءِ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلوهِ وَمِنْ ذُرِيَّتي رَبَّنا وَتَقَيَّلْ دُعا ([6] يعنی ” حمد مخصوص خداي است كه در پيري من،اسماعيل و اسحاق را به من عطا نمود ، همانا پروردگارمن شنونده دعاست ، پروردگارا مرا وذريّه مرا از اقامه كنندگان نماز قرار بده ، پروردگارا دعاي ما را قبول بفرما .”

حضرت ابراهيم  زن وفرزند خود رادروادي بي آب و علف مي گذارد تا خداوند متعال آنها راوسيله اي براي اقامه نماز قراردهد به اين امرنيز كفايت نمي كند بلكه ازخداوندمتعال مي خواهداو وفرزندانش را ازكساني قراردهد كه نمازرا اقامه مي كنند.همين اقدام عملي و دعا به دنبال آن، همّت خليل الرحمان رابراي اقامه نماز مي رساند.

نماز حضرت اسماعيل  

از مطالب گذشته روشن شد كه نماز نه تنها در نزد حضرت ابراهيم   از اهميت ويژه اي برخوردار بوده بلكه اساسافلسفه هجرت اسماعيل  با مادرش به مكه ، اقامه نماز بوده است و از اينجا معلوم مي شود كه نماز در نزد حضرت اسماعيل  نيز جايگاه خاصي داشته است،چون اوّلاً هجرت وغربت اسماعيل  براي نمازبوده است وثانياًخداوند در توصيف حضرت اسماعيل  بعد از اينكه او را متصف به صادق الوعد مي كند و او را پيامبري عالي مقام معرفي مي نمايد، مي فرمايد :او همواره خانواده خود را به نماز وزكات امرمي كرد ) وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا([7] يعنی ” اسماعيل  را به ياد آركه داراى اوصاف پسنديده بود : وفادار به پيمان، فرستاده ى حق،خبر دهنده ى ازحقايق، وامركننده ى زن و فرزند به نمازو زكات، و بنده اى بودكه خداوند درتمام برنامه ها از اوخشنودبود”. از جمله ” وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ “فهميده مي شود كه حضرت اسماعيل   بنابه اهميّت نماز، خانواده خود را مكرر به نماز توصيه مي كرده است بحدي كه توصيه به نماز يكي از صفات بر جسته او گرديده است.وخداوند متعال حضرت اسماعيل  رابااين صفت معرفي مي كند.

نمازاسحاق و يعقوب و انبياى از ذرّيه ابراهيم

خدای متعال در بيان شرح حال اجمالی از حضرات اسحاق  و يعقوب  و ساير انبياى از ذرّيه ى ابراهيم  در قرآن كريم مى فرمايد : )وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ([8]. يعنی ” ما به ابراهيم ، اسحاق و فرزندزاده اش يعقوب را عطا كرديم وهمه را صالح وشايسته ولايق مقام نبوّت قرار داديم، وآنان رابه پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را به امرماهدايت كنند،وهركارنيكواز انواع عبادات و خيرات مخصوصاً اقامه ى نماز واداى زكات را به آنان وحى كرديم ، و اينان براى ما بندگان سربه فرمان بودند”.

نمازحضرت شعيب  

ازسخنان مشركين وكفاركه به حضرت شعيب   مي گفتند وخداوندمتعال آنهارا نقل كرده است استفاده مي شودنماز در آيين حضرت شعيب  نيز اهميّت بيشتر داشته وايشان بسيار نماز مي خوانده است.نماز در نزد شعيب آنقدر اهميّت داشته كه حتي مشركين نيز به آن پي برده بودند وهنگامي كه با شعيب رو بر رو مي شدند مي گفتند: )قالُواياشُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ([9] يعنی ” مي گفتند اي شعيب آيا اين نمازتو،به تودستور مي دهد كه ماآنچه پدرانمان مي پرستيدند ترك كنيم؟ البته تو برد باروآگاه ورشيد هستي “

ازآيه فوق استفاده مي شود كه حضرت شعيب  آنقدر به نماز توجه داشته اندكه حتي مشركين آنرا ازيكي ازبرجستگيهاي شعيب   شمرده اند واقامه نمازتوسط شعيب درحدي بوده است كه دربين مشركين نيز اشتهارداشته است.

نماز حضرت موسي

حضرت موسي   هنگامي كه مدت قراردادش با “شعيب “در “مدين”پايان يافت ، همسرو فرزند همچنين گوسفندان خود را برداشت واز مدين به سوي مصر رهسپار شد. نيمه هاي مسیر، راه را گم كرد، شب تاريك وظلماني بود ،گوسفندان او در بيابان متفرق شدند،سردي هوا براووهمسرش اثرگذاشت .مي خواست آتشي بيافروزد تا در آن شب سرد ،خود و فرزندانش گرم شوند،هرچه تلاش كرد بوسيله آتش زنه،آتش روشن نشد،در اين اثنا همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد .طوفاني از حوادث سخت اورامحاصره كرد، دراين هنگام بود كه شعله اي از دور به چشمش خورد . قرآن مي فرمايد: )قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ([10]

حضرت موسي   به خانواده اش گفت :شما اينجا باشيد من آتشي مي بينم ،مي روم از آن خبري بياورم .وقتي نزديك آتش رسيد صدایي از آن شنيد كه مي گويد ) إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي( [11]يعنی “من پروردگار تو هستم ،پس كفشت را در آر كه در وادي مقدس طوي هستي .من تو را اختيار كردم پس به آنچه كه وحي مي كنم گوش فراده ،همانا من خدايي هستم كه جز من خدايي نيست پس مرا عبادت كن وبراي ذكر من نماز بخوان “.

در آيه شريفه فوق، وقتي حضرت موسي  وارد وادي مقدس مي شود دستورمي آيد كه نعلين خود رادرآر كه شايد مرادازدرآوردن نعلين اخراج محبّت فرزند،عيال وگوسفندان ازدل باشد وشايد مراد چيزديگرباشد اما بعدازاين دستوربلافاصله خداوند متعال پس ازابلاغ رسالت حضرت موسي   وبعد از بيان توحيد، او را به اقامه نماز دعوت مي كند.قابل توجه اينكه بعد ازنبوّت وتوحيد،به عبادت وبندگي اشاره مي كند واقامه نمازرا بعنوان ذكر ازموسي  مي خواهد و نماز را ذكر خود تلقي مي نمايد .

دنياآکنده از اسباب و ابزار غفلت آور است که سرگرمی به آنها ممکن است انسان ها را از خدای متعال دور سازد و در لجنزارهای نفسانی و مظاهر دنيوی غوطه ور سازد.بنابراين تذکر متعدد در طول ايام ضروری به نظر می رسد.

انسان صبحگاهان وقتي از خواب بر مي خيزد قبل از شروع زندگي وقبل از هر چيز به سراغ نماز مي رود ، قلب وجان را با ياد خدا صفا مي دهد ، با اتکای به خدای قادر متعال زندگی را آغاز و با استعانت از آن به فتق و رتق امور می پردازد. وباز هنگامي كه غرق در كارهاي روزانه شد و چند ساعتي گذشت و چه بسابين دل انسان وياد خدا جدائي افتاد ،ناگاه ظهر مي شود و صداي مؤذن بلند مي شود و مردم را به نماز دعوت مي كند تا گرد وغبار غفلتي كه بر قلب نشسته است آنراشستشو دهد. آنگاه غروب به علامت پايان يافتن روز و فعاليّت روزانه فرا می رسد. انسان پس از ذكر خدا واقامه نماز،زندگي روزانه خودرا با نماز خاتمه مي دهد تا روز بعد دوباره فعاليّت خود را با نماز آغاز كند.

ازآنچه ذكرشد بدست مي آيدكه شروع وادامه وختم تمام فعاليّتهاي زندگي همراه بانماز انجام مي گيرد.آغاز تلاش روزمره بانماز صورت مي گيرد ودروسط نيز همراه نمازادامه مي يابد ودرآخرنيزبانمازخاتمه مي يابد.و نماز گزاران اينگونه اند.

نماز حضرت لقمان

حضرت لقمان  كه يك مرد حكيم و صالح بوده است ،توصيه هایي به فرزندانش دارد كه در قرآن نيز به چند موعظه او به پسرش اشاره شده است و در سوره لقمان آيه 17خداوند متعال از حضرت لقمان خطاب به پسرش نقل مي كند كه گفت: )يا بُنَيَّ اَقِمِ الْصَّلوهَ وَاْمُرْ بِالْمَعْروفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْعَلي ما اَصابَكَ اِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْاُمُورِ( يعنی ” اي پسركم نمازبپادار وامربه معروف و نهي از منكر كن و در مقابل سختيهاي كه بر تو مي رسدصبرپيشه كن كه همانا اين از كارهاي بزرگ است .”

حضرت لقمان  در آداب سفر، سفارشهایي به فرزندش مي كند كه از جمله آنها اين است كه مي گويد “فرزندم نماز بسيار بخوان ،هرگز نماز را از اول وقت به تاخير نينداز واين دين خودرا فورا ادا كن ،با جماعت نماز بگذار هرچند در سخت ترين حالات با شد.”[12]

اينكه حضرت لقمان  فرزندش را به اصل وجوب نماز سفارش نمي كند بلكه اورا به اقامه نماز دراول وقت وانجام آن باجماعت توصيه مي كند جايگاه مهمّ نماز رادرنزد لقمان  مي رساند واينكه نماز درنزد لقمان ازاهميّت فوق العاده برخوردار بوده است بطوريكه سفارش به اصل نماز مفروغ عنه است ونيازبه توصيه ندارد.

نمازحضرت داود

علّامه ى مجلسى دانشمند كم نظير شيعه در توضيح آياتى كه در رابطه ى با حيات بابركت داود  است، رواياتى درباره ى فضايل ومحاسن وكثرت عبادات و مناجات داود،به خصوص عشقى كه از پيامبر بزرگ به نماز داشت،نقل مى كندكه آن حضرت درخانه خود محرابهاى متعددى قرا داده بودتادر جاى جاى منزلش نمازاقامه كند.

او اوقاتش را به چهار مرحله تقسيم كرده بود:زمانی رابراى حلّ مشكلات مردم،زمانی را براى زن و فرزندش،زمانی رابراى دعا ومناجات دردل كوههاوكناردرياها، و زمانی را براى انس بامحبوب درخلوت منزل ودركنار محراب عبادت اختصاص داده بود.

امام صادق  مى فرمايد:”در حالى كه درمحراب عبادتش مشغول نمازبود،خداوند مهربان باوى سخن مى گفت”.[13]

نماز حضرت سليمان

كتاب ارزشمند ارشاد ديلمى روايت مى كند : لباس حضرت سليمان  لباسى بس عادى بود،در حالى كه سلطنت،حكومت ومالى كه در اختيارش بود براى احدى از گذشتگان وآيندگان مقرّر نشد .

اوشبهاى خود را به نماز تمام مى كرد،در حالى كه همچون چشمه جوشان بهارى از ديده اشك مى ريخت. اداره ى امور معاش آن حضرت ازطريق زحمت بازوى خویش بود.[14]

علماى اهل سنّت در تفسير آيات 30 تا 33 سوره ص متمايل به اين معنا شده اند كه سليمان در بازديد از اسبهاى آماده براى جنگ، از نماز عصرش غافل گرديد وبه وقت غروب آفتاب متوجّه ازدست رفتن نمازشد وبه اين خاطربه غم وغصّه شديدى دچارشد.آن گاه خداوند قادر،آفتاب را براى او برگرداند تانماز عصرش رادرظرف معيّن وقتش بجاى آورد !

اميرالمؤمنين  وحضرت باقر  نظر كعب الاحبار و علماى اهل سنّت را مردود دانسته و دامن حيات باعظمت سليمان را در تمام عمر از قضا شدن يك نماز پاك مى دانند.

در روايات شيعه آمده است كه نماز سليمان از اوّل وقت به تأخير افتاد،وبه اين جهت سخت ملول شد.حضرت حق،آفتاب را به وقت عصربرگرداند تا آن مرد بزرگ الهى و آن پيامبر معصوم نمازش را به وقت فضيلتش ادا نمايد.[15]

آرى ! بر اساس معارف اسلامى ـ البته معارف ملكوتى و باارزشى كه شيعه نقل كرده است ـ حيات انبياى حق از هر عيب و نقصى حتى قبل از مبعوث شدن مبرّا بوده است و پيامبرى نبوده كه در عين آن همه زحمت و رنج روزانه ، نمازى از نمازهايش قضا شده باشد .

نمازحضرت زكريا  

همسر زكريا و مادر مريم ، باهم خواهربوده و اتفاقا هردو در آغاز عقيم بودند،هنگامي كه مادر مريم ، مريم را به دنيا آورد ، زكريا نيز آرزو كرد كه او هم فرزند پاكي همچو مريم داشته باشد واز خداخواست كه براي او فرزندي عطا كند و خداوند دعاي او را مستجاب نمود. قرآن مجيد دراين خصوص که به نماز حضرت زكريّا  نيز اشاره می کند ، مى فرمايد : )هُنالِكَ دَعا زَكَرِيّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّة طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ * فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلُى فِى الِْمحرابِ اَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصوُراً وَ نَبِيّاً مِنَ الصّالِحينَ([16] يعنی “در آن هنگام كه زكريّا عنايات حق را نسبت به مريم مشاهده كرد ، عرضه داشت : پروردگارا ! مرا از لطف خويش فرزندانى پاك سرشت عطا فرما ، همانا تو اجابت كننده ى خواسته ى بندگانى. زكريّا در حالى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود فرشتگان به او بشارت دادند كه همانا خداوند تورا به ولادت يحيى  مژده مى دهد ، فرزندى كه به پيامبرى عيسى  گواهى خواهد داد و خود نيز در راه هدايت مردم پيشوا و پارساست و نزد پيامبرى از شايستگان است”.

ملائكه زكريا  را در حالي كه مشغول نماز بود نداكردندكه خداوندتو را به يحيي  بشارت مي دهد.از اينجا فهميده مي شودكه نماز درآيين زكريا  نيز مورد توجه بوده واينكه ملائكه او را درحال نماز بشارت دادند اهميت نماز را مي رساند.ازكلمه )هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ( فهميده مي شود كه حتي نماززكريا  تقريبا ازنظرقيام وقرارگرفتن درمحراب به نمازما شباهت داشته است.

نماز حضرت يونس

آن عبد شايسته حق،سالها مردم نينوا را به عبادت حق و دست شستن ازشرك وكفروگناه دعوت كرد، ولى مردم دربرابرتعاليم الهى او تكبر ورزيدندوباوى به مخالفت برخاستند،تا جايى كه آن حضرت را از هدايت یافتن خود نا اميدساختند، وآن جناب،جهت نابودى قوم نينوا نفرين نمود وسپس آنان را رهاكرده و به جايى رفت كه مردم به او دسترسى نداشته باشند.

ولی وقتی ايشان به منطقه خود بازگشت، زندگى مردم را عادى يافت،معلوم شد جامعه ى نينوا به پيشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت وقوّت توبه از خود دوركرده اند.پس،با خشم و غضب منطقه را ترك كرد ودر دريانهنگي اورا بلعيد ودرشكم آن قرارگرفت. حضرت يونس   پس از انباه و زاری به محضر ربوبی از شکم نهنگ رهائی يافت. خداوند متعال علت نجاتش را از آن زندان مهلك چنين بيان مى فرمايد : )فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ([17] يعني”پس اگر او اهل تسبيح نبود،هر آينه تا قيامت در شكم ماهى مانده بود”.

در مجمع البيان از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است كه منظور از تسبيح و ستايش يونس نماز بود.[18]

نمازحضرت عيسي  

پس از آنکه حضرت مريم   حضرت عيسي  رابه دنياآورد، درحاليكه قنداقه آن حضرت را درآغوش گرفته بود بر مردم واردشد،مردان وزنان شهردورمريم   راگرفتند وگفتند :پدرمادرتوافراد سالمي بودند،وغرضشان كنايه به مريم بود كه چگونه درحالي كه دوشيزه است صاحب فرزند شده است.مريم به فرزندش اشاره كرد كه ازاوبپرسيد.آنگاه حضرت عيسي  براي رفع تهمت ازمادراين گونه سخن گفت: ) قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّاوَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ مادُمْتُ حَيًّا ([19]يعنی “من بنده خدا هستم ، اوكتاب آسماني بمن داد و مرا پيامبر قرار داد ومرا هر كجا باشم مبارك نمود ونماز وزكات را به من سفارش كرد تا وقتي كه زنده ام “

در كلام حضرت عيسي   مي بينيم كه از ميان تمام برنامه ها،روي توصيه پروردگار به نماز وزكات تكيه مي كندواين بخاطر اهميّت فوق العاده اين دو برنامه است كه يكي رمز ارتباط خلق با خالق و ديگري ارتباط انسانها با جامعه است. وازيك نظر مي توان همه برنامه هاي مذهبي را در آن خلاصه كرد چرا كه بخشي از آنها پيوند انسان باخلق وبخشي با خالق است.

ازتمام آنچه بطورخلاصه ذكرشد روشن گرديدكه نماز ازمختصات دين اسلام نبوده است بلكه درسايراديان الهي نيزمورد توجه بوده وازآدم تاخاتم همه انبيائ نمازداشته اند.ولکن همانطوريکه دين اسلام در تمام برنامه های حيات بخش خود کاملترين دين آسمانی است ، نمازی را نيز که مطرح کرده است ، کامل ترين نماز انبياء و امتهای پيشين است.

[1] -من لايحضره الفقيه ج1ص214

2- بحارالانوار ج11ص280

3 – مجمع البيان ج6ص518

4- بحار الأنوار : 11 / 331 .

[5] – ابراهيم آيه 37

[6] – ابراهيم آيه 39-40

[7] – مريم 54-55

2-انبياء 72-73

[9] – هود87

[10] – قصص 29

[11] – طه 12-14

[12] – اصول كافي ج1ص13

2-بحار الأنوار : 14 / 20 .

2-بحارالانوار ج14ص83

3-بحارالانوار ج14 ص 98

[16] – آل عمران 39

2-صافات آيه 143

3 – مجمع البيان : 8 / 459 .

[19] – مريم 30-31

Rate this post
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *