ارزشها و ضد ارزشهای انسانی در قران : مجموعه ای از ارزشها و ضد ارزشهای انسانی در قران که در کتاب انسان در قران شهید مطهری آمده است را در این مطلب از دانشنامه تی تیل برایتان قرار داده ایم.
ارزشها و ضد ارزشهای انسانی در قران
. 1 انسان خليفهء خدا در زمين است
” روزی كه خواست او را بيافريند ، اراده خويش را به فرشتگان اعلام كرد . آنها گفتند : آيا موجودی میآفرينی كه در زمين تباهی خواهد كرد و خون خواهد ريخت ؟ او گفت : من چيزی میدانم كه شما نمیدانيد ” ( 1 )
” اوست كه شما انسانها را جانشينهای خود در زمين قرار داده تا شما را در مورد سرمايههايی كه داده است در معرض آزمايش قرار دهد ” ( 2 )
. 2 ظرفيت علمی انسان بزرگترين ظرفيتهايی است كه يك مخلوق ممكن است داشته باشد
” تمام اسماء را به آدم آموخت ( او را به همهء حقايق آشنا ساخت )
آنگاه از فرشتگان ( موجودات ملكوتی ) پرسيد : نامهای اينها را بگوييد چيست . گفتند : ما جز آنچه تو مستقيما به ما آموختهای نمیدانيم ( آنچه را تو مستقيما به ما نياموخته باشی ما از راه كسب نتوانيم آموخت )
پاورقی : . 1 بقره / . 30 . 2 انعام / . 165
خدا به آدم گفت : ای آدم ! تو به اينها بياموز و اينها را آگاهی ده
همينكه آدم فرشتگان را آموزانيد و آگاهی داد ، خدا به فرشتگان گفت : نگفتم كه من از نهانهای آسمانها و زمين آگاهم ( میدانم چيزی را كه حتما نمیدانيد ) و هم میدانم آنچه را شما اظهار میكنيد و آنچه را پنهان میداريد ؟ ” ( 1 ) . 3 او فطرتی خدا آشنا دارد ، به خدای خويش در عمق وجدان خويش آگاهی دارد . همهء انكارها و ترديدها ، بيماريها و انحرافهايی است از سرشت اصلی انسان
” هنوز كه فرزندان آدم در پشت پدران خويش بوده ( و هستند و خواهند بود ) خداوند ( با زبان آفرينش ) آنها را بر وجود خودش گواه گرفت و آنها گواهی دادند ” ( 2 )
” چهرهء خود را به سوی دين نگهدار ، همان كه سرشت خدايی است و همهء مردم را بر آن سرشته است ” ( 3 )
. 4 در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی كه در جماد و گياه و حيوان وجود دارد ، عنصری ملكوتی و الهی وجود دارد . انسان تركيبی است از طبيعت و ماورای طبيعت ، از ماده و معنی ، از جسم و جان
” آن كه هر چه را آفريد نيكو آفريد و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد ، سپس نسل او را از شيرهء كشيدهای كه آبی پست است قرارداد ، آنگاه او را بياراست و از روح خويش در او دميد ” ( 4 )
. 5 آفرينش انسان ، آفرينشی حساب شده است ، تصادفی نيست . انسان موجودی انتخاب شده و برگزيده است
” خداوند آدم را بر گزيد و توبهاش را پذيرفت و او را هدايت كرد ” ( 5 ) .
پاورقی : . 1 بقره / 31 – . 33 . 2 اعراف / . 172 . 3 روم / . 43 . 4 الم سجده / 7 – . 9 . 5 طه / . 121
6 . او شخصيتی مستقل و آزاد دارد ، امانتدار خداست ، رسالت و مسؤوليت دارد ، از او خواسته شده است با كار و ابتكار خود زمين را آباد سازد و با انتخاب خود يكی از دو راه سعادت و شقاوت را اختيار كند
” همانا امانت خويش را بر آسمان و زمين و كوهها عرضه كرديم ، همه از پذيرش آن امتناع ورزيدند و از قبول آن ترسيدند ، اما انسان بار امانت را به دوش كشيد و آن را پذيرفت . همانا او ستمگر و نادان بود ” (1)
” ما انسان را از نطفهای مركب و ممزوج آفريديم تا او را مورد آزمايش قرار دهيم ، پس او را شنوا و بينا قرار داديم . همانا راه را به او نموديم ، او خود يا سپاسگزار است و يا كافر نعمت . ( يا راه راست را كه نموديم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسيد و يا كفران نعمت كرده ، منحرف میگردد ” ( 2 )
. 7 او ازيك كرامت ذاتی و شرافت ذاتی بر خوردار است ، خدا او را بر بسياری از مخلوقات خويش برتری داده است . او آنگاه خويشتن واقعی خود را درك و احساسمیكند كه اين كرامت و شرافت را در خود درك كند و خود را برتر از پستيها و دنائتها و اسارتها و شهوترانيها بشمارد
” همانا ما بنی آدم را كرامت بخشيديم و آنان را بر صحرا و دريا ( خشك و تر ) مسلط كرديم و بر بسياری از مخلوقات خويش برتری داديم ” ( 3 )
پاورقی : . 1 احزاب / . 72 . 2 دهر / . 3 . 3 اسراء / . 70
. 8 او از وجدانی اخلاقی برخوردار است ، به حكم الهامی فطری زشت و زيبا را درك میكند
” سوگند به نفس انسان و اعتدال آن ، كه ناپاكيها و پاكيها را به او الهام كرد ” ( 1 )
. 9 او جز با ياد خدا با چيز ديگر آرام نمیگيرد . خواستهای او بی نهايت است ، به هر چه برسد از آن سير و دلزده میشود مگر آنكه به ذات بی حد و نهايت ( خدا ) بپيوندد
” هماناتنها باياد او دلها آرام میگيرد ” ( 2 )
” ای انسان ! توبه سوی پرورد گار خويش بسيار كوشنده هستی و عاقبت او را ديدار خواهی كرد ” ( 3 )
. 10 نعمتهای زمين برای انسان آفريده شده است
” همانا اوست كه آنچه در زمين است برای شما آفريد ” ( 4 )
” آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است مسخر او قرار داده است ( پس او حق بهرهگيری مشروع همهء اينها را دارد ” ( 5 )
. 11 او را برای اين آفريد كه تنها خدای خويش را پرستش كند و فرمان او را بپذيرد . پس او وظيفهاش اطاعت امر خداست
” همانا جن و انس را نيافريديم مگر برای اينكه مرا پرستش كنند ” ( 6 )
پاورقی : . 1 شمس / 8 و . 9 . 2 رعد / . 28 . 3 انشقاق / . 6 . 4 بقرش / . 29 . 5 جاثية / . 13 . 6 ذاريات / . 56
. 12 او جز در راه پرستش خدای خويش و جزبا ياد او خود را نمیيابد ، و اگر خدای خويش را فراموش كند خود را فراموش میكند و نمیداند كه كيست و برای چيست و چه بايد كند و كجا بايد برود
” همانا از آنان مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خداوند خودشان را ازياد خودشان برد ” ( 1 )
. 13 او همينكه از اين جهان برود و پردهء تن كه حجاب چهرهء جان است دور افكنده شود ، بسی حقايق پوشيده كه امروز بر او نهان است بروی آشكار گردد
” همانا پرده را كنار زديم ، اكنون ديدهات تيز است ” ( 2 )
. 14 او تنها برای مسائل مادی كار نمیكند ، يگانه محرك او حوايج مادی زندگی نيست . او احيانا برای هدفها و آرمانهايی بس علی میجنبد و میجوشد . او ممكن است كه از حركت و تلاش خود جزر رضای آفريننده ، مطلوبی ديگر نداشته باشد
” ای نفس آرامش يافته ! همانا به سوی پرورد گارت باز گرد با خشنودی متقابل : تو از او و او از تو خشنود ” ( 3 )
” خداوند به مردان و زنان با ايمان باغها و عده كرده است كه در آنها نهرها جاری است ، جاويدان در آنجا خواهند بود و هم مسكنهای پاكيزه ، اما خشنودی خدا از همهء اينها برتر و بالاتر است . آن است رستگاری بزرگ ” ( 4 )
پاورقی : . 1 حشر / . 18 . 2 ق / . 22 . 3 فجر / . 28 . 4 توبه / . 72
بنابر آنچه گفته شد از نظر قرآن انسان موجودی است برگزيده از طرف خداوند ، خليفه و جانشين او در زمين ، نيمه ملكوتی و نيمه مادی ، دارای فطرتی خدا آشنا ، آزاد ، مستقل ، امانتدار خدا و مسؤول خويشتن و جهان ، مسلط بر طبيعت و زمين و آسمان ، ملهم به خير و شر ، و جودش از ضعف و ناتوانی آغاز میشود و به سوی قوت و كمال سير میكند و بالا میرود اما جز در بارگاه الهی و جز با ياد او آرام نمیگيرد ، ظرفيت علمی و عملیاش نا محدود است ، از شرافت و كرامتی ذاتی بر خوردار است ، احيانا انگيزه هايش هيچ گونه رنگ مادی و طبيعی ندارد ، حق بهره گيری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش و ظيفه دار است
در عين حال ، همين موجود در قرآن مورد بزرگترين نكوهشها و ملامتها قرار گرفته است
” او بسيار ستمگر و بسيار نادان است ” ( 1 )
” او نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است ” ( 2 )
” او آنگاه كه خود را مستغنی میبيند طغيان میكند ” ( 3 )
” او عجول و شتابگر است ” ( 4 )
” او هرگاه به سختی بيفتد و خود را گرفتار ببيند ، ما را در هر حال ( به يك پهلو افتاده و يا نشسته و يا ايستاده ) میخواند .
پاورقی : .1 احزاب / .72 .2 حج / 66 و ..
.3 علق / .7 .4 اسراء / .11
همينكه گرفتاری را از او بر طرف كنيم گويی چنين حادثهای پيش نيامده است ” ( 1 )
” او تنگ چشم و ممسك است ” ( 2 )
” او مجادله گرترين مخلوق است ” ( 3 )
” او حريص آفريده شده است ” ( 4 )
” اگر بدی به او رسد ، جزع كننده است و اگر نعمت به او رسد بخل كننده است ” ( 5 )