آخرین خبرها

تفاوت بین شیعه و سنی چیست

تفاوت بین شیعه و سنی چیست –

فرق بین شیعه و سنی چیست؟

در رابطه با اختلافات موجود بین شیعه و سنی در مورد نماز توجه به چند نکته لازم است:

اولاً: اختلاف بین شیعه و سنی در نماز تنها در جزئیات است والا در کلیات با هم مشترکند.

ثانیاً: ریشه اساسی اختلاف آن است که اهل تسنن به سیره خلفا روی آورده، و حتی اجتهادات آنان در برابر نصوص دینی را حجت می‏دانند، لذا حتی در مواردی که سیره خلفا برخلاف ظاهر قرآن یا سنّت پیامبر(ص) باشد، به آن عمل می‏کنند.

هم‏چنین در این زمینه از فقیهانی غیراز اهل بیت(ع) نیز تبعیت می‏کنند. ولی شیعیان در فقه و نیز اصول اعتقادی خود پیرو مکتب اهل بیت(ع) می‏باشند همین امر موجب آن گردیده که تفاوت‏های عملی نیز در احکام بروز نماید.گفتنی است که پس از پیامبر اکرم‏(ص) افراد زیادی به عنوان صحابه و یا تابعین، از آن حضرت نقل حدیث می‏کردند. این نقل‏ها سرآغاز شکل گیری فقه و مکاتب فقهی بوده است.

متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن حکومت و خلافت پس از پیامبر اکرم(ص) از اهلبیت(ع) که آگاهترین افراد به احکام دین بوده اند، این حکومت‏ها بنا به دلایل سیاسی به ترویج افراد و مکاتبی که متفاوت با مکتب اهل بیت(ع) بود همت گماشتند تا آن جا که حتی تا چند قرن همه مذاهب فقهی دیگر رسمیت داشتند، ولی مکتب اهل بیت رسمیت نیافته بود.

مهمترین موارد اختلافی شیعه و سنی در احکام نماز مربوط به وضو و جمع خواندن نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء می باشد،که به اختصار بدانها اشاره می کنیم:

در رابطه با اختلاف در وضو باید گفت:

وضوی‌ همه‌ مسلمانان‌ تا خلافت‌ عثمان‌ صورت‌ واحدی‌ داشته‌ و مانند وضوی‌ کنونی‌ شیعه‌ بوده‌ است‌. این‌ مسأله‌ با آیه‌ قرآن‌ نیز تطبیق‌ دارد که‌می‌فرماید: «وامسحوا برؤسکم‌ و ارجلکم‌» (سوره‌ مائده‌ ، آیه‌ ۶ ) در این‌ آیه‌ خداوند امر به‌ مسح‌ سر و پاها نموده‌ است‌، در حالیکه‌ اهل‌ تسنن‌ پاها را می‌شویند، علت‌ تغییر وضو این‌ بود که‌ عثمان‌ در اواسط‌ دوران‌ خلافت‌ خود نسبت‌ به‌ چگونگی‌ وضوی‌ پیامبر(ص) گرفتار تردید شد، او سپس‌ وضوی‌ پیامبر(ص) رابه‌ شکلی‌ که‌ اکنون‌ در میان‌ اهل‌ سنت‌ مرسوم‌ است‌ اعلام‌ نمود. این‌ قضیه‌ مورد مخالفت‌ بسیاری‌ از صحابه‌ پیامبر(ص) واقع‌ شد، لکن‌ حکومت‌ اموی‌ بنا به ‌اغراض‌ سیاسی‌ در نقاط‌ مختلف‌ اسلامی‌ شیوه‌ عثمان‌ را تبلیغ‌ کردند و جوی ‌به‌ وجود آوردند که‌ برخی‌ ازصحابه‌ جرأت‌ مخالفت‌ با روش‌ دستگاه‌ حاکم‌ را نداشتند‌ و در نتیجه‌ این‌ گونه‌ وضو گرفتن‌ رواج‌ یافت‌.

و سنی - تفاوت بین شیعه و سنی چیستدر مورد اختلاف در جمع کردن بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء هم باید گفت:

تردیدی نیست که پیامبر اسلام(ص) نمازها را گاهی در سه وقت می‏خواندند و به عبارت دیگر ظهر و عصر و مغرب و عشاء را پشت سر هم می‏خواندند و می‏فرمودند: چنین می‏کنم تا امّتم راحت باشند. این گونه روایات می‏رساند که پیامبر اسلام(ص)، راحتی امت را در نظر گرفته‏اند و جمع خوانده‏اند. شیعیان در طول تاریخ، تلاش کرده‏اند که سنت‏های پیامبر(ص) را زنده نگهدارند و این هم یکی از سنّت‏های پیامبر(ص) است.

برای نمونه برخی از روایات را در زمینه‏ی جمع خواندن ظهر و عصر و مغرب و عشاء می‏آوریم:

روایات شیعه:

– امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اسلام(ص) وقتی که ظهر شد، نماز ظهر و عصر را با جماعت اقامه کرد، بدون این که عذری در کار باشد و همچنین نماز مغرب و عشاء را، بدون این که عذری در کار باشد، و قبل از سقوط شَفَق با جماعت اقامه کرد و پیامبر(ص) این کار را فقط برای وسعت داشتن وقت، انجام داد.

– عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: پیامبر اسلام(ص) بدون این که عذری در میان باشد، ظهر و عصر،مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه، خواندند.

عبدالملک قمی می‏گوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا می‏توانم بدون این که عذری داشته باشم، بین دو نماز را جمع کنم؟ فرمود: پیامبر(ص) چنین می‏کرد و می‏خواست با این کارش برای امتش سبکی و گشایش بیاورد.

این روایات می‏فهماند که پیامبر خدا نمازها را جمع خوانده است و می‏خواست که مردم جمع بخوانند تا راحت باشند. بنابراین اگر کسی جمع خواند عمل به سنّت پیامبر(ص) کرده است.

روایات اهل سنّت:

– جابر بن زید از ابن‏عباس نقل می‏کند: صَلّی النبیُّ سَبعاً جمیعاً و ثمانیاً جمیعاً :پیامبر(ص) هفت رکعت را جمع خواندند و هشت رکعت را هم جمع خواندند.

– ابن عباس می‏گوید: «صلّی رسولُ‏ الله الظُّهْرَ والعصرَ جمیعاً والمغربَ و العشاءَ جمیعاً من غیر خوفٍ و لاسَفرٍ:[۶] پیامبر اسلام(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون این که خطر و سفری باشد، جمع خواندند.»

– ابن عباس می‏گوید: انّ النبی(ص) کان یُصَلّی بالمدینة یجمع بین الصلوتین بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء من غیر خوفٍ و لامطرٍ. قیل له: لِمَ؟ قال: لئلاّ یکون عَلی امتِهِ حَرَجٌ: پیامبر(ص) در مدینه بدون این که خطری باشد و یا باران ببارد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم می‏خواندند. از ابن‏عباس پرسیدند: چرا چنین کرد؟ ابن عباس گفت: تا امت در مشقّت نباشد.

– سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‏کند که: صلی رسول ‏الله(ص) الظهر و العصر جمیعاً والمغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوف و لاسفر:پیامبر(ص) بدون این که خطر و سفری باشد ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند.

روایات اهل سنت در این زمینه فراوان است. برای نمونه به این چند روایت اشاره کردیم. بر اساس این روایات پیامبر اسلام(ص) نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم می‏خواندند و هدفشان هم این بود که مردم راحت باشند و آن حضرت می‏دیدند که مردم در مشقّت هستند و به خاطر همین چنین کردند. حال اگر کسی یا گروهی و یا امّتی مانند پیامبر(ص) نماز بخواند، نه تنها کار بدی نکرده‏اند بلکه به سنّت پیامبر عمل کرده‏اند. آن چه بد است، رها کردن سنّت پیامبر است. هر کس سنّت پیامبر را رها کند، مرتکب کار زشت شده است، نه آن کس که به این سنت عمل می‏کند.

منبع:asemoni.com

Rate this post
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی vahid ezati

دوست دارم دارم تا تمام چیزی را که می دانم در اختیار بازدید کنندگان وب سایت قرار دهم پیشنهادات و انتقادات شما بنده را خوشحال می کند

2 نظر

  1. tkalkhan@yahoo.com

    حضرت علی در نهج البلاغه میگوید پاهایتان را بشویید .واقعا شما پیروحضرت علی و پیامبر هستید یا علمای بیسواد تاریخ

    • وحید عزتی

      سؤال اول: اهل سنت در وضو پای خود را می شویند و به آن فرض گفته می شود و یقیناً فرض می باشد، شیعه پای خود را مسح می کند چرا ترک فرض می کنند و با ترک آن مرتکب گناه کبیره می شوند؟
      سؤال دوم: شما اهل بیت شیعه پایبند به رفتار حضرت علی (کرم الله وجهه) هستید جناب حضرت نه ترک فرض کرده بود نه ترک سنت، بلکه همیشه آن را ادا می کرد، اما شما شیعیان در نماز ترک سنت و در وضو ترک فرض انجام می دهید! دلیل شما در این ترک چیست؟
      پاسخ اجمالی

      طبیعی است که هر فرقه و گروهی خود را به حق و فرقه ناجیه بداند، امّا ما بر خلاف شما بر این باوریم که ما به تکلیف گردن نهادیم و فرض را انجام می دهیم و برادران اهل سنت از فرض فاصله گرفتند، و برای این ادعایمان ادلّه ای را از قرآن و روایات ارائه می نماییم.

      شیعه با استفاده از قرآن و آموزه های برگرفته از اهل بیت (ع) و بزرگان صحابه بر این اعتقاد است که وضو از دو شستن و دو مسح تشکیل می شود. بدین ترتیب که نخست صورت، آن گاه دست ها از آرنج تا سر انگشتان شسته می شود، پس از آن روی سر و روی پاها به ترتیب مسح می شود.

      تنها در آیه ششم سوره مائده از قرآن در باره وضو بحث شده است. اگرچه کلمه “رؤوسکم” در آیه شریفه مجرور است، اما مجموع کلمه “برؤوسکم” مفعول امسحوا، در محل نصب و محلا منصوب است، کلمه ارجلکم عطف به محل برؤوسکم و محکوم به حکم آن یعنی مسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود.

      علاوه بر این ما بر این باوریم وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند. به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت، هر گونه استدلالی اجتهاد در مقابل نص است.

      برخی از دانشمندان اهل سنت می گویند: از نظر عقل شستن از مسح نمودن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است، ولی این قیاس است که در جای خود بحث شده است که باطل است و از نظر علمی جایگاهی ندارد.
      پاسخ تفصیلی

      طبیعی است که هر فرقه و گروهی خود را به حق و فرقه ناجیه بداند، امّا بر خلاف شما ما بر این باوریم که این ما هستیم که به تکلیف گردن نهادیم و واجب را انجام می دهیم و برادران اهل سنت از واجب فاصله گرفتند، و برای این ادعایمان ادله ای را از قرآن و روایات ارائه می نماییم.

      شیعه با استفاده از قرآن و آموزه های برگرفته از اهل بیت (ع) و بزرگان صحابه بر این باور است که وضو از دو شستن و دو مسح تشکیل می شود [۱] بدین ترتیب که نخست صورت، آن گاه دست ها از آرنج تا سر انگشتان شسته می شود، پس از آن روی سر و روی پاها به ترتیب مسح می شود.

      خاستگاه اختلاف

      به نظر می رسد منشأ اختلاف در مسح و شستن پا، اعراب کلمه “ارجل” (پاها) در آیه ششم سوره مائده و کیفیت عطف آن به ما قبل باشد.

      در کیفیت قرائت لام در “ارجلکم” دو نظریه وجود دارد. عده ای آن را به کسر خواندند که در این صورت، بنابر پذیرش این قرائت هیچ اختلافی نباید وجود داشته باشد، ولی در این حالت نیز برخی از مفسران اهل سنت بر این باورند که قول اهل سنت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت عطف “ارجل” بر “رؤوس” نه به این جهت است که مثل سر مسح شود، بلکه چون پا بر خلاف بقیه اعضای بدن هنگام شستن، آب روی آن ریخته می شود، برای جلوگیری از اسراف عطف به آن شده است. [۲]

      آیا معنای تفسیر به رأی غیر از این است؟! مگر این نوع تفسیرها غیر از به خدمت گرفتن قرآن است جهت توجیه افکار و معتقدات خویش؟! در صورتی که قرآن کلام وحی است. ما باید در خدمت قرآن باشیم و از آموزه های آن بهره مند شویم و باورهایمان را از قرآن گرفته و محکم گردانیم و از هر گونه پیش داوری بپرهیزیم.

      این نوع دیدگاه ها تفسیر نیست، بلکه تحلیل و دیدگاه شخصی و فردی است که آن را بر قرآن تحمیل می نماییم، از این رو لازم است پیرامون آیه مربوطه بحث نماییم.

      امّا برخی دیگر لام در “ارجلکم” را به فتح قرائت نمودند.

      بحث پیرامون آیه

      تنها آیه ای که در قرآن از وضو بحث می نماید این آیه است: “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ”. [۳] مطابق قرائت مشهور لام “ارجلکم” به فتح خوانده می شود، از این رو دو نوع ترکیب روی آن صورت گرفته است:

      الف. عطف بر وجوه است که منصوب و محکوم به شستن است، پس پاها نیز مانند صورت و دست ها باید شسته شود.

      ب. گرچه کلمه “رؤوسکم” مجرور است، امّا مجموع کلمه “برؤوسکم” مفعول امسحوا، در محل نصب و محلاً منصوب است، کلمه ارجلکم عطف به محل برؤوسکم و محکوم به حکم آن یعنی مسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود.

      برخی از دانشمندان اهل سنت چنین استدلال نمودند: شستن شامل مسح هم می شود؛ یعنی شستن عبارت است از: تری و رطوبت بیشتر، اما عکس آن درست نیست؛ یعنی مسح شامل شستن نمی شود. بنابر این اگر کسی پاها را بشوید یقین به برائت ذمه پیدا می کند؛ زیرا بر فرض وجوب مسح، کسی که پا را شسته مسح هم نموده است، بر خلاف زمانی که مسح کرده باشد. در این صورت اگر واقعاً شستن واجب باشد تکلیف از ایشان ساقط نمی شود؛ چرا که وی فقط مسح نموده، در حالی که شستن واجب بوده است. [۴]

      روشن است که این نوع استدلال نادرست است؛ زیرا که شستن و مسح کردن دو ماهیت جدا از هم بوده و در حقیقت نسبتشان، نسبت تضاد است. بنابر این هیچ کدام بر دیگری صدق نمی کنند؛ یعنی نه به شستن مسح اطلاق می شود و نه به مسح، شستن، بلکه در این گونه موارد بهترین معیار تشخیص فهم لغات، عرف همان لغت است.

      آیا واقعاً عرف از این دو کلمه همین را می فهمد که در این استدلال بیان شده؛ یعنی اگر کسی پایش را بشوید می گویند مسح کرده است.

      اگر با تسامح بپذیریم که نسبتشان عام و خاص مطلق است نه تضاد، و شستن عبارت است از مسح و زیادی، اولاً پس باید بتوان این را تعمیم داده و هر جا که تکلیف ما مسح باشد بتوان گفت که شستن کفایت می کند بنابر این باید در مسح سر نیز قائل شد که اگر کسی به جای مسح، آن را بشوید کفایت می کند، در صورتی که این قول بدیهی البطلان است و کسی قائل به آن نیست. [۵]

      ثانیاً در این صورت باز هم نمی توان پا را به جای مسح، شست؛ زیرا وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت این استدلال اجتهاد در مقابل نص است که به ضرورت باطل است.

      رشید رضا از دانشمندان اهل سنت می گوید: از نظر عقل هم می بینیم که شستن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است.

      بدون تردید وی در این جا بدون این که از قیاس اسمی ببرد، متوسل به آن شده است؛ یعنی گفته این شستن نظافت است و هر چه که نظافت باشد بهتر است، و این مورد هم مثل بقیه موارد پس شستن بهتر است، در صورتی که برای قیاس در اثبات احکام دین جایگاهی وجود ندارد و این چیزی نیست که خود صاحب المنار به آن قائل است؛ زیرا او در ذیل آیه شریفه ” أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین” ؛ “من از او بهترم مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏”، [۶] دو روایت از امام صادق (ع) در مذمت قیاس نقل می کند و می گوید: ابو نعیم در حلیه (حلیه الأولیاء) و دیلمی از جعفر صادق از پدرش و او از جدش نقل می کند که رسول الله (ص) فرمود: اولین کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کرد ابلیس بود. [۷] باز می گوید: جعفر (صادق) گفت: کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کند خداوند در روز قیامت او را هم نشین ابلیس قرار خواهد داد. [۸]

      نتیجه

      آنچه در این گفتار بیان شد دو حکم برای دو موضوع بود؛ یعنی شستن و مسح کردن صورت و سر، و هر یک از آن دو به چیزی عطف شد؛ دست ها به صورت و پاها به سر؛ یعنی همان طور که در وضو شستن صورت واجب است، شستن دو دست از آرنج هم واجب است و همان طوری که مسح (بعض) سر واجب است مسح پا تا برآمدگی نیز واجب است. [۹]

      با توجه به مطالب ارائه شده آیا باز هم می توان گفت که شیعه ترک فریضه می کند و بر خلاف سنت پیامبر (ص) و علی (ع) عمل می کند.

      نمایه های مرتبط:

      وضوی پیامبر (ص)، ۶۲۳۶ (سایت: ۶۴۱۶) .

      فلسفه وضو، ۲۶۴۳ (سایت: ۲۹۳۹) .

      [۱] طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج ۱، ص ۶۳، حدیث ۲۵، چاپ دار الکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۵ هـ ش؛ رُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: غَسْلَتَانِ وَ مَسْحَتَانِ.

      [۲] زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏۱، ص۶۱۱ ‏، ناشر دار الکتاب العربی، چاپ بیروت، سال ۱۴۰۷ ق، چاپ سوم‏.

      [۳] سوره مائده، آیه ۶، اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که به نماز مى‏ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح کنید”.

      [۴] رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۱، ص ۳۰۶، ناشر دار احیاء التراث العربى، چاپ بیروت، سال ۱۴۲۰ ق، چاپ سوم‏.؛ رشید رضا ، محمد، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ص ۲۳۳، ناشر دار المعرفه برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.

      [۵] نک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی همدانی، ج ‏۵، ص ۳۶۳، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ پنجم.

      [۶] سوره اعراف، آیه ۱۲٫

      [۷] شیطان در پاسخ به خداوند که به او فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم (چون) مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏ .

      [۸] رشید رضا ، محمد، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار) ، ج ،۸، ص ۳۳۱٫

      [۹] طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج ۱، ص ۶۲، ح ۲۰؛ برای اطلاع بیشتر به تضارب آراء در این باب به رساله شیخ مفید مفید، المسح على الرجلین، ص ۲۵ در این زمینه مراجعه فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *