آخرین خبرها

داستان کوتاه بوی گند جنازه

داستان کوتاه بوی گند جنازه “

صبح آفتاب نزده، مارش عزا در سراسر شهر طنین انداخت .ناقوس های عزا ، در کلیساها به صدا در آمد. زمزمه ی مردمی که در خیابانهای نیمه تاریک، به طرف کلیسا می رفتند، معلوم کرد که مادر عالیجناب، درکاخ مرده است.

dastanekootah - داستان کوتاه بوی گند جنازه
داستان کوتاه بوی گند جنازه

سراسر کشور غرق ماتم شد و دریایی از پرچم های نیمه افراشته به اهتزار درآمد.جنازه را ،ملبس به لباس سفید،توی شهر گرداندند،بی آنکه تاریخ دفن را مشخص کنند. سرانجام ،عالیجناب رئیس جمهوری فرمودند که مادرشان راهرگز دفن نمی کنند.طبق دستور ایشان، ازآن پس جنازه ی مادرشان همان طور می ماند و در کلیه مراسم و تشریفات کشوری و لشکری،در کنارشان حضور پیدا می كند.

روزهای اول ،ندیمه ها به راحتی می توانستند جنازه را بزک کنند و بر آن لباس بپوشانند و در کنار عالیجناب بنشانند.اما با جنس نامرغوب مومیایی وطنی،پس از مدت کوتاهی بوی گند و تعفن جنازه، بسیار مشمئزکننده شد.در میهمانی های رسمی،بانوان متشخص ،از ترس و برای انکه خاطر مبارک رئیس جمهوری آزرده نشود، زردابی را که از بوی گند آن بالا می آوردند می بلعیدند. مقام عالی،با ضرب آهنگ موسیقی سرشان را چپ و راست می جنباندند. آقایان هم در کاخ، مطابق معمول رفتار می کردند و گاه لذیذترین لقمه شان را به بانو پیشکش می کردند.

سفیران و نمایندگان خارجی به دستبوس بانو می رفتند. گرچه وقتی دست جواهرنشان را در دست می گرفتند، گوشت گندیده و سبز مردار به دستشان می چسبید، ولی باز چاره ای جز این نبود. بانو نقابی به چهره کشیده بودند، و با آرامش و وقار تمام ، شاهد فساد و تباهی خود بودند، و بی دریغ هوا را مسموم می کردند و حاضران، به سرود ها و حرفهای روحانی دربار وخطابه های اغواکننده سفیر هرزه فرانسه گوش می سپردند. بانو بی حرکت روی صندلی لم می داد.

سر انجام روزی رسید که چیزی بر صورتش نماند. ندیمه ها کرم پودر و روژ را مستقیما روی استخوا ن ها می مالیدند و موهای شکننده و رنگ باخته را با کلاه گیس طلایی می پوشاندند. دست او را صاف نگه می داشتند،تا چاکران دستبوس مشکلی نداشته باشند.

وقتی پیک مرگ، بار دیگر در دروازه ی کاخ زانو زد و یکبار دیگر ناقوس ها به صدا در آمد و مرگ بانوی اول مملکت ، همسر رئیس جمهوری را اعلام کرد، وزیران،سفیران و مقامات رده بالا و صاحب نفوذ کاملا به بوی گند مردار ، و کرم هایی که توی بشقاب و پیك ها یشان می لولیدند ، خو کرده بودند.

Rate this post
نت های پیانو نت های ویولن نت های سنتور نت های گیتار

درباره‌ی Vahid Ezati

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *